ژاپنیها و غولکش جدیدشان: جنگنده کانارد افسانهای که گودزیلا را به زانو درآورد
ماشینهای جنگی ساخت انسان در مواجهه با گودزیلا، که در سال ۱۹۵۴ روی پرده نقرهای ظاهر شد، عملکرد خوبی ندارند. با این حال، در اخیر گودزیلا منهای یک (Godzilla Minus One) – که پس از انتشار در نتفلیکس در ژوئن مورد استقبال تماشاگران آمریکایی قرار گرفت – این کایجوی بدنام بالاخره با رقیبی درخور در قالب یک هواپیمای جنگنده با ظاهری عجیب به نام J7W1 Shinden روبرو می شود.
داستان این فیلم که با وجود بودجه متوسط ۱۵ میلیون دلاری خود برنده جایزه اسکار برای جلوه های ویژه نیز شد، عمدتاً در سال ۱۹۴۷ و بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد – دوره ای که طی آن نیروهای ژاپن به تدریج خلع سلاح شده و تحت اشغال ایالات متحده تقریباً منحل گردید. در دنیای تخیلی فیلم، آزمایشهای هستهای آمریکا در بیکینی آتول، گودزیلا را بیدار میکند، اما ارتش ایالات متحده بیشتر نگران فعالیت های نظامی شوروی است و نمیتواند یا نمی خواهد با گودزیلا مبارزه کند. بنابراین، نیروهای شبهنظامی ژاپنی باید تعدادی کشتی جنگی خلع سلاح شده و تانکها و هواپیماهای نمونه اولیه رها شده را برای مقابله با پادشاه هیولاها در حمله اش به توکیو آماده کنند.
J7W Shinden در فیلم گودزیلا منهای یک
اما هواپیمای Shinden (به معنی صاعقه باشکوه) مطمئناً شبیه یک جنگنده واقعی دوران جنگ جهانی دوم نیست. این جنگنده بالهای جاروبی، یک موتور هلدهنده رو به عقب و مجموعهای از بالهای اضافی کوچکتر در نزدیکی دماغه اش به نام کانارد دارد، که هیچکدام از آنها در هواپیماهای پروانهای با موتورهای پیستونی دوران جنگ جهانی دوم یافت نمی شود.
بنابراین، میتوان مخاطبان را به خاطر این تصور که هواپیمای شیندن یک اختراع سینمانی برای این فیلم است که بر اساس «قاعده بامزگی» طراحی شده است، بخشید. اما اینطور نیست – شیندن واقعاً ساخته شده و قدرت پرواز داشت. و شما می توانید از نمونه اولیه باقیمانده آن در موزه هوانوردی اسمیتسونیان در ایالات متحده دیدن کنید، یا نسخه کاملاً کپی شده ساخته شده برای این فیلم در ژاپن را ببینید.
خاستگاه نمونه اولیه جنگنده کانارد امپراتوری ژاپن
در حالی که اولین هواپیمای جهان – رایت فلایر – از نظر فنی دارای کانارد (یا بالهای جلویی) بود، این ویژگی طراحی تا حد زیادی پس از سال ۱۹۱۰ به نفع پیکربندی معمولتر بال های عقبی از بین رفت. در طول جنگ سرد، کانارد به تدریج به عرصه طراحی هواپیماهما بازگشت و چندین جنگنده جت مدرن – به طور خاص Eurofighter Typhoon، Chengdu J-10، JAS 39 Gripen و Dassault Rafale – از کاناردها برای بهبود مانور، قدرت لیفت و دقت کنترل پرواز استفاده کردند (به قیمت اصطکاک بیشتر). اما مهندسان هوانوردی دوران جنگ جهانی دوم سعی کردند کانارد را زودتر معرفی کند. یکی از این نمونه ها XP-55 Ascender آمریکایی با ظاهری عجیب بود که مورد آزمایش پرواز قرار گرفت، اما هرگز وارد تولید انبوه نشد.
هواپیمای Curtiss Wright XP-55 Ascender در تست های پروازی در سال ۱۹۴۴. سه نسخه اولیه با قابلیت پرواز از این هواپیما ساخت شده که دو نسخه آن در طول تست های پرواز سقوط کردند.
