تاریخچهی برخوردهای اسکارلت ویچ و آگاتا هارکنس
در بین نیرومندترین کاربران جادوی دنیای مارول، اسکارلت ویچ و آگاتا هارکنس قرار دارند که در اوج خود میتوانند وردهایی را اجرا کنند که بنیاد راستیگی را دگرگون میسازند. ولی این دو تنها بر حسب تصادف به یکدیگر نرسیدند، سرنوشت نقش پررنگی در پیوند آنها بازی کرده است. واندا و آگاتا تاریخچهی دور و دراز مشترکی دارند که همهی آن صلح و آسایش نیست.
قهرمان جادویی و افسونگر باستانی مارول مسیر همسان خود را از استاد و شاگردی آغاز کردند و به دشمنی رسیدند. در این نوشتار نگاهی به تاریخچهی برخوردهای اسکارلت ویچ و آگاتا هارکنس در کمیکهای مارول میاندازیم.
اوریجینهای جادویی
استن لی و جک کربی در ابتدا آگاتا هارکنس را به عنوان کسی رونمایی کردند که مسئول نگهداری از فرانکلین ریچاردز است. البته آگاتا پس از کمک به شکست فرایتفول فور اعتراف کرد یک افسونگر است که هر از چند گاهی افراد پلیدی از گذشتهاش به سراغش میآیند. در یک همراهی بین فنتستیک فور و اونجرز بود که اسکارلت ویچ و آگاتا هارکنس برای نخستین بار با یکدیگر برخورد کردند.
آگاتا توسط یک سوپر ویلن جادویی هدف قرار گرفت که به دنبال دزدیدن روحش برای جاودانگی بود. بدین گونه یک درگیری بین این دشمن فراطبیعی و تواناترین قهرمانان زمین رخ داد. در پایان واندا بود که موفق به شکست این ویلن شد. پس از آن، آگاتا زمانی که یقین پیدا کرد فرانکلین در امان است، راه خود را از فنتستیک فور سوا کرد تا در جایگاه آموزگار واندا قرار بگیرد و به او در کنترل کردن تواناییهای گستردهی جادوییاش کمک کند.
کمک آگاتا هارکنس از ماورا
پیش از به کار گرفته شدن توسط فنتستیک فور، خانوادهی جادویی آگاتا در یک انجمن پنهان در کلرادو که با نام نیو سیلم شناخته میشد زندگی میکردند. نوادگان آگاتا که به خود سیلمز سِوِن میگفتند، از این وضعیت خسته شدند و پس از به چنگ آوردن نیو سیلم، آگاتای ناتوان را زندانی کردند. بعد از سوزانده هارکنس، سیلمز سون به واندا و ویژن یورش آوردند و آنها را دزدیدند.
در حالی که این ویلنها به دنبال به دست آوردن برتری جادویی بودند، اسکارلت ویچ و ویژن توانستند نبرد خود با سیلمز سون آغاز کنند. رهبر این گروه با نام ورتیگو انرژی جادوییِ پنهان در نیم سیلم را به خود جذب کرد تا با واندا بجنگند. هر چند این استراتژی پیامدی وارون داشت چرا که سیلمز سون و نیو سیلم به خاطر سربار شدن انرژی از بین رفتند. آگاتا هارکنس به شکل مینویی ظاهر شد و با کمک به بارداری جادوییاش از اسکارلت ویچ سپاسگزاری کرد. این رویایی بود که ویژن و واندا در سر داشتند؛ داشتن فرزند.
واقعیت دربارهی دوقلوهای اسکارلت ویچ
پس از این که دو پسر واندا با نامهای بیلی و تامی به دنیا آمدند، آگاتا به شکل مرموزی زنده و تندرست پدیدار شد. با توجه به تجربهی پیشینش در نگهداری فرزند ابرقهرمانان، او تربیت دوقلوها را بر دوش گرفت.
اوضاع زمانی تغییر یافت که سروکلهی مفیستو پیدا شد و ادعا کرد که این پسرها بخشهای گمشدهای از روحش هستند که در هنگام نیرو گرفتن سیلمز سون با انرژی آنها درآمخیته بود. برای کمک به واندا به خاطر از دست دادن فرزندانش، هارکنس حافظهی او را از بیلی و تامی پاک کرد تا بتواند در زندگی پیش رود.
وقتی که یکی از واریانتهای کانگ چیره با نام ایمورتوس با وست کوست اونجرز درگیر شد، اسکارلت ویچ مورد هدف قرار گرفت تا پس از شستوشوی مغزی همچون یک جنگافزار استفاده شد. این جا بود که آگاتا هارکنس مجبور شد خاطرات اسکارلت ویچ را که شامل فرزندانش نیز بود را بازگرداند. با بازگشت حافظهاش، واندا ضربهی سختی از جنبهی روانی و روحی خورد و این آگاتا بود که در چشمانش مقصر شناخته میشد.
آگاتای ازهمپاشیده
کمی پس از شکست ایمورتوس و بازگشت خاطراتش، واندا از سویهی ذهنی به خاطر از دست دادن فرزندانش ناپایدار شد و به سراغ هارکنس رفت. چندان به درازا نکشید که نیک فیوری پیکر این افسونگر پیر را یافت. البته ذهن تخریبشدهی واندا به یاد نمیآورد که استادش را کشته باشد و دچار گریز گسسته و جنون شده بود.
در هر صورت، هارکنس به عنوان یک روح حواسش به واندا بود آن هم در حالی که تواناییهای مینویی و جادوییاش اجازه میداند تا در مولتیورس گشتوگذار کند. روح مادر اسکارلت ویچ با اسم ناتالیا در کنار آگاتا هارکنس کمک کرد تا دخترش از همهی راستینگی در برابر یک نیمهخدای پلید محافظت کند. پیامد این رویداد، فداکاری ناتالیا برای بازگشت به زندگی آگاتا بود. این بار هارکنس با دیدگاه متفاوتی پا به دنیای زندگان گذاشت.
نبرد برای دارکهولد
پس از این که اسکارلت ویچ کتاب جادوی تاریک دارکهولد را به خود جذب کرد، آگاتا هارکنس به سراغ شاگرد پیشینش رفت؛ چرا که میترسید واندا تبدیل به هدفی برای نیروهایی شده باشد که به دنبال این کتاب باستانی بودند. در کنار دارکهولد، واندا ماکسیموف یک شیطان با نام کثون را درون روحش گیر انداخته بود تا این موجود نزدیک به دارکهولد با پتانسیل بسیار بالایش باشد. واندا که با آگاتا دربارهی تواناییاش در کنترل دو موجود نیرومند درونش مخالف بود، با استادش وارد یک جنگ شد.
بعد از برخوردهایی که در چندین دنیا با یکدیگر داشتند، هارکنس شکست خود را در برابر واندا ماکسیموف پذیرفت. با این وجود، همهی این درگیریها و برخوردها یک نقشهی پیچیده از سمت هارکنس بودند تا به دارکهولد دسترسی پیدا کند و با انتقال خود به درون روح اسکارلت ویچ در طی درگیری موفق به نابود کردن کثون شود. زمانی که دیگر کثون هیچ تهدیدی برای دنیای مارول نداشت، آگاتا که از نتیجهی کار خود خشنود بود پس از آشتی کردن با واندا راهش را از او سوا کرد و سفر خود را پیش گرفت… البته فعلاً.