تحلیل شخصیت بوچر | قاتل ابرقهرمانان
سریال The boys این روزها خیلی در بین مخاطبان سریال محبوب شده و فصل چهارم آن به تازگی به پایان رسید. شخصیتهای این سریال هر کدام دارای ویژگیهای خاص و متنوع هستند که همین موضوع باعث جذاب شدن آنها شده است. یکی از بهترین شخصیتهای سریال، شخصیت بیلی بوچر است. این شخصیت از نظر روانشناسی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. با تحلیل شخصیت بوچر، همراه ویجیاتو بمانید.
خلاصه زندگی نامه
بیلی بوچر یک شخصیت با اصلیت انگلیسی است که در یک خانواده با شرایط سخت به دنیا آمده است. او تا حد خیلی زیادی به برادرش لنی وابسته بود و حاضر بود هر کاری برایش بکند. او چندین بار با پدرش درگیر شد زیرا لنی را کتک میزد. در نهایت لنی به دلیل شرایط روحی نامناسب خودکشی میکند و بیلی برای همیشه یک تغییر بزرگ میکند.
بخوانید: تحلیل شخصیت هوملندر _ ابرقهرمان شرور!
او مدتی عضو نیروی ویژه بریتانیا بود و در آنجا همکاری به نام جو کسلر داشت که کشته شد. او بعدها با زنی به اسم بکا ازدواج کرد و زندگی عاشقانهای را آغاز کرد. اما چند سال بعد ابرقهرمانی به نام هوملندر این زندگی عاشقانه را از بوچر گرفت. او به همسرش تجاوز کرد و سازمان وات برای مدت طولانی او را از بوچر دور نگه داشت.
بوچر که فکر میکرد همسرش مرده، در پی انتقام از شرکت وات و ابرقهرمانان به خصوص هوملندر، تیمی به نام گروه پسران تشکل داد تا بر علیه سازمان وات و محصولاتش، مبارزه کند. او در طول سریال بارها دچار از هم گسیختگی و تغییر شد.
بوچر در پایان فصل اول متوجه میشود که زنش زنده است اما در ادامه توسط پسر هوملندر به صورت غیر عمدی کشته میشود. این موضوع عمیقا به روح و روان بوچر آسیب جدی میزند. مسئله دیگری که باعث بهم ریختگی بوچر شده، تومور مغزی او است که به دلیل مصرف بیش از حد وی 24 ساعته به وجود آمده. او به واسطه این تومور دچار توهماتی شده که نشان از بیماری چند شخصیتی او دارد.
ویژگیهای شخصیتی
در این بخش از مقاله، نگاهی به ویژگیهای سطحی شخصیت بوچر خواهیم داشت. این ویژگیها شخصیت بوچر را تعریف میکنند و کمک بزرگی در تحلیل روانی این شخصیت به ما میدهد.
مسئولیت پذیری
یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیت بیلی بوچر، مسئولیت پذیری او است. او رهبر یک تیم مهم است که باید تلاش کند در عین توجه به اعضای تیمش، بتواند روی زمین زدن دشمن نیز تمرکز کند. چنین چیزی شدیدا نیاز به ویژگی مسئولیت پذیری دارد.
این ویژگی او از ریشه به دلیل برادر بزرگتر بودن به وجود آمده است. او در کودکی به نوعی پدر دوم لنی بود. از آنجایی که پدر آنها یک آدم دائم الخمر بود که شدیدا بچههایش را کتک میزد، بوچر باید به نوعی نقش پدر خوب را برای لنی بازی میکرد تا دچار کمبود عاطفی نشود. همین موضوع باعث شده بود تا بوچر در بزرگسالی این مسئولیت پذیری را داشته باشد.
منطق بیش از حد
بوچر در دوراهی منطق و احساس، منطق را انتخاب میکند؛ او حتی هیچ حد وسطی برای این قضیه ندارد. بیلی اعتقاد دارد که احساسات آدم را دچار عقب ماندگی و ضعف میکند. برای همین باید برای موفق شدن به همه چیز نگاه منطقی داشته باشیم.