تلاش دیگری توسط یک افسر فنی نیروی دریایی امپراتوری ژاپن به نام ماسایوشی تسورونو انجام شد که پتانسیل استفاده از کانارد را برای آزاد کردن فضای دم معمولاً «هدر رفته» و حمل یک موتور هلکننده رو به عقب درک کرد. این موضوع می توانست به بالهای کوچکتر و بدنه فشردهتر، کاهش وزن و در نتیجه بهبود نسبت رانش به وزن کمک کند که حداکثر سرعت، شتاب و سرعت صعود را افزایش می داد.
تسورونو در ابتدا سه گلایدر کانارد دو سرنشینه به نام MXY6 با استفاده از چوب و پارچه را در زرادخانه فنی هوانوردی دریایی ژاپن در یوکوسوکا ساخت. در پاییز ۱۹۴۳، ثبات و قابلیت مانور این هواپیماها در پروازهای آزمایشی و به یدک کشی یک بمب افکن اژدرانداز B5N ثابت شد.
تحت تأثیر این نتایج، نیروی دریایی امپراطوری ژاپن به کمپانی Kyushu Hikoki K.K. (پیش تر با نام ریخته گری فولان واتانابه شناخته می شد) دستور داد تا دو نمونه اولیه رهگیر با کارایی بالا بر اساس گلایدرهای تسورونو را بسازد که ساخت آن در سال ۱۹۴۴ آغاز شده و تسورونو خود بر این پروژه نظارت داشت.
یکی از سه گلایدرهای تحقیقاتی MXY6 اکنارد که در یوکوسوکا ساخته شد و در نهایت در طراحی Kyushu J7W1 به کار گرفته شد. این MXY6 نیاز به یدک کشی داشت اما دستکم یک فروند از آن در ادامه به موتور تجهیز شد.
این ماموریت یک جهش بزرگ برای شرکتی بود که قبلا فقط هواپیماهای آموزشی کوچک (K10W و K11W Shigariku)، هواپیماهای شناور زیردریایی پرتاب E9W و هواپیماهای ضد زیردریایی سنگین Q1W Tokai تولید می کرد. اما سازندگان باتجربه تر هواپیما در ژاپن قبلاً به پروژه های دیگر متعهد بوده و در شرایطی نبودند که بتوانند این پروژه را نیز پیگیری کنند. این شرکت تعداد زیادی از کارگران از جمله دانشجویان دختر و کارگران اجباری را بسیج کرد و مهندسی آلمانی به نام فرانتس پول در مورد بهینهسازی برای تولید انبوه نیز، به عنوان مشاور به این پروژه پیوست.
حتی قبل از پرواز اولین نمونه اولیه، نیروی دریایی ژاپن دستور تولید انبوه این هواپیما را صادر کرد و هدف آن ساخت ۱۵۰ J7W در ماه در دو کارخانه بود. در آن زمان، نیروی دریایی ژاپن به دنبال جنگندههایی با سرعت، نرخ صعود و قدرت آتش کافی برای رهگیری و نابودی بمبافکنهای آمریکایی B-29 بود که اولین بار در سال ۱۹۴۴ به ژاپن حمله کردند. بمب افکن های B-29 در ارتفاع ۳۰,۰۰۰ پایی و بالاتر پرواز می کردند، ارتفاعی که دور از دسترس توپ ها و جنگنده های ژاپنی بود. از ۴۱۴ فروند بمب افکن B-29 از دست رفته در بمباران ژاپن، تنها ۱۴۷ فروند در اثر آتش ژاپنی ها سرنگون شدند.
بازسازی کامپیوتری Shinden از زوایای مختلف. بال های شیب دار و پروانه پیش برنده شش تیغه ای آن را تماشا کنید.
J7W1 Shinden روی کاغذ و در واقعیت
J7W1 Shinden با یک موتور رادیال هوا خنک شونده میتسوبیشی Ha-43-42 با قدرت ۲,۱۳۰ اسب بخار و با دهانه رو به عقب ساخته شده بود که در پشت کابین خلبان نصب می شد و یک پروانه شش پره با گام متغیر را می چرخاند. این موتور ۱۸ سیلندر (MK-9D نیز نامیده می شود) سوپرشارژرهایی را برای افزایش عملکرد در ارتفاعات بالا که هوا رقیق است، در خود جای داده بود.
