۱۰ ابرقهرمانی که برای یک بازی جهانباز فوقالعادهاند
چندسالی میشود که دنیای بازیهای ابرقهرمانی به سبب حضور فرنچایزهای جذابی چون مارول اسپایدرمن از اینسامنیاک گیمز و همچنین سری بتمن از استودیوی راکستدی، تبدیل به موضوعات جذابی برای تجربه گیمرها شدهاند. محبوبیت این سبک از بازیها باعث شد تا افراد بیشتری به سراغ تجربه بازیهای ابرقهرمانی بروند و اگر شما نیز علاقهمند به تجربه این دسته از بازیها هستید، در این مطلب از ویجیاتو همراه ما باشید تا به سراغ ۱۰ ابرقهرمانی برویم که میتوانند موضوع خوبی برای ساخت یک بازی جهانباز باشند.
ثور
ثور جزو آن دسته از ابرقهرمانهایی است که چه در دنیای سینما و چه در دنیای کمیکبوکها از محبوبیت بیحد و مرزی برخوردار است. ثور یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانهای دنیای مارول است و بیشک گزینه خوبی برای ساخت یک بازی ویدئویی محسوب میشود. تنها تصور کنید که یک بازی جهانباز با محوریت ثور تا چه اندازه میتواند هیجانانگیز باشد! از طرفی هرچند که حضور ثور در بازی Marvel’s Avengers چندان موفقیتآمیز نبود، اما هنوز هم میتوان انتظار یک بازی جذاب با محوریت ثور را داشت.
از طرفی شرورهای منحصر به فرد ثور نیز، میتوانند به محبوبیت بازی جهانباز ثور کمک شایانی کنند. تصور مبارزه ثور با لوکی و آمورا، بیشک هیجانانگیز است و باید اعتراف کرد که ثور پتانسیل لازم برای داشتن فرنچایز انحصاری خودش را دارد! درست مانند مارول اسپایدرمن!
فلش
نوبتی هم که باشد، نوبت به یکی از محبوبترین شخصیتهای ابرقهرمانی از دنیای دوست داشتنی دیسی میرسد. فلش متاسفانه آنطوری که باید در دنیای بازیهای ویدئویی شناخته نشد و تنها حضور آن به بازی The Flash از سال ۱۹۹۲ باز میگردد. عنوانی که انحصارا برای کنسول گیمبوی نینتندو ساخته شد و ماموریت ساخت آن نیز برعهده استودیوی THQ بود. با چنین شرایطی میتوان گفت که اکنون فرصت خوبی برای ساخت یک بازی کاملا جدید با محوریت فلش است. از طرفی با توجه به محبوبیت این شخصیت، میتوان انتظار داشت که بازی مورد بحث ما یک تجربه موفقیتآمیز باشد.
همچنین خوشبختانه فلش نیز درست مانند ثور، ویلنهای منحصر به فرد خودش را دارد که میتوانند بر روند گیمپلی بازی تاثیر مثبتی داشته باشند و داستان آن را جذابتر کنند. ویلنهایی چون Captain Cold و حتی Reverse-Flash که با نام Professor Zoom نیز شناخته میشود.
پانیشر
فرانک کسل بقدری شخصیتپردازی فوقالعادهای داشت که بخواهد بازی جهانباز انحصاری خودش را داشته باشد. کاراکتر فرانک کسل یا همان پانیشر، میتواند گیمپلی مشابه سری دوم داشته باشد و به همان اندازه روایتی فوقالعاده از یک بازی جهانباز – شوتر را به تصویر بکشد. ترکیب پانیشر با یک بازی شوتر و همچنین استانداردهای روز صنعت بازیسازی، بیشک میتواند یک موفقیت بزرگ به شمار برود و گیمرها را به آنچیزیکه از پانیشر انتظار دارند، برساند.
پانیشر شخصیتی تاریک و مرموز است که میتواند بهانه خوبی برای روایت داستانی غمانگیز و تراژدیک باشد. با اینحال این شخصیت دوست داشتنی نیز آنطوری که باید در دنیای بازیهای ویدئویی دیده نشده و حال فرصت خوبیست تا بازیسازها با استفاده از پتانسیلهای بالای این شخصیت، بازی جهانباز انحصاری آن را بسازند. بازی که صرفا روایتی از دنیای پانیشر داشته باشد.
گرین لنترن
معمولا زمانیکه صحبت از دنیای ابرقهرمانی دیسی میشود، اولینچیزیکه به ذهن گیمرها میرسد، بتمن، جوکر و هارلی کوئین است. اما دنیای دیسی وسیعتر از این است که صرفا در چند شخصیت شناختهشده خلاصه شود و گرین لنترن جزو آن دسته از ابرقهرمانهایی است که باید بازی خودش را داشته باشد. آنهم نه یک بازی ساده! بلکه جهانباز که صرفا داستان و ماجراهای گرین لنترن را روایت کند و این درست همانچیزیست که گیمرها میخواهند.
اما متاسفانه تنها خط قرمزی که پیشروی بازیسازهاست، سختی به تصویر کشیدن قدرتهای گرین لنترن است. با اینحال گرین لنترین نیز یکی از بهترین و محبوبترین شخصیتهای دنیای دیسی است که میتواند بازی جهانباز خودش را داشته باشد.
دردویل
پس از موفقیت سری مارول اسپایدرمن توسط استودیوی اینسامنیاک گیمز، بسیاری از گیمرها منتظر بودند تا آنها به سراغ ساخت یک بازی با الهام از دردیول بروند. منتهی اینسامنیاک گیمز چندان با این ایده موافق نبود و آنها تصمیم گرفتند تا یک بازی با اقتباس از دنیای ولورین بسازند. همین موضوع سبب شد تا بسیاری از گیمرها همچنان منتظر عنوان جدیدی از دردویل باشند.