او بابت چنین ویژگیای دلایل محکمی دارد. نبود مهر پدرانه بالای سرش میتواند یکی از این دلایل باشد. اما با این حال سعی کرد آن بخش از وجودش که نیاز به احساس دارد را زنده نگه دارد و چنین چیزی با حضور بکا ممکن شد. اما بعد از اینکه عامل زنده نگه داشتن احساساتش را از دست داد، دیگر آن بخش از وجودش را خاموش کرد و سعی کرد همیشه دید منطقی و واقعگرایانه به همه چیز داشته باشد.
عاشق ماجراجویی
شاید گفتن چنین چیزی کمی بیرحمانه باشد، اما بیلی بوچر غیر از انگیزه انتقام، انگیزه ماجراجویی هم دارد. او به شدت عاشق ماجراجویی و کشمکش است. کشیدن نقشه، کشتن ابرقهرمانان و تعقیب و گریزهای هیجان انگیز؛ همه اینها به بیلی بوچر معنا میدهد.
بیلی زندگی بدون کشمکش را قبول ندارد. برای همین چه اکنون و چه در دوران نوجوانی، همیشه در یک ماجرای هیجان انگیز حضور داشت. او از یک جا نشستن و کاری نکردن به شدت متنفر است. برای همین همیشه دنبال یک راه برای داشتن ماجراجوییهای پلیسی است. این ویژگی او از زمانی که وارد نیروی ویژه شد تا الان ادامه دارد.
اراده بسیار قوی
یکی دیگر از ویژگیهای مفید شخصیت بیلی بوچر، اراده محکم و تغییر ناپذیر او است. بیلی یا یک کاری را شروع نمیکند یا آن راه را تا تهش میرود. اگر خاطرتان باشد، بارها باقی اعضای تیم از این همه فشار خسته شدند و خواستند وسط راه جا بزنند. اما بیلی نه تنها هیچ موقع جا نزد، بلکه با روشهای خودش سعی کرد اعضای تیمش را برای ادامه دادن متقاعد کند.
این اراده قوی بوچر تا حد خیلی زیادی مربوط به ویژگی مسئولیت پذیری او است. کسی که مسئولیت پذیر است معمولا اراده قوی نیز دارد. بوچر در درون ذهنش پر فشار و پریشانی است و این پریشانی تنها در صورتی حل میشود که مسئولیتی که خودش به خودش داده را قبول کند. برای همین بوچر مجبور است با اراده باشد؛ در غیر این صورت برای همیشه تبدیل به یک آدم افسرده میشود.
نکات عمیق درونی
هر شخصیتی علاوه بر داشتن یکسری ویژگیهای سطحی، دارای نوعی ویژگیهای عمیق درونی است که در واقع هویت و اعمال شخصیت را شکل میدهد. بیلی بوچر مانند هر شخصیتی دیگری دارای ویژگیهای عمیقی است که هویت او را چند وجهی میکند.
عقده خشم
شخصیت بوچر به عنوان یک شخصیت خشن معرفی میشود. کسی که بدون ترس و نگرانی از عواقب، شدیدا خشن برخورد میکند. او یک ابرقهرمان را سلاخی میکند، سر آن یکی را منفجر میکند و حتی گاهی با هم تیمیهای خودش هم با خشونت برخورد میکند.
در واقع خشمی که در وجود بوچر است، سلاح اصلی او برای زندگی است. او با خشم خود توانسته تا اینجای کار دوام بیاورد. اگر این خشم وجود نداشت، هیچ وقت بیلی تیم پسران را تشکیل نمیداد و آنقدر پی گیر انتقام از ابرقهرمانان نبود.
ریشه این خشم بر میگردد به کودکی بیلی، زمانی که زیر نظر یک پدر خشن و الکلی بزرگ شد. پدر بیلی در کودکی او را کتک میزد و بدتر از آن، جلوی چشم بیلی، برادرش را مورد ضرب و شتم قرار میداد. این تصویری که در ذهن بیلی شکل گرفت، یک سایه خشمگین بود که مدام وجود او را به بازی میگرفت. تصور کنید یک نفر برای نشان دادن قدرت برتری خود، از زور و خشم استفاده میکند؛ آن هم در کودکی. چنین چیزی در ذهن شما یک باور میسازد که خشم راه حل قدرت طلبی و برنده شدن است.
