فانی لند‌

از نیاز فوری «جریان رسانه‌ای مقاومت» به پیاده‌سازی الگوی زینبی در «جنگ روایت‌ها» تا کمیت لنگ «نهادهای حاکمیتی» در «جهاد تبیین» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: از جمله مهمترین شاخصه‌های وجودی «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» می‌توان به نقش کلیدی آن در «جنگ روایت‌ها» اشاره نمود. جنگی کاملا ملموس میان «جبهه حق» و «جبهه باطل».

در آستانه سالروز ولادت «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» قرار داریم و در این میان بازشناسی شخصیت شامخ این اسطوره برجسته در تاریخ اسلام و واکاوی ابعاد وجودی ایشان را می‌بایست به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی و نیازهای مبرز در جهان امروز و بالاخص در ایران اسلامی قلمداد نمود. نیازی که اساسی که که لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری می‌سازد:

۱/ از جمله مهمترین شاخصه‌های وجودی «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» می‌توان به نقش کلیدی آن در «جنگ روایت‌ها» اشاره نمود. جنگی کاملا ملموس میان «جبهه حق» و «جبهه باطل» که تا سال ۶۱ هجری‌قمری آنچنان به سود جریان کفر و «جبهه باطل» در جریان بود که «امام حسین علیه‌السلام» مجبور شدند تا به «کربلا» رفته و بنابر متن صریح زیارت اربعین «بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وحَیرَةِ الضَّلالَةِ» نمایند و به این ترتیب هژمونی و دست‌برتر جریان فرهنگی «جبهه باطل» را در «جنگ روایت‌ها» دچار «اخلالی موقتی» سازد. اخلالی که اگر «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» نبود، می‌توانست به سرعت مرتفع شود! این در حالی است که «جنگ روایت‌ها» جنگی آشکار بود که با «شهادت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله» آغاز گردید و در پس «واقعه کربلا» به اوج خود رسید و تا به آنجا «جبهه کفر» در ظاهر برنده میدان این جنگ بودند که با ورود کاروان اسرای کربلا به «شهر شام»، شخص «یزید» با غرور و سرمستی آواز سر داد که «لعبت هاشم بالملک فلا؛ خبر جاء و لا وحی نزل» به این معنی که «هاشمیان با حکومت بازی می‌کردند، نه خبری از آسمان غیب آمده و نه وحی نازل‌ شده است و …!



۲/ بی‌تردید اگر «جبهه حق» به سرعت روایت نکند؛ قطعا «جبهه باطل» و دشمن روایت می‌کند و این یک درس در «جنگ روایت‌ها» است که «دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان می‌دهند» ! از این جهت است که «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» از همان ساعات پایانی روز واقعه «جهاد تبیین» را، «جهاد روایت» را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند و نه تنها تا حالا و امروز روایت «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» از حادثه‌ی عاشورا در تاریخ مانده، در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعه‌ی سال‌های حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی و …



۳/ نقش کلیدی «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» در «جنگ روایت‌ها» منتج به بازتعریف آموزه‌های «جهاد تبیین» در مدل حرکتی «جبهه حق» گردید. جبهه‌ای که به سرعت توانست با الگوگیری از «دختر فاطمه و علی» و مدل حرکتی ایشان در انتقال آموزه‌های کربلا به آیندگان و حفظ و صیانت از «نهضت حسینی» و …هژمونی رسانه‌ای جریان سلطه را بر هم زند و در مدل «جهاد تبیین» صورت گرفته توسط این بانوی بزرگوار برای پاسداری از اصل «دین اسلام» آنچنان به بازیابی استعداد خود مبادرت ورزد که نه تنها رسانه‌های مختص به خود را پدید آورد؛ بلکه از همان ایام شعار «ملت حسینی نه زیر بار ظلم می رود و نه ظلم می کند» به اصلی‌ترین شعار «مستضعفان جهان» مبدل شد. شعاری که مبدا بسیاری از قیام‌ها و انقلاب‌های صورت گرفته بر علیه «مستکبران جهان» تا به امروز بوده و به عنوان شالوده تشکیل «نظام جمهوری اسلامی» در حدود ۱۳ قرن پس از «واقعه کربلا» مورد استفاده «ملت مسلمان ایران» قرار گرفت.



