«ایران هراسی» تأثیری مستقیم بر دیپلماسی گردشگری کشور دارد
به گزارش تجارت نیوز،
احسان میرابزاده اردکانی، پژوهشگر و کارشناس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، معتقد است: «سه مشکل، گردشگری ما را زمینگیر کرده است: ایرانهراسی، تحریمها و ناترازی انرژی.» میرابزاده اردکانی در گفتوگو با تجارتنیوز با بیان مشکلات فوق تصریح میکند: «وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از همان روز نخست تشکیل تاکنون کمترین تاثیر را در صنعت گردشگری و به تبع آن دیپلماسی عمومی در ساختار دولت داشته است چراکه نظام اداری و قانونگذاری ما، به گردشگری به چشم یک صنعت ملی نگاه نمیکند و از همین روست که شورای عالی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی عملاً هیچ نقشی در سیاستگذاری و تصمیمگیری ندارد.» مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
***
همسایگان ایران در صنعت گردشگری توانستهاند به جایگاههای برتر جهانی دست پیدا کنند
*به عنوان یکی از فعالان حوزه گردشگری، تلقی شما از مقوله دیپلماسی گردشگری چیست و چه مواردی را دربر میگیرد؟
اجازه دهید پیش از ورود به به موضوع دیپلماسی گردشگری، درباره جایگاه منطقهای ایران در صنعت گردشگری دنیا موضوعی را بیان کنم. ما در منطقهای قرار گرفتهایم که همسایگانمان در شمال غرب و جنوب کشورمان با برنامهریزیهای دقیق در صنعت گردشگری توانستهاند علاوه بر کسب درآمد بیشتر به جایگاههای برتر جهانی هم دست پیدا کنند.
در سال ۲۰۲۳ ترکیه حدود ۵۶ میلیون نفر گردشگر ورودی داشته و امارات متحده عربی هم ۵/۱۷ میلیون نفر. ترکیه پنجمین کشور جهان در جذب گردشگر ورودی بوده و امارات متحده عربی بالاترین میزان رشد گردشگر در جهان را به لحاظ درصدی به خود اختصاص داده است.
بنابراین، ما در منطقهای قرار گرفتهایم که همسایگان شمال غربی (ترکیه) و جنوبی (امارات متحده عربی و همچنین عربستان سعودی، قطر و عمان) بهشدت در صنعت گردشگری فعال، آیندهپژوهانه و موفق عمل کردهاند و این صنعت در تولید ناخالص و امنیت ملی این کشورها جایگاه استراتژیکی یافته است.
بخش هتلداری شورای همکاری خلیج فارس تا سال 2028 به 48 میلیارد دلار میرسد
این کشورها در کانون توجه گردشگران جهانی قرار دارند بهطوریکه پیشبینی میشود درآمد بخش هتلداری شورای همکاری خلیج فارس تا سال 2028 به 48 میلیارد دلار برسد. قطر با برگزاری جام جهانی فوتبال 2022 و عربستان سعودی با میزبانی جام جهانی 2034 و به یاری برنامههای میانمدت و بلندمدتی که برای «تشویق سرمایهگذاری در صنعت گردشگری» و تبدیل این کشور به یک مقصد جهانی گردشگری در چشمانداز 2030 دارد، با قدرت در این مسیر رو به آینده در حرکت است. اساساً کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با شیب بسیار تندی در حال سرمایهگذاری برای جذب گردشگر ورودی به کشورهایشان هستند.
تقریباً تمامی انواع گردشگری در جهان در ایران قابلیت اجرا دارند
اما آیا به لحاظ موهبتهای خدادادی و ظرفیتهای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، همسایگان جنوبی یا شمالی ما قابل قیاس با ایران هستند؟ باید گفت خیر. ایران بهرهمند از حدود 1800 کیلومتر مرز آبی با احتساب جزایر در خلیج فارس و دریای عمان و 660 کیلومتر کرانه دریای کاسپین در شمال است. کوهستان، جنگل، کویر و دشت بخشهای دیگر جغرافیای طبیعی کشور ما هستند.
