فانی لند‌

معنی برش در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق برش در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

برش در دانشنامه آزاد فارسی:

برش. [ ب َ ] ( اِ ) معجونی مکیف و مقوی که از افیون و اجزاء چند دیگر کنند بقوام عسل و سطبرتر. معجونی مرکب از بعض مخدرات و ادویه دیگر که به پیران تجویز می کردند. ( یادداشت مؤلف ).
– نسخه برش ، یانسخه های برش ؛ سیاهه اجزای مرکب کننده این معجون مکیف مقوی.


برش. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنه آن 346 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).


برش. [ ب َ ] ( اِ ) گل. گل اخری. ( یادداشت مؤلف ).


برش. [ ب َ رَ ] ( ع اِ ) خجکهای سیاه و سپید بر اسب بخلاف رنگ آن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). نقطه های سپید و سیاه که بر اندام اسب باشد یا نقطه هایی که برنگ مخالف رنگ سایر اعضا باشد: مدنر؛ اسب با خجکها زائد از برش. ( منتهی الارب ). || خجک ناخن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). برشه. نوی. ( یادداشت مؤلف ). || نقطه های خرد سیاه که بیشتر بر روی پدید آید و گاه باشد که بسرخی و بسیاهی کم رنگ زند. ( بحر الجواهر ). کنجدک. ک»مک. ( از یادداشت بخط مؤلف ). پاره سیاهی مستدیر مایل به سرخی و بیشتر به روی. || بیماری است. ( یادداشت مؤلف ).


برش. [ ب َ رَ ] ( اِ ) بش. ( حاشیه فرهنگ اسدی ). موی قفای اسب. فش. کاکل اسب. ( از برهان ). مؤلف نویسد: در جای دیگر این کلمه راندیده ام و ممکن است سهو کاتب لغت نامه اسدی باشد.


برش. [ ب ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ابرش. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به ابرش شود.


برش. [ ب ُ ] ( روسی ، اِ ) قسمی آبگوشت که از کلم برگ و گوشت گاو و ترب و گوجه فرنگی کنند. ( یادداشت مؤلف ). || نوعی سوپ. سوپ روسان. سوپ روسی.


برش. [ ب ُ رِ ] ( اِمص ) اسم مصدر است از بریدن. بریدن. ( آنندراج ). || برندگی. تندی. تیزی. حدت. قاطعیت چنانکه گویند برش این کارد،این چاقو، این قلمتراش ، این شمشیر، این خنجر و امثال آنها چگونه است ؟ یا کارد خوش برش نیست :
چون میغ رسیدی آتش آمیغ
با غرش کوس و برش تیغ.

خاقانی.

ولی باید اندیشه را تیز و تند
برش برنیاید ز شمشیر کند.

نظامی.

شمشیر امتیاز جهان را برش نماند
یک جوهری در و خزف از هم جدا نساخت.

طالب کلیم ( از آنندراج ).

– اره برش ؛ نوعی اره. رجوع به اره شود.
|| قطع. بریدن جامه برای دوختن. عمل بریدن. طرز بریدن جامه : جامه خوش برش. ( یادداشت مؤلف ).بیشتر بخوانید …

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!