همچنین شیندن دارای ارابه فرود سه چرخه جمع شونده (یکی زیر دماغه، دو مورد دیگر زیر بال) بود تا از انحراف پروانه روی دم به سمت پایین به سمت داخل باند جلوگیری کند. پیش بینی شده بود که J7W1 با وزن تنها چهار تن در حالت خالی، به حداکثر سرعت ۷۵۲ کیلومتر در ساعت دست یابد که آن را به یکی از سریع ترین جنگنده های موتور پیستونی جنگ جهانی دوم تبدیل می کرد. نرخ صعودپیشبینیشده آن – ۲,۴۶۰ فوت در دقیقه تا ارتفاع ۳۹,۰۰۰ فوتی بود- که می توانست به رهگیری بمبافکنهای B-29 و B-32 بلند پرواز کمک کند.
شیندن، مشابه جنگنده جت Messerschmitt Me 262 آلمان، به چهار توپ ۳۰ میلیمتری قدرتمند با زاویه ۳ درجه به سمت بالا مجهز بود که هر کدام ۶۰ گلوله داشتند. توپ نوع ۵ به طور جداگانه ۷۰ کیلوگرم وزن داشت و هر یک می توانست ۶-۹ گلوله در ثانیه (با پوکه هایی که در داخل جمع آوری می شد) شلیک کند. شیندن همچنین قرار بود تا چهار بمب ۵۹ کیلوگرمی را روی صفحه های جمع شونده، یا دو باک اضافی ۷۵ لیتری پشتیبانی کند.
نمای جانبی نسخه اولیه جنگنده کانارد J7W1 Shinden که در جولای ۱۹۴۵ گرفته شده است.
بر خلاف بسیاری از هواپیماهای جنگی قبلی ژاپنی، J7W1 قرار بود دارای زره مناسبی داشته باشد – دارای ۱۶ میلی متر صفحه فولادی در بدنه جلو و ۷۰ میلی متر شیشه ضد گلوله در کابین خلبان- و دارای مخازن سوخت لاستیکی چند لایه خود آب بندی (۴۰۰ لیتر در بدنه، ۲۰۰ لیتر در هر بال) که شانس جان سالم به در بردن از آتش دشمن را افزایش می داد. و در حالی که شیندن فاقد صندلی قابل ایجکت به تصویر کشیده شده در فیلم بود (این صندلی ها تنها در تعداد انگشت شماری از هواپیماهای دوران جنگ جهانی دوم وجود داشتند)، در عوض دارای یک سیستم پرتاب ملخ انفجاری بود که برای بهبود ایمنی خلبان، به صورت الکتریکی فعال می شد.
در حالی که اولین نمونه اولیه J7W1 در آوریل ۱۹۴۵ تکمیل شد، توسعه و ساخت موتور آن بیشتر طول کشید. حملات بمب افکن های B-29 به کارخانه میتسوبیشی در ناگویا که در حال ساخت موتور Ha-43-2 بود آسیب زد و آزمایشات زمینی نیز مشکل گرم شدن بیش از حد موتور ناشی از سیستم خنک کننده معیوب را نشان می داد. همان آزمایشها نشان داد که علیرغم ارابه فرود سهچرخه، با این وجود، پروانه ای که روی دم نصب شده بود، در باند فرود فرو می رفت. پروانه نمونه دوم روی نمونه اولیه نصب شد و یک چرخ دم که از یک هواپیمای آزمایشی K11W کنده شده بود به عنوان شکاف توقف برای جلوگیری از تکرار فرو رفتن در سطح زمین نصب شد.
نمای پشتی Shinden J7W1 که پروانه شش تیغه ای آن را نشان می دهد، پروانه ای که از یک موتور Mitsubishi Ha-43-42 قدرت می گیرد.
سرانجام، اولین پرواز (توسط خود تسورونو) در ۳ آگوست در فرودگاه موشیرودا (امروزه فرودگاه فوکوکا) انجام شد. دو پرواز آزمایشی دیگر در ۶ و ۹ آگوست انجام گرفت – که تصادفاً تاریخ بمباران های اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط ایالات متحده نیز بود. همه این ها آزمایشاتی با سرعت پایین (هرگز از ۲۹۱ کیلومتر در ساعت نبود) با پایین بودن ارابه فرود بود. قابل توجه است که ویدیوهایی از این پروازهای آزمایشی وجود دارد.
