فانی لند‌

تفال به حافظ یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳؛ میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت….

فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت

گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست
خوش تقاضا می‌کنی پیش تقاضا میرمت

عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست
گو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت

آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او
گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت

گفته‌ای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت

خوش خرامان می‌روی چشم بد از روی تو دور
دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت

گر چه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست
ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت

شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.

تفسیر عرفانی:‌

۱- به او بگو:‌ای یار محبوب و سرور، خوش می‌خرامی. قربان آن فکرت بشوم چرا عجله می‌کنی. زیرا اینکار با عجله خراب خواهد شد. هرچه در این باره حوصله داشته باشی به موفقیت نزدیکتر می‌شوی.

۲- چرا از هجران فراق این نیت نگران و بیماری؟ بالاخره اصلاح می‌شود. شتاب مکن.

۳- خرامان گام برداشتن عالی است، زیرا در این صورت چشم بد از تو دور می‌باشد.

تعبیر غزل:

انسانی فداکار و مهربان هستی که هر کاری از دستت برآید برای دیگران انجام می‌دهی و از هیچ بخششی فروگذار نمی‌کنی، اما دیگران از تو توقعات بسیاری دارند که گاهی این توقعات غیرمعقول است، اما با اینحال تو تمام سعی ات را در انجام آنها به کار می‌بندی. خود را تا این حد به زحمت نینداز و کمی هم به فکر خود باش.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!