بهترین هنرنمایی بازیگران در دنیای مارول
ماورل در اواخر دهه ۹۰ شروع به اقتباس از آثار خود کرد، اما از فیلم X-Men در سال ۲۰۰۰ بود که دوران طلایی فیلمهای مارول شروع شد. البته وقتی که از حرف از دنیای ماول میشیشود، خاوه ناخواه سریعاً اذهان به سمت MCU میرود، اما قبل Iron Man و شروع MCU، مارول تحت نام Marvel Entertainment فیلمهای باکیفیتی عرضه کرده بود که هنوزم که هنوزه در مورد آنها بحث میشود. اکثر موفقیتهای فیلمهای مارول به خاطر انتخاب مناسب بازیگران برای قهرمانان و شرورهای داستان بود.
با این که هواداران عشق به چالش کشیدن تصمیمات استدیو در انتخاب بازیگران را دارند تا به جای آن بازیگران مورد علاقه خود را پیشنهاد دهند، اما وقتی استدیو به خوبی از پس انتخاب بازیگر برمیآید، نتیجه چقدر عالی میشود. مسیر موفقیت جهان سینمایی مارول با رابرت داونی جونیور شروع شد و برای دههها ادامه پیدا کرد. بعضی وقتها تنها چیزی که برای درخشش یک فیلم ابرقهرمانی لازم است، هنرنمایی عالی در نقش اصلی، مثلا چیزی شبیه توبی مگوایر در نقش پیتر پارکر است تا برای همیشه دل هواداران را به دست آورید. با فهرست ویجیاتو از بهترین هنرنمایی بازیگران در دنیای مارول همراه باشید.
10. آلفرد مولینا | دکتر اختاپوس
همین که مرد عنکبوتی در سال ۲۰۰۲ عرضه شد، سریعاً در دل هواداران جا باز کرد چون داستانی بود که به اصل و ابتدای تبدیل شدن پیتر پارکر به مرد عنکبویت میپرداخت. پیتر پارکر چه در میان بچهها و چه برزگسالان به یک شخصیت محبوب تبدیل شد. سفر ماجراجویانه او به عنوان پسری با نیروهای تارزنی، از فیلم سم ریمی یک فیلم کلاسیک ابرقهرمانی در تاریخ سینما میسازد. با این حال این فیلم بدون شرورهایش، این چنین کامل و فوقالعاده نبود. گرین گابلین با بازی ویلیلام دفو عالی بود، با این حال شرور بعدی داستان، موفق شد حتی بهتر از او عمل کند.
هنرمنایی آلفرد مولینا در نقش دکتر اخپاگوس، نه تنها از نظر جذابیت، بلکه از نظر احساسی نیز گیرا بود. فیلمهای مرد عنکبوتی سم ریمی نه فقط به شکلگیری مرد عنکبوتی، بلکه به شکلگیری شرورهای داستان میپردازد و این همان چیزی که فیلمهای ریمی را عالی میکند. دکتر اختاپوس نسبت به دیگر شرورهای سینما، از نظر احساسی بیشتر مخاطبین را درگیر میکرد و برای همین حالتی نمادین در بین آنها پیدا کرد. مردی که توسط تکنولوژیهایی که خودش ساخت، به فساد کشیده شد. دکتر اختاپوس مرد خوبی بود که به دام کارهای بدی افتاد. داستان او در مرد عنکبوتی و از خود گذشتگیاش یکی از قویترین بخشهای فیلم Spider-Man 2 است. کار آلفرد مولینا برای به تصویر کشیدن همچین شخصیتی، ستودنی است.
9. تچالا | بلک پانتر
وقتی که قهرمان داستان، Black Panther (بلک پانتر) این حرفها را به زبان آورد: « واکاندا برای همیشه»، تماشاچیان به چنان شوکی فرو رفتند که انتظارش را نداشتنند. فیلم Black Panther یکی از بهترین فیلمهای Infinity Saga جهان سینمایی مارول است که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۹ ادامه داشت.هنرمایی زیبای چادویک بوسمن، نیروی محرکه فیلم بود. ماجراجویی تچالا بعد از دست دادن پدر و به ارث رسیدن تخت پادشاهی واکاندا، تماشاچایان را در سطح عمیقتری از درگیری با این شخصیت فرو برد.
