آموزش

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اقیانوس جنوبگان در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. اقیانوس جنوبگان در دانشنامه آزاد فارسی: اقیانوسِ جنوبگان (Antarctic Ocean)(یا: اقیانوس منجمد جنوبی) نامی متداول برای آن بخش از آب های اقیانوس اطلس، اقیانوس هند، و اقیانوس آرام که تا مدار جنوبگان گسترده شده اند. […]

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اقیانوس پیش اطلس در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. اقیانوس پیش اطلس در دانشنامه آزاد فارسی: رجوع شود به:اقیانوس یاپتوس wikijoo: اقیانوس_پیش_اطلس

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اقیانوس ارام جزایر در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. اقیانوس ارام جزایر در دانشنامه آزاد فارسی: اقیانوس آرام جزایر. اقیانوس آرام، جزایر (Pacific Islands)اقیانوس آرامسرزمین تحت قیمومت سابق سازمان ملل متحد (۱۹۴۷ـ۱۹۹۰)، در اقیانوس آرام غربی. در جنگ جهانی دوم از تصرف ژاپن […]

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اقیانوس ارام جامعه در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. اقیانوس ارام جامعه در دانشنامه آزاد فارسی: اقیانوس آرام جامعه. اقیانوس آرام، جامعهرجوع شود به:جامعه اقیانوس آرام wikijoo: اقیانوس_آرام،_جامعه

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بدخشانی در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. بدخشانی در دانشنامه آزاد فارسی: بدخشانی. [ ب َ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب به بدخشان. || لعل. ( زمخشری ). یاقوت. ( از دزی ج 1 ص 57 ) : وز انگشت شاهان […]

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بدخشان در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. بدخشان در دانشنامه آزاد فارسی: اسم: بدخشان (دختر) (فارسی) (تلفظ: badakhšān) (فارسی: بَدخشان) (انگلیسی: badakhshan) معنی: یعنی سرزمین منسوب به بدخش یا بلخش که معادن لعل در آن یافت می شود، ( اَعلام ) بدخشان سرزمینی […]

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بدبوم در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. بدبوم در دانشنامه آزاد فارسی: بَدبوم یا بدلند ( Badland ) نوعی زمین خشک است که در آن سنگ های رسوبی نرم تر و خاک های غنی از رس به شدت فرسایش یافته اند. [ ۱] […]

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق تب در جدول کلمات را پیدا خواهید کرد. جواب صحیح این سوال در این قسمت است: تب. [ ت َ ] ( اِ ) در اوستا «تفنو» ، خونساری «ته » ، دزفولی «تو» ، طبری «تو» ، گیلکی «تب » ، فریزندی «تو» ، یرنی […]

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بدبد در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. بدبد در دانشنامه آزاد فارسی: بدبد. [ ب َ ب َ ] ( ع اِ صوت ) بخ بخ. ( از اقرب الموارد ). به به. په په. وخ وخ. ( یادداشت مؤلف ).

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بداییه در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد. بداییه در دانشنامه آزاد فارسی: بَدائیه(بداء در لغت به معنی ظاهرشدن و در اصطلاحِ کلام به معنی دگرگون شدنِ علم، اراده و امر) جماعتی از غُلات شیعه و طرفداران نظریۀ بداء. آنان بداء را در معنای […]