۴/ توجه ویژه «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» به شان و جایگاه «هنر» در «جنگ روایت‌ها» و در بازتعریف آموزه‌های «جهاد تبیین» از موضوعات بارز در مدل رفتاری ایشان است. زیرا «هنر» زبان رسایی برای تمامی موضوعات اجتماعی و بالاخص موضوعات پیچیده‌ درون تمدنی بوده و همواره نقش بسزایی را در در ثبت و ضبط مسایل و موضوعات مختلف جوامع و همین‌طور در ماندگار بودن این حوادث و نقاط عطف اجتماعی در هر تمدنی ایفا نموده است و از این منظر، تنها زبانِ هنر است که می تواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح کند و ذهن ها را روشن نماید. بر این اساس بنیانگذار بنای حفظ حوادث با ادبیات و هنر «زینب کبری سلام‌اللَّه‌علیها» است و اگر حرکت و اقدام حضرت زینب نمی‌بود و بعد از آن بزرگوار هم بقیه‌ی اهل بیت علیهم‌السّلام، حضرت سجاد و دیگران نمی‌بودند، حادثه‌ی عاشورا در تاریخ نمی‌ماند.



۵/ متاسفانه «نظام جمهوری اسلامی» با گذشت نیم قرن از تاسیس خود و با وجود تاکیدات مکرر «امامین انقلاب اسلامی» هیچ گاه نخواسته بر مبنای مدل حرکتی «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» در «جنگ روایت‌ها» حاضر شود و از این «ما به جنگ روایت‌ها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکرده‌ایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان داده‌اند»! و در این میان وقایع یک سال‌اخیر و در پس «طوفان الاقصی» می‌تواند شاهد مثالی قابل دسترس و فهم از برای این ضعف نهادینه در ساختارهای فرهنگی و دست‌گاه‌های عریض و طویل رسانه‌ای در کشور قلمداد شود.



۶/ این سخن صحیحی است که «رژیم صهیونیستی» در «جنگ رسانه‌ای» شکست خورد و مغلوب «جریان مقاومت» و «جریان رسانه‌ای مقاومت» شد. اما باید توجه داشت که این به معنی «قدرت جریان رسانه‌ ملی ایران» و مشخصا به معنی دست بالا و برتر «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» در مواجهه با «دشمن صهیونیست» نیست! بلکه این به معنی قدرت «جریان رسانه‌ای مقاومت» است. جریانی که اساسا «رسانه‌ ملی» نقش موثری در ایجاد آن نداشته و بیش از هرچیز مصرف کننده تولیدات این جریان محسوب می‌شود. جریانی که با حداقل امکانات سریال‌هایی همچون «عملیات اقتدار» و «رستاخیز تفنگ ها» و … می‌سازد و «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» تنها به عنوان یکی از پخش کنندگان آن قلمداد می‌شود. همچنین در ابعاد تفوق خبری و تحلیلی «جریان مقاومت» نیز «رسانه‌ ملی» اگر نخواهیم بگوییم از قافله جامانده و مرجعیت خبری و تحلیلی خود را از دست داده؛ باید بگوییم دچار آسیب‌های جدی و آنچنان نقص‌های بی‌شماری است که حتی با اعزام گزارش‌گرانی همچون «حسینی بای» به عنوان خبرنگاران سرویس‌های اجتماعی به مناطق جنگی و تبدیل نافرم. بدون آموزش ابتدایی تعدادی دیگر از گزارشگران به خبرنگاران جنگی و … هم قابل رفع و رجوع نمی‌باشد!