یکی از احساسیترین صحنههای فیلم بهتر به ما به تأثیر هنرنمایی بوسمن در این نقش کمک میکند. وقتی که تچالا تقریباً بعد از مبارزه با پسرعمویش کیلمانگر کشته شد، مادر و خواهرش از یک گیاه قلبیشکل سعی کردند تا دوباره او را به زندگی برگردانند. در این لحظه، تچالا برای بار دوم با پدر در در سیارهی اجدادیاش ملاقات میکند. این بار، فهم تازهی تچالا از هدف، مسئولیت و رهبری او را محجبور میکند تا دیدگاههای پدرش را به چالش بکشد. در این لحظهی فوقالعاده، او ورای گناهان پدرش میرود. هنرمایی بوسمن همواره در خاطرات خواهد بود.
8. یان مککلن | مگنتو
مگنتو، یکی از نمادینترین شخصیتها در دنیای فیلمهای ابرقهرمانی است. رهبر گروه The Brotherhood of Mutants، بارها و بارها ثابت کرد ورای یک شرور عادی و کلیشهای است. یان مککلن بهترین شیوه را برای تعادل بین فلسفه و جهانبینی این شخصیت و جنبههای پیچیده دیگر این شخصیت به نمایش کشید. یک شرور که انگیزههای خود دارد و از سوی دیگر، با ابرقهرمانان متحد است. جنبههای مختلفی از او را در خلال فیلمهای X-Men دیدیم.
مگنتو به علت خطراتی که انسانهای عادی برای جهشیافتهها داشتند، در شیوهها و متدهای خود برای مقابله با این تهدید، به شدیدترینها متصل شد. اعتقاد به از بین بردن انسان به علت تهدیدشان برای جهشیافتهها، از مگنتو یک ابرشرور در خلال فیلمهای X-Men ساخت. یان منکلن میدانست که این تنها هدف و ایدهای بر اسا ذات شیطانی عرف ابرشرور بودن نیست، چون اریک لنشر، هویت اصلی مگنتو، عمیقاً برای جانهای اطرافیانش ارزش قائل بود. مگنتو این روحیات متناقض را به خوبی در صحنهای که با پروفسور اگزاویر حضور داشت، به نمایش گذاشت. علی رغم تفاوتهایشان، این دو شخصیت همواره یک تفاهم و دوستی در ورای ایدهایشان داشتند که باعث گیجشدن اطرافیانشان میشد. لایهی شخصیت اریک لنشر همواره از او یکی از بهترین شخصیتهای دنیای ابرقهرمانی میسازد، و تمام اینها به لطف بازی فوقالعاده یان مککلن است.
7. کریس ایوانز | کاپیتان آمریکا
وقتی که کریس اوانز برای نقش کاپیتان آمریکا انتخاب شد، هواداران کاملا گیج شدند چون قبل از آن در یکی دیگر از نقشهای مارول بازی کرده بود، یعنی Human Torch (مشعل انسانی). کریس اوانز نشان داد بازیگر همه فن حریفی است، چون توانست تمام چیزهایی که از استیو راجرز یک رهبر فوقالعاده میسازد، روی پردهی سینما بیاورد. با وجود تمام پیچشها و آرکهای داستانی متنوعی که بر سر شخصیت استیو راجرز آمد، او توانست با وجود تمام تغییر شخصیت پیوسته استیو راجرز را حفظ کند.
هنر کریس ایوانز در به تسخیر در آوردن شخصیت پشت نقاب و سپر کاپیتان آمریکا، همواره از او یکی از بهترین انتخابها در جهان سینمایی مارول میسازد. با این که در میان متحدانش اختلافهایی به وجود میآید، کریس اوانز توانسته همواره با حفظ کیفیتهای اخلاقی و روحی شبیه شرف، وفاداری و از خود گذشتگی به یکی از الهامبخشترین ابرقهرمانان تاریخ سینما تبدیل شود.
