فانی لند‌

معنی بستنی در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بستنی در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

بستنی در دانشنامه آزاد فارسی:

بستنی. [ ب َ ت َ ] ( ص لیاقت ، اِ مرکب ) هرچیز درخور بستن. پارچه ای که بدان دسته کاغذ و کتاب و دفتر و جز آن را بهم می بندند. ( ناظم الاطباء ). || لنگ حمام. فوطه حمام. ( در اصطلاح حمامیان ). || کسی که بستن وی لازم باشد. درخور بستن. لایق بستن. ازدر بستن :
من اینک به پیش توأم مستمند
بکش کشتنی بستنی را ببند.

فردوسی.

|| هر شربت فسرده یخ بسته. ( ناظم الاطباء ). مبردی که از شیر و شکر یا آب میوه ها در یخ افسرند و انواع آنها عبارتند از:بستنی شیر و وانیل ، توت فرنگی ، آلبالو، و جز آن.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!