تقریباً تمامی انواع گردشگری در جهان اعم از گردشگری تاریخی، گردشگری فرهنگی، اکوتوریسم، گردشگری تجربهگرا (نظیر پیادهسازی امکان اجرای یک پرفورمنس شغلی در یک کارگاه مثلاً آبگینه، طبیعتگردی و…)، گردشگری خوراک و نوشیدنی، گردشگری سلامت، گردشگری دریایی، گردشگری زیارت، گردشگری تفریحی، گردشگری ورزشی، گردشگری بازار، ژئوتوریسم، گردشگری ماجراجویانه، گردشگری به شیوه Back Pack و بسیاری دیگر از انواع گردشگری در ایران قابلیت اجرا دارند. بنابراین ظرفیتهای تاریخی، طبیعی، فرهنگی و صنایع دستی کشورمان برای صنعت گردشگری بسیار بالاست.
باید به این موضوع هم توجه کنید که هر توریست در زمان ورود به کشور مورد نظر، یک ویژن یا تصویر ذهنی از پیش تعیینشده دارد و سفر مورد نظرش میتواند موجب شود تا آن تصویر ذهنی به عینیت تبدیل شود یا بالعکس، تصویرسازی جدیدی صورت گیرد.
تصویرسازی توریستها پس از سفر به ایران مثبت است
گذشته نشان داده تقریباً بلااستثنا هر توریست خارجی بعد از سفر به ایران، تصویر ذهنی مثبتی با خود میبرد و آن تصویرها را در ارتباطات اجتماعی و پلتفرمهای مجازیای که عضو است با بستگان، دوستان و تمامی کسانی که در دایره نزدیکان او محسوب میشوند به اشتراک میگذارد. پس با رونق گردشگر ورودی، خواهیم دید که «ایران» با تصویرسازی مثبتی که از سمت هر گردشگر خارجی انجام خواهد شد بر سر زبان مردم دنیا خواهد افتاد.
در حال حاضر مردم جهان از اینکه بخواهند به کشور ما سفر کنند میترسند/ ترس از سفر به ایران مبتنی بر واقعیت جامعه ایران نیست بلکه زاییده رسانههای ایرانستیز است
این شکل تئوریک قضیه و از جنبه مثبت آن است که من در اینجا به آن اشاره کردم. اما آیا در حال حاضر چنین است؟ پاسخ این است که خیر. متاسفانه به دلیل «ایرانهراسی»ای که در دنیا راه افتاده این وضعیت وجود ندارد. یعنی در حال حاضر مردم جهان از اینکه بخواهند به کشور ما سفر کنند میترسند. این ترس مبتنی بر واقعیت جامعه ایران نیست بلکه زاییده رسانههای ایرانستیز است. واقعیت سرزمینی ما چیز دیگری است و آن اینکه ایران کشور امنی است با سابقه تمدنی، تاریخی و فرهنگی طولانی و طبیعتی زیبا و مردمانی مهماننواز و صلحجو.
اما متاسفانه اکنون ایرانهراسی شکل گرفته و رسانههایی که بنای دشمنی با ما دارند به آن دامن میزنند. آنچه ناراحتکننده است اینکه عدهای معدود هم در داخل کشور، ولو سهواً، تولید خوراک برای ایرانهراسی میکنند. شما نگاه کنید، دو سال و نیم است که روسیه در حال جنگ با اوکراین است اما آیا در این سالها موضوعی تحت عنوان «روسیههراسی» در جهان شکل گرفته است؟ آیا سواحل سوچی یا شهرهای مسکو و سنپترزبورگ خالی از گردشگر یا ضعیف شدهاند؟ خیر. پس چگونه است که از این کشور در حال جنگ، روسیههراسی شکل نمیگیرد اما حجم اتفاقات فرهنگی و اجتماعی و رفتارهایی که منجر به انتشار اخبار منفی از کشور ما میشود همچنان زیاد است به حدی که معضلی به نام «ایرانهراسی» ایجاد شده است؟
شکلگیری موج گردشگری ورودی، «ایراندوستی» را جایگزین «ایرانهراسی» خواهد کرد
ما نباید با رفتارهای خود گزگ به دست دشمنانی بدهیم که دست بر قضا از پول، رسانه، زور و قلدری برخوردارند. این کار مانند نشستن بر سر شاخ و بُن بریدن است. به باور بنده، شکلگیری موج گردشگری ورودی، «ایراندوستی» را جایگزین «ایرانهراسی» خواهد کرد و این موج را باید فعالان گردشگری از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مطالبه کنند تا این وزارتخانه با فعال کردن شورای عالی و از طریق ایجاد «فهم درست از گردشگری» در تمام اجزا و ارکان حاکمیت، در گردشگری ورودی موج ایجاد کند.