آزمایشها نشان داد که تغییرات اساسی برای بهبود ثبات هواپیما مورد نیاز است – بهویژه به دلیل گشتاور سنگینی که موتور آن در هنگام برخاستن و پرواز تولید میکرد (تنها میتوانست به سمت چپ میل کند). لرزش تیغه های پروانه و محورهای حرکتی و همچنین دمای بیش از حد روغن موتور نیز مشکل ساز بود. همچنین انحراف یک درجه ای کانارد هواپیما یک تغییر جهت شدید به شکل شیرجه رفتن به سمت پایین را ایجاد می کرد که فشار بیش از حد کنترل پرواز برای خنثی کردن آن را ضروری می کرد.
اینها همان مشکلاتی بودند که آزمایش پرواز برای شناسایی آنها در نظر گرفته شده بود و در نمونه دوم از طریق یک ورودی هوای خنککننده اصلاحشده، سیستم کنترل پرواز مجدداً تنظیم شده، تنظیمات فلپ و افزایش شیب کانارد به سه درجه اصلاح شد؛ البته به قیمت بالا رفتن سرعت استال.
نمونههای اولیه دیگری از ۳-۸ برای معرفی مکانیابی اصلاحشده ارابههای فرود برنامهریزی شده بود – ارابه های فرود ۱۰ سانتیمتر به سمت عقب می رفتند تا از تماس پروانه با زمین جلوگیری کنند و نیاز به چرخ دم را برطرف می کردند- یک ملخ ۴ پره با قطر کمتر (اما ۵۰ درصد بزرگتر) ، مسلسل و موتور جدیدتر Ha-43-44 در یک جایگاه بالاتر در بدنه. در درازمدت، تسورونو می خواست این طراحی را به یک مدل Shinden Kai با موتور توربوجت Ne-130 تبدیل کند، اما توسعه توربوجت ژاپنی از برنامه ها عقب تر بود. در نهایت، ژاپن با کمک طرح های فنی قاچاق شده از آلمان، نمونه اولیه جنگنده جت Nakajima Kikka را با دو فروند موتور توربوجت Ne-20 ساخت. این نسخه اولین بار در ۷ آگوست ۱۹۴۵ در حالی که موتور Ne-130 در حال انجام آزمایش های زمینی بود به پرواز درامد.
سرنوشت شیندن
اما توسعه بیشتر شیندن و کیکا به دنبال تسلیم ژاپن لغو شد، تسلیمی که در ۱۵ آگوست ۱۹۴۵ اعلام شد. نقشه های J7W، نمونه اولیه دوم و بدنه هواپیمای سوم (که در حال ساخت بود) توسط نیروی هوایی ژاپن سوزانده شد. با این حال، نسخه اصلی توسط تیم های تحقیقاتی فنی نیروی دریایی ایالات متحده در ماه اکتبر کشف و ضبط گردید. پس از تعمیر به خاطر آسیب طوفان یا خرابکاری (روایت ها متفاوت است)، شیندن با ناو اسکورت USS Barnes به ایالات متحده فرستاده شد و در آنجا دوباره مونتاژ شد، اما پرواز نکرد. سرانجام این نسخه اولیه در سال ۱۹۶۰ به موزه ملی هوا و فضای اسمیتسونیان منتقل شد. از سال ۲۰۱۶، بدنه، دماغه و کابین خلبان نمونه اولیه در مرکز Udvar-Hazy این موزه به نمایش گذاشته شده است.
با این حال، نزدیک به هشت دهه پس از پرواز J7W1، یک شرکت فیلمسازی ژاپنی یک ماکت در اندازه کامل از J7W1 به طور خاص برای فیلمبرداری Godzilla Minus One ساخت که اکنون در موزه یادبود صلح تاچیارای در چیکوزن، ژاپن به نمایش گذاشته شده است. دیگر هواپیماهای به نمایش درآمده شامل تنها A6M3 Type 0 Zero باقیمانده و جنگنده های تک بالNakajima Ki-27 هستند که به ترتیب توسط نیروی دریایی و نیروی زمینیژاپن مورد استفاده قرار می گرفتند.
