فانی لند‌

معنی امپراتور در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق امپراتور در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

امپراتور در دانشنامه آزاد فارسی:

امپراتور. [ اِ پ ِ ] ( لاتینی ، اِ ) عنوان سرداران روم قدیم. ( فرهنگ فارسی معین ). در روم سپهسالار قشون را امپراتور میخواندند. و در روزگاران بعد چون قیاصره روم فرماندهی قشون را هم داشتند این عنوان با عنوان قیصر توأم گردید. ( ایران باستان پیرنیا ص 2345 ). قیصر، عظیم الروم : مجروحین با وجود رنجی شدید راضی بودند و آنتونیوس را قسم میدادند که مراجعت کرده برای آنان خود را زحمت ندهد بعد او را امپراتور خود خوانده میگفتند… ( ایران باستان ص 2361 ) . || پادشاه مقتدر و مستقل و صاحب تاج و تخت که بر ممالک و نواحی سلطنت کند. ( از ناظم الاطباء ) ( ازفرهنگ فارسی معین ). شاهنشاه. ( فرهنگ فارسی معین ).

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!