رفتارهای ما در داخل میتواند به ایرانهراسی دامن بزند یا آن را بیاثر کند
*به نظر شما بخشی از این تصویرسازی نادرست به دلیل برخی رفتارها در داخل کشور است که خوراک شبکهها و رسانههای ایرانستیز را فراهم میآورند؟
بله. اینکه یک یا چند رسانه در خارج از مرزهای ایران از سر عناد با کشور ما برنامههایی با موضوع ایرانهراسی میسازند یک موضوع است که در آن شکی نیست اما اینکه رفتارهای ما در داخل کشور تا چه حد به ایرانهراسی دامن میزند یا آن را کمرنگ و بیاثر میکند، موضوع قابل تامل دیگری است. یعنی ما میتوانیم با عملکردمان در داخل، گزک به این رسانههای معاند بدهیم یا بالعکس آنها را بیاثر کنیم.
من باز هم میخواهم به کلیدواژه «فهم گردشگری» در اینجا اشاره کنم. نهادهای انتظامی ما باید متوجه شوند که نوع برخورد با برخی از مقولههای فرهنگی و اجتماعی نباید خشن یا خطی و غیرعلمی باشد. این حرف را از موضع درک میزنم.
ردههای عالی انتظامی ما باید به فهم درست از گردشگری برسند و دریابند که گردشگری چقدر امنیتساز است
در خصوص حجاب و عفاف 32 دستگاه حاکمیتی وظایف عمدتاً ایجابی و فرهنگی دارند و پلیس باید آخرین دستگاهی باشد که وارد عمل میشود و نه نخستین دستگاه. اگر ردههای عالی فرماندهان انتظامی و پلیس ما به فهم درست از گردشگری برسند و دریابند که گردشگری چقدر امنیتساز است، باور کنند که تصویر گردشگران خارجی پس از خروج از کشورمان در بین افکار عمومی کشورهای دیگر چقدر مثبت و شگفتآور خواهد بود، بدانند که حضور گردشگر در کشور چه میزان اشتغال ایجاد میکند و چه آیندهای برای فرزندان ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران میسازد و در نهایت تا چه حد تولید ثروت میکند و تولید ناخالص ملی را افزایش میدهد، آنگاه خودشان پیشقدم میشوند تا شکل رفتارشان را تغییر دهند و همهچیز را علمی پیش ببرند، از اینکه نامشان مترادف با «برخورد» شود پرهیز خواهند کرد و نخواهند پذیرفت بار 32 دستگاه دیگر را آنها یکتنه و غیرمنصفانه بر دوش بکشند.
وظیفه وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است تا این فهم از گردشگری را در تمام ارکان کشور ایجاد کند که ما طی دهههای گذشته نسبت به موهبتهای خدادادی کشور در حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ناسپاسی کردهایم و در نتیجه، اینک گردشگری ایران در منطقه، بهوضوح عقب است و این موضوع در تعمیق فقر نقش داشته و حداقل سه نسل، نتوانستهایم از عدالت و آزادی و امنیت اقتصادی که نتیجه گردشگری است بهره ببریم.
حل مشکلات حوزه گردشگری فراوزارتخانهای است
*تصویرسازی و آگاهسازی وظیفه چه دستگاهی است؟
این یک اقدام فراوزارتخانهای است و تنها وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نمیتواند این کار را انجام دهد. ما یک شورای قانونی اما غیرفعال در کشور داریم به نام شورای عالی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی متشکل از هفت وزارتخانه، سه سازمان و چهار کارشناس. اعضای این شورای عالی عبارتاند از: رئیسجمهور (رئیس شورای عالی)، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی (دبیر)، وزیر کشور (عضو شورا)، وزیر امور خارجه (عضو شورا)، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (عضو شورا)، وزیر امور اقتصادی و دارایی (عضو شورا)، وزیر آموزشوپرورش (عضو شورا)، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات (عضو شورا)، وزیر راه و شهرسازی (عضو شورا)، رئیس سازمان صداوسیما (عضو شورا)، رئیس سازمان برنامه و بودجه (عضو شورا)، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست (عضو شورا) و چهار کارشناس خبره (عضو شورا).
