تفال به دیوان حافظ در شنبه پرشور ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ راز نهفته در خرقه ام و نغمه شراب اولیا!
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بیمعنی غرق میناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
شرح لغت: تاب: خشم و آزار .
تفسیر عرفانی:
۱- مدتها وقت خود را بیهوده تلف کردی و از این شاخه به آن شاخه پریدی. بدون اینکه توجه به عواقب آن کارها داشته باشی. پس بهتر است در هر کاری یا زمینهای ثابت قدم و یک رای باشی. تردید و سستی را از خود دور ساز. پس با دقت کافی و تدبیر به فکر جبران گذشته باشید و عزم را جزم کنید. با توکل بر خدای یگانه اقدام نمایید.
۲- اگر در کهن سالی به سر میبرید، بهتر است از کار سنگین پرهیز کنید و اگر پدر و مادر یا همسر شما بسیار کار میکنند، به آنها توصیه کنید برای حفظ سلامتی، دست از کار زیاد بردارند وگرنه بزودی بیمار خواهند شد و نتیجهای از این همه زحمت خویش نخواهد برد.
۳- بهبودی بیمار شما نیاز به زمان دارد. شربت بید مشک بدون قند برایش بسیار مفید است. مسافرتی عالی در پیش دارید.
تعبیر غزل:
نیتی که در سر داری مناسب موقعیت و سن و سال شما نمیباشد. باید بدانی که هر چیزی در وقت خود و در جای مناسب مطلوب است و بهتر است تو اشتباهات گذشته را دیگر تکرار نکنی و از این پس راهی را انتخاب کنی که مناسب شأن و شخصیت تو و خانواده ات باشد.