6. توبی مگوایر | مرد عنکبوتی
یکی از اولین اقتباسهای مارول، جزو محبوبترین شخصیتهای تاریخ آن به حساب میآید. مرد عنکبوتی الهامبخش کودکان و بزرگسالان بود چون نشان داد که هر کسی، حتی یک شخصیت نِرد (خورهی جامعهگریز) هم میتواند به یک قهرمان تبدیل شود. برای کودکان تأثیر شخصیت مرد عنکبوتی و نمادین بودنش، همواره الهام بخش بوده است. بعد از اولین فرنچایز مرد عنکبوتی، بازیگران دیگری سعی کردند تا به خوبی دوباره این شخصیت را روی پردههای سینما بیاورند، اما هیچکدام از آنها نتوانستد این کار را بهتر از توبی مگوایر انجام دهند.
پیتر پارکر یک پسر باهوش و یک شخصیت عالی است. با این حال؛ برای بار اول تمشاچیان او را در حالتی میبینند که جلوی دخترها معذب و از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است. توبی مگوایر به خوبی این خصوصیات را در ایفای نقشش تسخیر کرده و باعث شده تماشاچیان با چنین شخصیتی بیشتر از دیگر ابرقهرمانان همذاتپنداری کنند تا حدی که آنها در ماجراجوییهای پیتر پارکر، تمام قلب و احساسات خود را به سمت او روانه میکرند تا بتواند بر مشکلات فائق آید. با تمام این توصیفات، توبی مگوایر دوستداشتنیترین مرد عنکبوتی سینماست.
5. پاتریک استوارت | پروفسور اگزاویر
زیبایی دیدگاههای مگنتو به این علت است که در مقابلش، دیدگاهها و شخصیت متقابل چارلز اگزاویه وجود دارد. به نسبت مردی که شکنجه، فلج و طرد شده، چارلز اگزاویر یکی از دلسوزترین و مهربانترین شخصیتهای روی پردههای سینماست. پاتریک استوارت این ویژگیها را به بهترین شکل ممکن در خلال فیلمهای X-Men به نمایش در آورد.
اگزاویر یک برادر، دوست و پدر برای خیلی از شخصیتهای داستان X-Men است و نمادی از امید، مراقبل و محافظت که هر کسی در موارد به خصوص میتواند به او رجوع کند. حتی وقتی مسائل بسیار برای او یا شاگردانش سخت میشود، یک راهی برای راهنمایی آنها پیدا میکند. در حالی که اگزاویر همیشه به رفقیش اریک اهمیت میدهد، میداند چطور در مقابل تاکتیکهای او بایستد. هنرنمایی پاتریک استوارت در نقش پروفسور اگزاویه، همواره در بین بهتری نقشپردازی تاریخ سینما مارول قرار دارد.
4. تام هیدلستون | لوکی
با این که به ماورل همیشه این انتقاد وارد است که شرورهایش تک بعدی هستند، نمیتوان چنین اعتقادی را از شخصیت لوکی کرد. لوکی احتمالاً یکی از بهترین آرکهای داستانی را در تاریخ فیلمهای مارول دارد. از پسر و برادر ناراضی تا یک ابرشرور رنجیده و یک ضدقهرمان دغلباز، لوکی بیش از هر شخصیت دریگری در جهان مارول تغییر میکند. تام هیدلستون هنر زیادی در به نمایش کشیدن لوکی در برهههای مختلف روحی و رفتاری نشان میدهد.
حتی اگر لوکی در زمانهایی هیچ کاری نکند، باز هم تماشاچیان در پی این هستند که حرکت بعدی او چه خواهد بود. با وفاداری، اهداف و تاکتیکهای دوپهلو، همواره دیدن و حدس زدن حرکت بعدی لوکی هیجانانگیز است. تام هیدلستون باعث شده تا تماشایچان نسبت به لوکی گاهی حس تنفر داشته و گاهی عاشق او شوند، و این کار سادهای نیست. تاثیر هنرنمایی تام هیدلستون و عمق شخصیت لوکی، باعث شده تا تماشاچیان همواره خواهان دیدن دوباره او روی صفحههای تلویزیون یا سینما باشند.