به نظر شما چرا قانونگذار تشخیص داده است که این شورا باید تشکیل شود؟ پاسخ، هماهنگی میان دستگاههاست چون قانونگذار فهمیده است که حل مسائل حوزه گردشگری فراتر از عملکرد وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است.
به عنوان مثال، میدانید که یکی از مهمترین زیرساختهای گردشگری موضوع حملونقل است؛ چه ریلی و چه هوایی و چه جادهای. و وزیر راه یکی از هفت وزیر عضو این شوراست. مشکلات عدیده صنعت گردشگری و برنامهریزی و توسعه آن، فراتر از یک وزارتخانه است. این شورا باید فعال و نقشآفرین شود.
پلمب تاسیسات گردشگری و رستورانها منجر به سقوط شاخص آزادی اقتصادی میشود/ اصل موضوع حجاب بههیچعنوان مانع گردشگری نیست
*در کنار موضوع حجاب، بحث تحریمها نیز از جمله موضوعاتی است که مشکلات عدیدهای برای گردشگران خارجی ایجاد کرده و این هم یکی از موضوعاتی است که خارج از حیطه عملکرد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است.
وقتی میگویم عدم فهم گردشگری، یکی هم در همین مقوله است. مثالی از کشور چین بزنم. اکنون چین تمرکز خود را بر بخش گردشگری خوراک گذاشته است. بازار گردشگری آشپزی چین در سال 2022 دارایی خالص 4/5 میلیارد دلار را به خود اختصاص داد و پیشبینی میشود ارزش آن تا سال 2032 به 65/24 میلیارد دلار برسد. چراکه آنها دریافتهاند غذاهای چینی، فرهنگ منحصربهفرد خود را طی هزاران سال شکل داده که این فرهنگ برای جهان جذابیت دارد. گردشگری خوراک و نوشیدنی برای ایران نیز مانند چین به عنوان یک مزیت قوی در صنعت گردشگری مطرح است و میلیاردها دلار ظرفیت سرمایهگذاری و کارآفرینی و درآمدزایی در این بخش دارد.
حال برگردیم به بحث. ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که بنده اصل موضوع حجاب را بههیچعنوان مانعی برای گردشگری نمیدانم اما شکل برخورد با این موضوع را چرا و باید آن را تغییر دهیم. برخورد فیزیکی، خشن و خارج از حدود متعارف و قانونی، چه با گردشگران داخلی و چه خارجی و نیز پلمب بیرویه تاسیسات گردشگری، رستورانها و کافهها تبعات دارد و منجر به سقوط شاخص آزادی اقتصادی و ناامنی فضای کسبوکار و تصویرسازی منفی از ایران میشود. اما با فهم درست از صنعت گردشگری، نیروی انتظامی خودش به عنوان یک دستگاه حاکمیتی زیرمجموعه وزارت کشور اقدام به اصلاح علمی شیوهها و آییننامههایش خواهد کرد.
ما بارها شنیدهایم که به واسطه حجاب مهمان، یک رستوران یا تاسیسات گردشگری پلمب میشود. بعد هم در اخبار میبینیم که ما در شاخص آزادی اقتصادی در جهان از مجموع 165 کشور در جایگاه 160 قرار داریم. یکی از شاخصهای آزادی اقتصادی، قوانین و مقرراتی است که از کسبوکار حمایت کند. کارفرمایی که مثلاً فعال صنعت گردشگری خوراک و نوشیدنی است (تاسیسات گردشگری، رستوران، کافه و…) و قوانین موضوعه و عرف کشورش را در قامت نیروهای به خدمت گرفتهشده، در فضای حاکم بر کسبوکار رعایت میکند، مالیات، بیمه، عوارض و سایر حقوق دولتی را پرداخت میکند، چرا باید به این دلایل پلمب شود؟ چرا باید با این صاحب سرمایه و کارآفرین، چنین برخوردی صورت گیرد؟ چرا باید محل نانآوری عدهای چه در قالب تاسیسات گردشگری (نظیر رستوران و…)، چه هتل، چه مراکز تفریحی و چه بومگردی، برای موردی که 32 دستگاه حاکمیتی در آن مسئولیت داشتهاند پلمب شود؟ پلمب یعنی بیهوشی و مرگ برای یک کسبوکار. از نظر شما بدن یک انسان تابآوری چند بیهوشی را دارد؟