شخصیت دردیول بیشک موضوع جذابی برای ساخت یک بازی ویدئویی است. مبارزات آن در کالبد یک بازی ویدئویی واقعا هیجانانگیز است و از طرفی ویلنهای منحصر به فرد این شخصیت نیز، میتوانند سبب جذابیت بسیاری در دنیای بازیهای ویدئویی شوند. نظر شما چیست؟
تین تایتانها
تین تایتانها نسل جدیدی از ابرقهرمانهای دنیای دیسیاند. نسلی که نسبت به ابرقهرمانهای کلاسیک دیسی، از محبوبیت بیشتری برخوردار است و حالا فرصت خوبی فراهم شده تا آنها بازی جهانباز انحصاری خودشان را نیز داشته باشند. چیزی که درباره گروه تین تایتانها حائز اهمیت است، تنوع مختلف آنهاست. ضحبت از شخصیتهایی است که هر یک ویژگی منحصر به فردی دارند و این ویژگی میتواند در روند گیمپلی بازی تاثیرگذار باشد و آن را جذابتر کند.
بازیسازها صرفا باید با استفاده از گیمپلی مناسب، عنوانی با اقتباس از تین تایتانها بسازند. این گروه پتانسیلهای بالایی برای داشتن بازی انحصاری خودش را دارد و از طرفی این داستان فوقالعاده هر یک از شخصیتهای بازیست که ارزش تجربه این بازی ویدئویی را چندین برابر کرده.
کاپیتان مارول
اولین حضور کاپیتان مارول به بازی جذاب Marvel: Ultimate Alliance باز میگردد که در سال ۲۰۰۶ توسط استودیوی Raven Software ساخته شد. کاپیتان مارول حتی در بازی مارول اونجرز نیز حضور داشت و علیرغم شکست ناامید کننده این بازی، سزاوار یک شانس دوباره است. کاپیتان مارول بیشک شخصیتی دوست داشتنی از دنیای مارول است که ویژگیهای منحصر به فردش میتوانند بهانه خوبی برای ساخت یک بازی انحصاری برای او باشند.
بازی کاپیتان مارول به راحتی میتوان مسافکت مارول باشد. نبردهای فضایی، مبارزه در کهکشانها و سیارههای مختلف، گشت و گذار در فضای بازی و همچنین حضور ویلن قدرتمندی چون Hala The Accuser به عنوان دشمن اصلی ما در این بازی، جزو موضوعاتیاند که میتوانند بازی اقتباسی از کاپیتان مارول را دوست داشتنی کنند.
آکوامن
دنیای آکوامن بقدری جذاب و دوست داشتنی است که تجربه آن در کالبد یک بازی ویدئویی ابدا خالی از لطف نیست. در طول سالهای اخیر بازیهایی چون Subnautica و حتی The Legend of Zelda: The Wind Waker نشان دادند که دنیای زیرآب چقدر جذاب است. همچنین از انجایی که آکوامن عملکردی فوقالعاده در دنیای سینما و کمیکبوکها داشت، چندان دور از ذهن نیست که ما آیندهای نزدیک یک بازی اقتباسی جهانباز از آکوامن نیز داشته باشیم.
از شهرها و تمدنهای زیر آب بگیرید، تا جزایر و گنجینههای فراموش شدهای که در دنیای آکوامن مخفی شدهاند. آکوامن درست مانند یک بازی ایدهآل برای دیسی است که اگر بتواند از پتانسیلهای خوب آن استفاده کند، یکی از بهترین بازیهای ابرقهرمانی را خواهد داشت.
ونوم
ونوم به عنوان یکی از دشمنان اصلی مردعنکبوتی شناخته میشود و از محبوبیت بیشماری برخوردار است. بنابراین شاید وقت آن رسیده باشد که حتی ویلنها هم بازی منحصر به فرد خودشان را داشته باشند. در واقع استودیوی اینسامنیاک گیمز بهترین استودیوی بازیسازی برای توسعه یک بازی اقتباسی از دنیای ونوم است و آنها به سبب سابقه خوبی که در ساخت سری بازیهای اسپایدرمن دارند، میتوانند نتیجه خوبی با بازی ونوم را تجربه کنند و موفقیتی دیگر برای خودشان رقم بزنند.
بنابراین چندان دور از ذهن نیست که ما بخواهیم انتظار یک بازی جهانباز برای ونوم را نیز داشته باشیم. ونوم میتواند شروعی برای عناوینی باشد که انحصارا برای ویلنها و ضد قهرمانها ساخته میشوند و حتی سایر بازیسازها را وسوسه کنند تا برای جوکر و حتی سایر ویلنها نیز بازی بسازند.
سوپرمن
در نهایت نوبتی هم که باشد نوبت به سوپرمن از دنیای دیسی میرسد. راستش را بخواهید سوپرمن در بازیهای بسیاری حضور داشته، اما متاسفانه هیچک از این بازیها به اندازهای که باید موفقیتآمیز نبودند و حال فرصت خوبی فراهم شده تا بازیسازها با استفاده از پتانسیلهای این ابرقهرمان، بازیهایی را بسازند که در شان سوپرمناند.
سوپرمن حتی در بازی Suicide Squad: Kill The Justice League نیز حضور داشت. اما از آنجایی که این شخصیت نقش منفی را در این بازی برعهده داشت، چندان دیده نشد و ساخت یک بازی انحصاری برای سوپرمن آنهم با المانهای جهانباز، بیشک موضوع جذابیست.