3. رایان رینولدز | ددپول
وقتی اولین تصاویر از ددپول در سال ۲۰۱۶ به بیرون آمد، هواداران کاملاً بر سر شوق آمدند چون تا آن زمان عقیده داشتند که از شخصیت ددپول به بدترین شکل ممکن در سینما استفاده شده است. رایان رینولدز تنها کسی است که به ویژگیهای خاص شخصیت ددپول میآید و میتواند از پس بروز تمامی احساسات متناقض به بهترین شکل ممکن برآید. شخصیتی همچون ددپول با ویژگیهای عجیب و خاصی که دارد، نیاز داشت تا به بهترین شکل ممکن نقشش نوشته شود تا ویژگیهای آن فرصت امکان بروز پیدا کردند، و رایان رینولدز بهترین شخصیت برای این کار بود.
شکست دیوار چهارم، ناسزاها و تابوشکنیهای بیشمار، شوخیهای طعنهآمیز و اهانتهای درست لب مرز، چیزهایی هستند که هیچ هوادارای فکرش را نمیکرد از یک شخصیتی در جهان مارول ببیند. رایان رینولدز به خوبی تمام این ویژگیها را تسخیر کرد، همین هم باعث شد دنبالهی این فیلم به همان اندازه قسمت اولش موفقیتآمیز شود. این که شخصیت ددپول در بین محبوبترین شخصیتهای دنیای ابرقهرمانی است، بیشترش به رایان رینولدز برمیکردد.
2. رابرت داونی جونیور | مرد آهنی
همه میدانند که رابرت داونی جونیور باید در بالاترین رتبههای فهرست بهترین ابرقهرمانان تاریخ مارول قرار بگیرد. فیلم Iron Man ریسک بزرگی برای استدیو مارول برای اولین فیلمش بود. وقتی که رابرت داونی جونیور برای نقش اصلی انتخاب شد، این ریسک حتی فراتر رفت. این که رابرت داونی جونیور توانست تمام جزئیات شخصیت تونی استارک را در بر گیرد و آنها را ارتقا دهد یک چیز است، این که با این نقش توانست کارنامهی حرفهای خود را از تاریکی دوباره به نور برساند چیز دیگری است. او توانست Iron Man را به یکی از محبوبترین ابرقهرمانان در تاریخ سینما تبدیل کند.
رابرت داونی جونیور نه تنها راه را برای یکی از بهترین فرنچایزهای تاریخ سینما باز کرد، بلکه ثابت کرد که او یکی از بهترین بازیگران دهههای اخیر سینماست. با این که رابرت داونی جونیور هیچ وقت آن طور که باید و شاید اعتباری برای هنرنماییهایش دریافت نمیکند، بازی او در نقش تونی استارک جزو بهترین هنرنماییهای تاریخ سینمای ابرقهرمانی است. حتی اگر بگوییم هنرمنایی او نمادین است، باز هم دست کم گرفتن کارش خواهد بود، در واقع رابرت داونی جونیور خود MCU است.
1. هیو جکمن | ولورین
رابرت داونی جونیور در سال ۲۰۰۸ همهچیز را تغییر داد، اما قبل او این هیو جکمن در نقش ولورین بود که سینمای ابرقهرمانی را به صف اول فرنچایزهای سینما تبدیل کرد. نه تنها او به نحوی عالی ویژگیهای شخصیت ولورین را تسخیر کرده، بیش از دو دهه است که با تحولها و تغییرهای این شخصیت همپا شده و در هر آرک داستانی، توانسته به نحوی فوقالعاده ولورین را به پردههای سینما بیاورید، چه به عنوان جوانی خشن، چه به عنوان فرد مسن و نمادی از یک پدر.
این که جکمن بارها و بارها برای ایفای نقش ولورین به سینما برمیکردد، نشان میدهد چقدر در میان هوادران پرطرفدار و محبوب است. همه میخواهند جکمن هر وقت که میشود آن پنجهها را بیرون آورد و در جلوی آدم بدهای قصه بایستد. جکمن توانسته از پس هر تحول و تغییر شخصیتی ولورین برآید و آنها را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد، به طوری که میشود گفت او زندگی حقیقی ولورین/لوگان را بازی کرده است. دیدن هیو جکمن در نقش ولورین برای ربع یک قرن، بزرگترین هدیهای است که هوادارن فیلمهای ابرقهرمانی میتوانند دریافت کنند.