حال فکر میکنید یک کسبوکار مبتنی بر اقتصاد خدمات گردشگری تا چه حد توان تحمل پلمبهای متعدد را داشته باشد؟ اینگونه امور چه تصویری را به دنیا در جذب سرمایهگذاری خارجی که یکی از اهداف دیپلماسی کشور است مخابره میکند؟ به سرمایهگذار داخلی چه علامتی میدهد؟ تشویقکننده به مهاجرت نیست؟ امنیت شغلی سرمایهگذار و کارگران شاغل در گردشگری خوراک و نوشیدنی دچار خدشه نمیشود؟ آیا این قبیل رفتارها به گردشگر خارجی علاقهمند به ایران پالس منفی و گزک به دست رسانههای مُبلّغ ایرانهراسی نمیدهند؟
میتوانیم تا 1000 دلار تولید ناخالص ملی از هر گردشگر داشته باشیم
*بیشترین میزان تولید ناخالص ملی از گردشگر خارجی به چه میزان است؟
بیشترین میزان تولید ناخالص ملی حاصل از گردشگر خارجی در منطقه ما 1200 دلار به ازای هر گردشگر ورودی است که این میزان در امارات متحده عربی به واسطه گردشگری خرید و تفریحی که وجود دارد در دنیا بیشترین است و این کشور، رتبه نخست جهان را در کسب درآمد از گردشگر دارد.
این رقم در ایران و پیش از کرونا حدود 600 دلار بوده است که برای ایران به دلیل تنوع و کیفیت صنایع دستی، به راحتی تا هزار دلار هم قابل افزایش است. البته به همین سادگی هم نیست. باید هتلهای ایران از آنچنان کیفیتی برخوردار باشند که گردشگر بتواند با هر سطحی از توان مالی از بهترین خدمات بهرهمند شود که در این صورت، پول بیشتری هم در کشورمان خرج میکند.
گردشگر خارجی در ایران دنبال کالای لوکس و برند نیست چراکه میتواند کالایی با آن شاخصهها را در کشور خود نیز بیابد اما وقتی مثلاً برای بازدید از شیراز، یزد، اصفهان، تبریز، اورامانات، مشهد و… به این مناطق میرود، میخواهد جاذبههای میراث فرهنگی و طبیعی آنها را ببیند و خوراک و نوشیدنیهای محلی را امتحان کند و بنابراین بهراحتی در سفر بابت خدمات گردشگری هزینه میکند.
حتی گردشگر مذهبی که از کشورهای شیعهنشین به ایران سفر میکند در درجه نخست میخواهد به مشهد، قم و شیراز سفر کند اما او هم برای خدمات سفر در ایران و بازدید از جاذبههای میراث فرهنگی و طبیعی و خوراک و نوشیدنی و… هزینه میکند.
هر گردشگر اگر 1000 دلار در ایران به تولید ناخالص ملی ما بیفزاید، 15 میلیارد دلار برای کشور رقم خواهد زد
من میگویم هر گردشگر اگر هزار دلار در ایران به تولید ناخالص ملی ما بیفزاید، با فرض 15 میلیون گردشگر ورودی در پایان قانون برنامه، 15 میلیارد دلار تولید ناخالص ملی برای کشور رقم خواهد زد (این رقم برای هر گردشگری که در سال 2023 از ترکیه دیدن کرده، اتفاق افتاده یعنی 56 میلیون نفری که در سال 2023 از ترکیه بازدید کردهاند بالغ بر 54 میلیارد دلار تولید ناخالص ملی برای این کشور به ارمغان آوردهاند).
خوب است بدانید که تاریخ ترکیه محدود به بازه زمانی امپراتوری عثمانی است این در حالی است که تاریخ ایران به بیش از چند هزار سال پیش بازمیگردد. ایران، دارای 28 میراث جهانی (بالغ بر 100 اثر منفرد در قالب 28 پرونده ثبتی) و دهمین کشور از نظر تنوع جاذبههای تاریخی و سرشار از میراث ناملموس و جزو سه کشور نخست جهان در تنوع رشتههای صنایع دستی و دارای فرهنگ غنی خوراک و نوشیدنی است. هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، صفویان، سلجوقیان، قاجار، پهلوی و بسیاری از ادوار دیگر که مجال اشاره به آنها نیست در طی 2500 سال، آثار متعددی در ایران به یادگار گذاردهاند.