بوچر که در کودکی زوری نداشت تا در برابر قدرت پدرش قرار بگیرد، برای همین این خشم در وجود او تبدیل به یک کوه عقده شد. عقدهای که در بزرگسالی خودش را نشان داد. اکنون سایه پدر بیلی در وجود او شکل گرفته و در واقع تصویری که ما از بیلی خشن میبینیم، همان تصویری است که بیلی از پدرش در کودکی میدید.
بیماری چند شخصیتی
یکی دیگر از ویژگیهای درونی شخصیت ویلیام بوچر، مبتلا بودن او به بیماری چند شخصیتی است. البته این بیماری زمانی فعال شد که تومور مغزی در او به وجود آمد. بیماری چند شخصیتی یعنی یک شخصیت، علاوه بر خودش شروع به خلق چند شخصیت خیالی دیگر میکند تا بتواند مسائل ذهنش را سامان بدهد.
بیلی بوچر با خلق شخصیت جو کسلر، تلاش کرد تا آن خشم درونش را به یک شخصیت دیگر نسبت دهد. در واقع فشار سرزنش بقیه و عذاب وجدان خود بوچیر باعث شد تا چنین شخصیتی در وجود بوچر خلق شود. این شخصیت تمام گناههای بوچر را قبول میکند و به این ترتیب بیلی دیگر بابت کارهایش یک بهانه دارد؛ جو کسلر.
بیماری چند شخصیتی زمانی مانور میدهد که فشارهای روانی روی شخصیت به آخرین حد خود برسد. زمانی که شخصیت به تنهایی قادر به حمل این بار روانی سنگین نیست. در نتیجه شخصیتهایی به وجود میآیند تا این بار را به دوش بکشند. این شخصیتها هر کدام یک وظیفه خاصی دارند و با هدف مختلفی خلق شدند.
بیلی زمانی که دچار کمبود احساسی و عاطفی میشود، شخصیت بکا را تصور میکند. در واقع بکا نمادی از عشق و احساس طرد شده در درون بیلی بوچر است. در مقابل شخصیت جو کسلر، یک شخصیت سایه و در عین حال محافظ است. زمانی که بیلی از نظر قدرتی کم میآورد، جو کسلر را روی کار میآورد تا بتواند در برابر مشکلات سخت از بیلی محافظت کند.
نکته دیگری که باعث این بیماری روانی در بوچر شد، احساس تنهاییاش است. او در آغاز فصل چهارم سریال، توسط گروه پسران طرد شد و دیگر مسئولیت رهبری اعضا را نداشت. این حس طرد شدن باعث شد تا بیلی دچار احساس تنهایی شود. چنین حسی سبب این شد که بیلی شخصیتهای دیگری در ناخودآگاه برای خود خلق کند تا او را از تنهاییاش در بیاورند. دلیل اینکه یکی از این شخصیتها بکا بود کاملا مشخص است؛ شخصیت بکا از نظر احساسی، حامی بوچر است. اما چرا جو کسلر؟
اطلاعات زیادی از شخصیت جو کسلر نداریم؛ تنها چیزی که میدانیم این است که او دورانی همکار نظامی بیلی بوده است. این تئوری وجود دارد که جو کسلر از دید بوچر یک شخصیت آرمانی است. کسی که واسش منافع دسته جمعی وجود ندارد و همه چیز برایش در یک چارچوب مشخص قرار دارد. در واقع او برای قانونهایش هیچ تبصرهای ندارد و همین برای بیلی بوچر یک دیدگاه رویایی است.
جو کسلر همان خشم درون بیلی را دارد؛ با این تفاوت که هیچ چیزی حتی عشق به همسر یا هم تیمی او باعث عوض شدن تصمیمش نمیشود. وقتی قرار است ابرقهرمانان را نابود کند، اینکار را میکند، بدون آنکه به خوب بودن بعضی از آنها اهمیت بدهد. همین قاطعیت کسلر است که باعث تا بوچر او را در این دوران سخت یادآوری کند.
انکار به عنوان یک مکانیسم دفاعی
مکانیسمهای دفاعی، چند اعمال روانی هستند که وظیفه آنها، مخفی کردن فشارهای روانی و نقطه ضعفهای شخصیت است. بیلی بوچر از مکانیسم دفاعی انکار و حاشا، برای پنهان کردن نقاط ضعف و عذاب وجدانش استفاده میکند. در واقع پاسخ او به همه اعمال بدی که کرده صرفا یک انکار سطحی و ناشیانه است.
