آتش بس در لبنان و جنگ روایت ها
عطاءالله مهاجرانی در روزنامه اعتماد نوشت: درباره آتش بس در لبنان جنگ روایتها آغاز شده است. دو روایت برجستهتر به نظر میرسد از دو دیدگاه متفاوت و دو شیوه تفسیر متقابل!
روایت اول: حزبالله پیروز شد و در برابر ارتش اسراییل ایستادگی کرد. با ادبیاتی اندکی تند و البته به یاد ماندنی به قول شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله: «حزبالله افسار اسراییل را گرفت و کشید و او را به اصطبلش باز گرداند!»
روایت دوم: روایت نتانیاهو و طرفدارانش است که اسراییل به اهدافش رسیده است. منتها در این روایت در سخنان نتانیاهو و مصاحبه او در سهشنبه شب ۶ آذر به جزییات اهداف و تحقق آن اشارهای نشده است.
در واقع نتانیاهو سه دلیل را برای پذیرش آتش بس (در حقیقت پیشنهاد آتشبس از طرف امریکا و فرانسه با توجه به اضطرار اسراییل) مطرح کرد:
۱- تهدید ایران
۲- نیاز ارتش به بازسازی و استراحت و تامین مهمات
۳- جدا کردن جنگ غزه از جنگ لبنان.
در این تفسیر نتانیاهو از تحقق اهداف جنگ در لبنان سخنی گفته نشده است. به روایت دوستان عرب از بالای درخت پایین آمده است!
کدام روایت را میتوانیم مدلل تلقی کنیم و بپذیریم؟
یکم: نتانیاهو، دولت او و ارتش اسراییل با مشخص کردن اهدافی جنگ ۶۶ روزه علیه لبنان را با حمله به مناطق جنوبی آغاز کردند. بنای ارتش اسراییل بر اشغال مناطقی از جنوب تا نهر لیطانی به ویژه شهرهایی که مرتفع بودند و نسبت به شمال فلسطین اشغالی در موقعیت نظامی برتر قرار داشتند، بوده است.
دوم: ارتش اسراییل درصدد نابود کردن حزبالله بود. این پروژه با عملیات پیجرها و بیسیمها که تقریبا ۴ هزار نفر از عناصر نظامی و خدماتی حزبالله را از مدار خارج کرد. بمباران ضاحیه و به قتل رساندن سیدحسن نصرالله، هاشم صفیالدین و گروهی از فرماندهان نیروهای ویژه رضوان.
سوم: با بمباران سنگین جنوب لبنان، بقاع، بعلبک و ضاحیه و نهایتا با حمله زمینی و آماده کردن ۷ لشکر از جمله لشکر هفتم زرهی و نیروهای ویژه گولانی گمان میکردند به اهداف خود میرسند.
اسراییل به هیچ یک از اهدافش نرسید. نه حزبالله نابود شد، نه ارتش اسراییل توانست جنوب لبنان را تا نهر لیطانی اشغال کند و نیز نتوانست با اعمال فشار بر دولت لبنان و احزابی که زمینه نفوذ پذیری از سوی امریکا، فرانسه و کشورهای عربی همپیمان امریکا و اسراییل را داشته و دارند دولت لبنان را تسلیم کند. در این صورت ارتش کلاسیک اسراییل با حمایت بیسابقه جهانی نتوانست به هیچ یک از اهدافش برسد. البته نتانیاهو میگوید حزبالله با سابق فرق کرده است! مگر اسراییل از هفتم اکتبر سال پیش تا به امروز فرق نکرده است!؟
ارتش اسراییل شکست خورده است؛این شکست توسط شخصیتهای صهیونیست با گرایشهای مختلف در پارلمان اسراییل با صراحت بیشتری مطرح شده است. یاییر لپید، نخستوزیر سابق اسراییل از آتش بس لبنان به عنوان «بزرگترین فاجعه عصر نتانیاهو» سخن گفته است. لیبرمان به نتانیاهو متلک گفته که: «مگر نگفتی تا پیروزی مطلق، جنگ را ادامه میدهی؟ اما نگفتی کدام طرف به پیروزی مطلق میرسد!» نمونهها بسیار است که نشان میدهد نتانیاهو روزگاری خوش و احوال پیروزی ندارد. قیافهاش هم به پیروزی نمیزند. در جهان واقع با سر به دیوار پولادین مقاومت در جنوب لبنان خورده است.
اما حزبالله در حقیقت در موقعیت دفاع و مقاومت بود. مقاومت هستههای پارتیزانی در برابر ارتش کلاسیک. به تعبیر فرمانده لشکر هفتم ارتش اسراییل مجاهدان حزبالله مانند اشباح بودند. ارتش اسراییل نمیدانست این اشباح کی و از کجا پدیدار میشوند و کی و در کجا ناپدید میشوند. در واقع مقاومت نبرد متحرک ناآشنایی را سازمان داده بود. حملات موشکی حزبالله هم در روز و شب یکشنبه ۴ آذرماه به اوج خود رسید. تلآویو موشکباران شد. گنبد آهنین و فلاخن داود بیفایده و بیهوده بود. میتوان گفت حزبالله در سازماندهی رزمیاش خود را بازسازی کرد و امکان پیروزی به ارتش اسراییل نداد. یعنی حزبالله همانگونه که در جنگ ۳۳ روزه تابستان ۲۰۰۶ پیروز شد. در جنگ ۶۶ روزه پاییز ۲۰۲۴ نیز به پیروزی رسید. یعنی اسراییل را در تحقق اهدافش شکست داد.