سایتهای باستانشناسی مانند «سیلک کاشان» با قدمت هشت هزارساله و «شهر سوخته» با قدمت پنج هزارساله و… نیز هستند. به اینها اضافه کنید طبیعت، میراث ناملموس و فرهنگ اقوام ایران را و بسیاری جاذبههای دیگر و به خصوص گردشگری خوراک و نوشیدنی و تنوع و کیفیت صنایع دستی و هنرهای سنتی که از این نظر کشوری شناختهشده در جهان هستیم.
گردشگری پایدار و «ایراندوستی» در جهان را برای کشورمان رقم بزنیم
*اگر قرار باشد در مقوله دیپلماسی گردشگری عملکردی قوی از خود بر جا بگذاریم، در کدام حوزه باید وارد شویم؟
تلاش برای رفع ایرانهراسی و حضور گردشگر ورودی به منظور گردشگری پایدار که به رشد تولید ناخالص ملی و توانمندسازی جوامع محلی و ایجاد «ایراندوستی» کمک کند مورد نیاز ماست. گردشگر ورودی هر اندازه که در روستاها و شهرهای ایران گردش کند و با مردم ایران همزیستی کند، از خدمات سفر بهرهمند شود و در نهایت صنایع دستی ایران را خریداری کند و با خود سوغات ببرد، در دیپلماسی عمومی از تمام جهات به نفع ما خواهد بود. خردهفرهنگهای ایرانزمین به قدری گسترده و در نظر مردم جهان جذاب و بهیادماندنی هستند که حدی برای آن نمیتوان متصور شد.
گردشگر خارجی میتواند بازوی رسانهای ایران برای رفع ایرانهراسی باشد/ تحریمها، ایرانهراسی و ناترازی انرژی گردشگری ایران را زمینگیر کرده است
*دیدگاهتان درباره موانعی که تحریمها برای دیپلماسی گردشگری ایران ایجاد کرده چیست؟
سه مشکل گردشگری ما را زمینگیر کرده است. ابتدا ایرانهراسی که رفتارهای عده معدودی در داخل، گزک به دست دشمنان کشور در خارج از مرزهایمان میدهد. شکی نیست که «ایرانهراسی» یک پروژه رسانهای از سوی دشمنان ایران است اما دولت باید مراقب تاثیر رفتارها و تصمیمات بهویژه در مسائل فرهنگی و اجتماعی باشد تا کمترین خوراک ولو سهواً به مُبلّغان «ایرانهراسی» نرسد. بعدی، مقوله تحریمهاست که آثار سوء آن پرشمار است ازجمله سرمایهگذاری خارجی و صنعت حملونقل را زمینگیر و گردشگری در مناطق آزاد را مختل میکند و توریست نمیتواند از خدمات سفر مبتنی بر کارتهای اعتباری بینالمللی استفاده کند و در نهایت هم ناترازی انرژی.
با وجود ناترازی انرژی، صنعت کشورمان به طور کلی و صنعت گردشگری از جمله هتلداری و تولیدات صنایع دستی به طور خاص با مشکلاتی مواجه میشوند؛ میتوان اینطور هم گفت که هر کشوری چنانچه با مشکل تامین برق و انرژی مواجه باشد، نمیتواند مقصد توریستی باشد که برای گذراندن اوقات خوش به یک کشور دیگر سفر میکند.
تحریمها، ایرانهراسی و ناترازی انرژی هیچکدام یکشبه از بین نمیروند. ما باید هزینههای سنگین تبلیغاتی در جهان صرف کنیم اما از جایی به بعد، همان فردی که به عنوان گردشگر خارجی وارد کشور ما شده، به بازوی رسانهای ایران برای رفع ایرانهراسی تبدیل میشود چراکه واقعیت ایران و فرهنگ و مردمان آن، رفتارهای معدودی افراد در داخل یا آن چیزی نیست که رسانههای متخاصم مخابره میکنند، پس دروغ رسانههای ایرانستیز خنثی میشود. البته این اتفاق بهسرعت نخواهد افتاد بلکه بعد از چند سال تلاش و صرف میلیاردها دلار هزینه تبلیغات در سطح جهانی برای زدودن برخی از اشتباهات گذشته، شروع به نتیجه دادن میکند. مشروط به آنکه تمام دستگاههای حاکمیتی کشور به این فهم رسیده باشند که گردشگری یک صنعت ثروتآفرین، یک مزیت و موهبت سرزمینی و ابزاری برای تقویت امنیت و هویت ملی است.
