فانی لند‌

معنی اشعب در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اشعب در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اشعب در دانشنامه آزاد فارسی:

اشعب. [ اَ ع َ ] ( ع ص ) تیس اشعب ؛ قچقار که میان دو شاخ آن بعد بسیار بود. ج ، شُعْب. ( منتهی الارب ).


اشعب. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) طمّاع. نام کسی که در طمع ضرب المثل است. مثال : شمااز اشعب طمّاع گذراندید. ( فرهنگ نظام ). مردی از مدینه و مولای عثمان بن عفان بود و طمع بسیار داشت ، بدان سان که به وی مثل میزدند و این امثال درباره اوست :
هو اطمع من اشعب.
لاتکن اشعب فتتعب.
اطمع من شاة اشعب.
گویند روزی گوسفند وی بر بالای بام بود و به قوس قزح می نگریست و گمان کرد قوس قزح دسته ای یونجه است. از طمع برجست آنرا بگیرد و بر زمین افتاد و گردنش بشکست و از آن بدو مثل زنند. ( از اقرب الموارد ). و زرکلی آرد: اشعب بن جبیر معروف به اشعب طمّاع و اشعب طامع متوفی بسال 154 هَ. ق. / 771 م. مردی ظریف از مردم مدینه و مولای عبداﷲبن زبیر بود. حدیث روایت میکرد و آواز خوشی داشت. در طمعکاری به وی مثل میزنند و اخبار و حکایات مربوط به طمعکاری او بسیارو در کتب ادبی متفرق است. روزگار درازی بزیست و گویند زمان عثمان را درک کرد و در عصر او در مدینه اقامت داشت و در روزگار منصور عباسی به بغداد رفت و در مدینه درگذشت . ( از اعلام زرکلی ج 1 ص 119 ).

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!