فانی لند‌

معنی ایلخان در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق ایلخان در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

ایلخان در دانشنامه آزاد فارسی:

ایلخان. ( ترکی -مغولی ، اِ مرکب ) خان و فرمانروای ایل. لقب سلاطین مغول است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( هفت قلزم ). عنوان سلاطین مغول ایران. ج ، ایلخانان. ( فرهنگ فارسی معین ). نامی که مغولان به شاهان خود میدادند. ( حاشیه برهان چ معین ) : بعد از ایشان یرلیغ ایلخان بزرگ ارغون خان به امضاء آن احکام پیوست. ( تاریخ غازان ص 224 ). || رئیس ایل. خان قبیله.( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایلخانان ایران شود.


ایلخان. ( اِخ ) نام ممدوح بندگی شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی. ( شرفنامه ) ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ) :
تا گردنان روی زمین منزجرشدند
گردن نهاده بر خط فرمان ایلخان.

سعدی.

خط مسلسل شیرین که گر نیارم گفت
بخط صاحب دیوان ایلخان ماند.

سعدی.

بصدر صاحب دیوان ایلخان نالم
که در ریاست او جور نیست بر مسکین.

سعدی.

بهر کسی نتوان گفت حال و قصه خویش
مگر به صاحب دیوان ایلخان گویم.

سعدی.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!