فهم درستی از گردشگری در ایران وجود ندارد
*مشکل اصلی ما کجاست؟
فقدان فهم درست از گردشگری. اجازه دهید خیالتان را راحت کنم. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از همان روز نخست تشکیل تاکنون کمترین تاثیر را در صنعت گردشگری و به تبع آن دیپلماسی عمومی در ساختار دولت داشته است چراکه نظام اداری و قانونگذاری ما، به گردشگری به چشم یک صنعت ملی نگاه نمیکند و از همین روست که شورای عالی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی عملاً هیچ نقشی در سیاستگذاری و تصمیمگیری ندارد.
ناوگان هوایی هر کشوری، پرچمدار گردشگری آن کشور است
بگذارید مثالی بزنم از اینکه صنعت گردشگری، مقولهای فراتر از یک وزارتخانه است. هر کشوری که میخواهد رشد کند ابتدا روی ناوگان هوایی خود سرمایهگذاری میکند؛ به عبارتی ناوگان هوایی هر کشوری، در درجه نخست، معرف برند آن کشور و سپس پرچمدار گردشگری آن کشور است. امارات متحده عربی وقتی میخواست رشد کند ابتدا «Emirates» را پایهگذاری کرد و خط هوایی «اتحاد» و… را هم به آن افزود. یا قطر «Qatar Airways» را به وجود آورد و نظایر آن در سایر کشورها. اما شما ببینید، پس از برجام که ایران میخواست اقدام به تجهیز ناوگان هوایی خود با 200 فروند هواپیما کند، برخی با هجمه به دولت وقت مدام میگفتند هواپیما یک کالای لوکس است.
رئیسجمهور وقت نقل میکند: «بعد در داخل مسائل شروع شد؛ یکی گفت ما اتوبوس میخواهیم، هواپیما نمیخواهیم. یکی گفت هواپیمای کاغذی خریدهاند… گفتند ما به دولت بودجه خرید هواپیما نمیدهیم… که البته ترامپ که آمد همه اینها به هم خورد و کلاً 16 فروند هواپیما وارد کشور شد.» و نتیجه این شده است که اکنون بر اساس اعلام دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی، با وجود اعمال تحریمها و توقف سه قرارداد منعقده برای نوسازی ناوگان هوایی، از مجموع 310 فروند هواپیمای موجود در کشور، بیش از دوسوم آنها غیرفعال هستند و این یعنی ضعف زیرساخت حملونقل هوایی که مستقیماً بر گردشگری تاثیر دارد.
پس ببینید، یکسری رفتارها و عملکردها نظیر ابهامآفرینی در نوسازی ناوگان هوایی اگر نگوییم عامدانه اما از سر فقدان آگاهی و عدم فهم گردشگری از سوی برخی بیان میشود. این مثال را ذکر کردم تا نشان دهم موضوع گردشگری فراتر از تصمیمات وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است و لذا وظیفه وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هم فراوزارتخانهای و ملی است.
«گردشگری» «نگاه ملی» میطلبد و باید فهمیده شود
گردشگری صنعت سالم و سبزی در جهان است اما در میان سیاستمداران و مسئولان کشور ما درست فهمیده نشده است و این بر عهده دکتر سیدرضا صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است که با تمام ابزارهای قانونی که در اختیار دارد «فهم درست از گردشگری» را در تمام ارکان حاکمیت و به خصوص دولت ایجاد کند؛ اینکه گردشگری یک صنعت ملی است؛ اینکه گردشگری اقتصاد ملی را به طرزی عادلانه و شگفت شکوفا میکند؛ اینکه گردشگری «ایراندوستی» به همراه میآورد؛ اینکه تحریم، گردشگری را زمینگیر میکند؛ اینکه زمینگیر شدن گردشگری ناسپاسی نسبت به موهبتهای سرزمینی است و… خلاصه اینکه «گردشگری» «نگاه ملی» میطلبد و باید فهمیده شود.
به اشتراک گذاری