5 ترانه تازه که تیر خلاص را به پیکر موسیقی پاپ زدند
فصل جدید موسیقی در ایران با انتشار آثاری جدید از خواننده های پاپ شروع شده. در روزهای گذشته خوانندههایی چون سهراب پاکزاد و راغب کارهای جدیدشان را منتشر کردند. در این مطلب، مروری داریم به همه آثار جدید این روزهای اهالی پاپ. ویدئوی ترانهها را هم رسانه بیلبورد منتشر کرده. البته که سورپرایزی در کار نیست. افسوس و صدافسوس برای حال و روز این روزهای هنر در ایران. با ما همراه باشید.
سهراب پاکزاد – دختر ایرونی
سهراب پاکزاد با دختر ایرونی برگشته. یک کار ریتمیک که احتمالا در مراسمها بیشتر شنیده خواهد شد. محتوای آنچنانی هم ندارد و موزیکش هم مشخصا فقیر است. صدای خواننده را هم به سختی میتوان از لابهلای افکتهای مختلف شنید. به هر حال بخواهیم یا نخواهیم پاکزاد در این آشفتهبازار موسیقی مخاطب دارد. کاش حداقل پاکزاد یک بار بدون تیون و اینها بخواند، ببینیم اصلا صدایی از او در میآید، بنده خدا شکلش و صدایش شبیه هوش مصنوعیست!
مصطفی راغب – لالهزار
راغب در واقع کپی تازهای از ویدئوی “معین زد” را ارائه داده. البته برای دور ماندن از انتقادات و کنایه شنیدنها و با توجه به در نظر گرفتن محدودیتها به جای ایجاد فضایی مردانه از چند خانم در این ویدئو استفاده شده. راغب با “لالهزار” که ترانهای ریتمیک است به مارکت برگشته و به نظر میرسد که خروجی جالبی هم درنیامده. او پیشتر سعی میکرد با صدایی نزدیک به صدای و در فضای حزنانگیز ” نصرالله معین” آثارش را ارائه دهد و شاید همان تقلید مذبوحانه بهتر از خواندن “لالهزار” ریتمیک باشد.
گرشا رضایی – جاده چالوس
گرشا رضایی تلاش کرده در موزیکویدئوی کار جدیدش (جاده چالوس) حال و هوای این نقطه خاطرهانگیز را بازسازی کند اما نه ویدئو موفق بوده و نه موزیک. گرشا رضایی به طور مشخص در سالهای اخیر دچار افت شدیدی شده. حالا هم با جاده چالوس تلاش میکند تا مثلا ترانهای ماندگار خلق کند اما خب کاش دیگر از این اقدامات بدیع انجام ندهد! روی موتور نشسته، یک پنکه گذاشتهاند مقابلش، چپ و راست میشود، خب این کارها را بیست سال پیش کامران و هومن هم انجام میدادند پسر خوب.
آرش و مسیح – خاطره دارم ازت
میرسیم به آرش و مسیح. “خاطره دارم ازت” حالا جدیدترین ترانه مشترک این دوست که بعید میدانیم تغییر خاصی در کارنامه هنریشان ایجاد کند. مطابق ترانههای پیشین این ترانه هم حرف خاصی برای گفتن ندارد. در واقع معضل اساسی این روزهای موسیقی پاپ ما این است که هیچ المانی به ماندگاری کار کمک نمیکند! مشکل بزرگ مسیح و آرش این است که کارهایشان هیچ روح مشترکی ندارد، خیلی بیهویت و شلخته کار میکنند، جنس صدایشان هم طوریست که انگار یک گیره روی بینیشان گذاشته شده، صدا درنمیآید! کاش یکی آن گیره را بردارد که همان دو دانگ صدا شنیده شود.
زانکو – برد برد
زانکو شوخی تلخ روزگار ماست. حتی نوشتن درباره او هم میتواند انگیزه قلم زدن را از هر کسی بگیرد. هنوز تصاویر آن کنسرت تهران فراموش نشده و حالا با یک اثر ماقبلِ نقد، کارنامه مثلا هنریاش را بهروز کرده. البته که همین ترانه هم از بلندگوی ماشینها شنیده خواهد شد.