فانی لند‌

معنی افاویه در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق افاویه در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

افاویه در دانشنامه آزاد فارسی:

افاویه. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اَفواه ، جج ِ فوه ، بمعنی دهان و دندان و دیگ افزار و بوی افزار که از آن خوشبوی را نیکو نمایند و رنگ شکوفه وگونه آن و صنف هر چیز و گونه آن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به افواه و فوه شود. || داروهای معطر خوشبو که طبیب با آن بیماران را معالجه کند. یقال : فوه و افواه مثل سوق و اسواق ثم افاویه. ( بحر الجواهر ). ادویه خوشبورا نامند که در اطعمه و اشربه داخل میکنند و محمود سنجری گفته که ادویه عطریه طیبة الرائحة است مانند قرنفل و دارچینی و هیل بوا و مانند اینها و حب و دهن و شراب و عرق و قرص. ( مخزن الادویه ). هر گیاه خوشبوی که در ترکیب عطرها بکار رود. ( یادداشت بخط مؤلف ).
مانند سنبل و دارچینی و قاقله کبیره و عود و مصطکی و مانند آن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : و کسی را که در معده و امعاء رطوبت باشد نشاید [ شراب ] مگر جوشیده و افاویه اندرکرده. ( ذخیره خوارزمشاهی ). قاقلة، هو من الافاویه العطریة. ( ابن البیطار ).

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!