۷/ برشمردن تمامی ضعف‌ها و کاستی‌های «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» در عرصه «جنگ روایت‌ها» به معنی نادیده‌انگاشتن نقش سایرنهادهای فرهنگی و رسانه‌ای کشور و در «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و «سازمان تبلیغات اسلامی»، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و … نبوده و تنها حکایت از اهمیت و موقعیت غیرقابل وصف «رسانه‌ ملی ایران» در عدم تقویت لازم «جریان رسانه‌ای مقاومت» دارد. ازاین جهت است که قطعا «جبهه مقاومت» هیچ‌گاه کم‌کاری و خیانت‌های صورت گرفته در ذیل نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای کشور را در طی یک سال گذشته فراموش نخواهد کرد و همواره در حافظه خواهد داشت که چگونه در اوج درگیری و نبرد میان «جبهه مقاومت» و سگ هار آمریکای جنایتکار یعنی رژیم کودک کش «صهیونیستی»، برخی نهادهای فرهنگی در کشور نه تنها به میدان «جهاد تبیین» نیامدند و هیچ اقدام موثر فرهنگی و هنری را به ثبت نرساندند؛ بلکه حتی در عرصه «جنگ روایت‌ها» آنچنان حضور خائنانه‌ای از خود به ثبت رسانده‌اند که تا پایان تاریخ در اذهان باقی خواهد ماند. حضوری خائنانه که صدور مجوز و تسهیل شرایط حضور فیلم سینمایی «زودپر» در این موقعیت زمانی و با محتوایی کاملا «ضد مقاومتی» بر سردرب تمامی سینماهای سراسر کشور و یا صدور مجوز اکران برای فیلم سینمایی رعب برانگیز «روزی روزگاری آبادان» به عنوان اثری در مدح قدرت نظامی آمریکا و … تنها مصادیقی خُرد از آن محسوب می‌شود. مصادیقی خُرد که متاسفانه با سهل‌امگاری در ذیل «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و ماه‌های پایانی «دولت سیزدهم» صورت پذیرفت!



۷/ پُرواضح است که وجود مقدس «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» در همیشه تاریخ و بالاخص در زمان حاضر می‌تواند ایشان به عنوان یک الگو بی‌بدیل در «سبک زندگی اسلامی» مورد ارجاع و سرمشق «جامعه زنان» واقع شوند. شخصیتی که توانست به همه‌ی تاریخ و همه‌ی جهان نشان بدهد ظرفیّت روحی و عقلی عظیمِ «جنس زن» را؛ این خیلی مهم است. به کوری چشم آن کسانی که چه در آن زمان، چه در دوره‌ی ما هر کدام به نحوی «جنس زن» را تحقیر می‌کردند و می‌کنند، «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» توانست نشان بدهد علوّ مرتبه‌ی زن و عظمت قدرت روحی و عقلانی و معنوی زن را… ا. این بزرگوار، دو نکته را نشان داد: یک نکته اینکه زن می‌تواند اقیانوس عظیمی باشد از صبر و تحمّل؛ دوّم اینکه زن می‌تواند قلّه‌ی بلندی باشد از خردمندی و تدبیر؛ اینها را عملاً «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» نشان داد؛ نه فقط به آن عدّه‌ای که در کوفه و شام بودند؛ به تاریخ نشان داد، به همه‌ی بشر نشان داد.



۸/ در پایان باید یادآور شد که مصادره و ارایه «تصویری فمینیست» از «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» از جمله اقدامات پلیدی است که در طی یک قرن اخیر به صورتی ویژه‌ای بر روی آن تمرکز شده است. تصویرسازی منحطی که به شیوه‌های گوناگون رسانه‌ای و با تلاش گسترده برخی چهره‌های وابسته به جریان «فمینیست» (feminism) که با نشخوار این تفکر غرب‌ساخته در جوامع اسلامی و با رویکردی التقاطی در اقدام به ارایه قرائت‌هایی انحرافی از «کتاب الله» و «عترت» و تطبیق آن حتی با انگاره‌های «موجِ اولِ فمینیسم» (First-wave feminism) و … از ظاهری آنچنان مشروع برخوردار گردید که متاسفانه حتی برخی از جماعت مذهبی در ایران اسلامی را دچار چنین تصوری از وجود مقدس «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» ساخته است! تصوری که در پس «انقلاب اسلامی» موجب بسط تئوریک نظریه مبتذلی با عنوان «فمینیسم اسلامی» (Islamic feminism) حتی در برخی شئون اجرایی کشور گردید و با کمال تاسف شالوده اکثریت نهادهای مختص به زنان در طی ۴۶ سال اخیر و بالاخص «مرکز امور مشارکت زنان» که امروزه به «معاونت امور زنان و خانواده» تغییر نام داده است را دچار آفت برآمده از چنین نظریه مبتذلی نمود و این همه در حالی است که سیره عملی و مشی رفتاری «زینب کبریٰ سلام‌ الله‌ علیها» به هیچ عنوان قابل جمع با تفکر منحط و شیطانی «فمینیست» نمی‌باشد.



برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!