بیلی بوچر در طول سریال کارهای به شدت وحشتناکی کرده که بابت همین کارها توسط اعضای تیمش حسابی سرزنش شده است. او برای رسیدن به هدفش که کشتن هوملندر است، هر کاری از دستش بر میآمد کرد. کشتن ابرقهرمانان دیگر، کتک زدن و حرف کشیدن از آدمها و کلی کارهای خشن دیگر.
خود بیلی در ناخودآگاه خود متوجه بد بودن رفتارش میشود؛ اما از آنجایی که بوچر شخصیت بسیار مغرور و خودخواهی دارد، در همان ناخودآگاه کارهای بدی که کرده را انکار میکند. یعنی اشارهای به مخرب بودن کارهایش ندارد.
مکانیسم دفاعی انکار برای بیلی بوچر، یک مانع برای رشد شخصیت او است. او هربار که احساس عذاب وجدان را برای مدت کوتاهی تجربه میکند، این مکانیسم دفاعی سر راهش سبز میشود و به او میگوید تو برای هدفت اینکار را کردی پس کار بدی نکردی. چنین چیزی هیچ وقت در وجود بوچر بهبود پیدا نکرد و حتی در آخرین لحظات هم با انکار، عذاب وجدان خودش را ساکت میکرد.
نقاط ضعف و نقاط قوت
در این بخش از مقاله با پرداختن به نقاط ضعف و قوت شخصیت بیلی بوچر، سعی میکنیم بیشتر این شخصیت را بشناسیم و اعمال او را ارزیابی کنیم.
نقاط ضعف
خودخواهی: بوچر اهداف شخصی را به اهداف دسته جمعی ترجیح میدهد؛ در واقع هدف او کشتن شخص هوملندر است نه نجات دنیا از ابرقهرمانان
بی احساسی: شخصیت بوچر شدیدا آدم منطقی است و احساس را در نظر نمیگیرد؛ چنین چیزی یک وجه مهم از انسانیت او را کم میکند.
نفرت بی مانند از ابرقهرمانان: گاهی خشم خیلی زیاد و نفرت شدید باعث کور شدن شخصیت میشود؛ یعنی دیگر نمیتواند از جنبههای دیگر به مسئله نگاه کند.
نقاط قوت
توانایی مدیریت اعضای تیم: بیلی مهارت بسیار بالایی در مدیریت و رهبری را دارد؛ هرچند تمام ویژگیهای یک رهبر خوب را ندارد اما قدرت قانع کردن دیگران، به شدت به او کمک کرد تا تیمش را مدیریت کند.
استراتژی بی نظیر: یکی دیگر از نقاط قوت بوچر، داشتن هوش استراتژی است. درواقع چنین مهارتی، به او کمک میکند نقشههای بی نقص و موفقی بکشد.
مهارتهای رزمی و مبارزهای: بیلی در گذشته یک شخص نظامی بوده و در طول آن مدت مهارتهای رزمی و مبارزهای را به خوبی یاد گرفته است و اکنون از آن برای هدفش استفاده میکند.
شخصیت بیلی بوچر؛ قهرمان خاکستری سریال The boys
شخصیت بیلی بوچر یکی از عمیقترین شخصیتهای سریال The boys است. او به شدت آدم مسئولیت پذیر و با ارادهای است که میتواند هر ناممکنی را ممکن کند. البته نقاط ضعف مهم او، از تبدیل شدنش به یک شخصیت درجه یک جلوگیری میکند. شاید اگر یکم سعی میکرد خودخواهیاش را کنار بذارد و به جای تمرکز روی هدف انتقام، سعی میکرد همه مسائل را در نظر بگیرد، به شخصیت بهتری تبدیل میشد.
بیشتر بخوانید:
جنون چیست: دیوانهکننده ترین قسمتهای «The Boys» را به یاد بیاورید
سریال پیش درآمد The Boys تحت عنوان Vought Rising معرفی شد
سریال The Boys و تمسخر ترامپ با ابرقهرمانان