دماغه و کابین خلبان نسخه اولیه J7W1 Shinden در موزه هوافضای اسمیتسونیان در نزدیکی واشنگتن دی سی.
علیرغم تاریخچه پرواز محدود، ظاهر خیره کننده J7W منجر به به تصویر کشیدن آن در کمیک های متعدد، سریال های انیمیشن و بازی های ویدیویی مانند Ace’s High و War Thunder شده است. و این حتی بدون در نظر گرفتن فیلم گودزیلا منهای یک است که در چندین سکانس این جنگنده عجیب متعلق به تاریخ جنگ جهانی دوم را به نمایش می گذارد.
چهار تانک نشان داده شده در فیلم که بی نتیجه به سمت گودزیلا گلوله شلیک می کنند، تانک های ۳۰ تنی Type 4 Chi-Tos هستند که برای هماوردی با تانک متوسط آمریکایی M4 Sherman با زره ۳ اینچی و یک توپ ۷۵ میلیمتری تیپ ۵ لوله بلند مجهز شده بودند. فقط دو نمونه اولیه از این تانک قبل از پایان جنگ ساخته شد.
نسخه بازسازی شده سایز کامل J7W1 Shinden که برای فیلم گودزیلا منهای یک ساخت هشده و در موزه یادبود صلح تاچیارای در چیکوزن، ژاپن به نمایش گذاشته شده است.
کشتی های جنگی بسیاری که در این فیلم به تصویر کشیده شده، همگی از بازماندگان واقعی جنگ جهانی دوم بودند. رزمناو سنگین Takao که در حال شلیک توپ های دوگانه ۲۰۰ میلیمتری خود به سمت گودزیلا دیده میشود، از دو اژدر، بمباران بمب افکن های شیرجه زن و حتی خرابکاری زیر آب توسط کماندوهای بریتانیایی با استفاده از یک مینی زیردریایی جان سالم به در برد (اگرچه این حمله آخر آن را بیحرکت کرد).
تانک های Type 4 Chi-To در حال دفاع از توکیو در فیلم گودزیلا منهای یک با توپ های ۷۵ میلی متری شان. این تانک در نهایت از لحاظ زره و قدرت آتش به تانک های ام ۴ شرمن آمریکایی نزدیک شد. هر دو نسخه اولیه ساخته شده، بعد از تسلیم ژاپن در دریا غرق شدند که یکی از آن ها بلافاصله بیرون کشیده شد.
ناوچه کلاس Ukuru / کشتی دفاع ساحلی Ikuno – که توسط گودزیلا غرق شد- پس از جنگ تکمیل شد و به عنوان غرامت جنگی در اختیار اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت. یکی از چهار ناوشکن خلع سلاح شده که در نبرد نهایی با گودزیلا به تصویر کشیده شده است، Yukikaze مشهور است – تنها ناوشکن کلاس Kagerōu از ۱۱ ناوشکن ساخته شده برای پیروزی در جنگ، علیرغم شرکت در نبردهای مهم متعدد. این کشتی بعداً به گل سرسبد نیروی دریایی جمهوری چین پس از جنگ تبدیل شد. در کنار یوکیکازه، کشتی Yukaze قرار داشت، ناوشکن قدیمی اما سریع از کلاس Minekaze، که ناو هواپیمابر Hosho را اسکورت می کرد.
دو ناوشکن کمتر برجسته دیگر این فیلم عبارتند از: Hibiki (یکی دیگر از بازماندگان کلاس خود که به نیروی دریایی شوروی منتقل شد) از کلاس Akatsuki و ناوشکن ضد زیردریایی Keyaki از کلاس Matsu.
علاوه بر این، در این فیلم کشتی ترابری له شده کلاس Liberty، مین گذار ۴۰۵ تنی Sokuten از کلاس Katashima (در حقیقت، برای نیروهای دریایی شوروی و چینی)، زیردریایی آمریکایی USS Redfish که در زمینه غرق کردن ناوها تخصص داشت ( که همراه با تصویری از کشتی خواهرش USS Tang، با اژدر خودش غرق می شود).