فانی لند‌

ایرانیان در راه کسب استقلال؛ بابک خرمدین

بابک خرمدین یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تاریخ ایران در دوران خلافت عباسی است که با قیامی شجاعانه علیه استبداد و ظلم آن دوره، به نماد مقاومت و آزادی‌خواهی تبدیل شد. او با تشکیل جنبش خرم‌دینان در آذربایجان و رهبری پیروانش، بیش از دو دهه در برابر سپاهیان قدرتمند عباسی ایستادگی کرد. قیام بابک نه‌تنها یک حرکت نظامی، بلکه پاسخی به تلاش‌های مداوم عباسیان برای تحقیر و استثمار مردم ایران بود. این مقاله به بررسی زندگی، باورها، و نبردهای سرسختانه او می‌پردازد، تا چهره این قهرمان تاریخی را بیشتر بشناسیم.

خاک می‌خوریم، اما خاک نمی‌دهیم.

ستارخان

تولد و زندگی ابتدایی بابک خرمدین

بابک خرمدین در یکی از روستاهای اردبیل به نام خرم چشم به جهان گشود. او در آغاز زندگی، به عنوان چوپان در خدمت جاویدان، پسر سهل، پسر شهرک بود. پس از مرگ جاویدان، همسر او، زنی به نام عمر، با بابک ازدواج کرد. از همین زمان بود که بابک پیروان زیادی پیدا کرد و آیینی را بنیان نهاد که به «دین خرم» شهرت یافت. برخی مورخان بر این باورند که مؤسس و زمان دقیق تأسیس این دین روشن نیست و احتمالا، این دین، دنباله‌روی دین مزدکیان است که از دوران ساسانیان به صورت پنهانی در نقاط دورافتاده ایران زندگی می‌کردند. آنان پس از دوره اسلامی، دین خود را آشکار کردند و احتمالاً اصلاحاتی در عقاید مزدک به وجود آوردند.

باورهای خرم‌دینان

برخی نیز معتقدند که خرمه، همسر مزدک، پس از مرگ او پیروانش را جمع کرد و به نشر عقاید وی ادامه داد. از این‌ رو، پیروان بابک که خود را مبلغ عقاید مزدک می‌دانستند، به خرم‌دینان معروف شدند. خرم‌دینان به دو گروه تقسیم می‌شدند: ۱- جاویدانیان که پیروان جاویدان بودند. ۲- بابکیان که از بابک پیروی می‌کردند. از جزئیات معتقدات خرم‌دینان اطلاعات دقیقی در دست نیست و بسیاری از مطالبی که به ما رسیده، با تهمت‌ها و غرض‌ورزی همراه است. طرفداران بابک جامه‌های سرخ می‌پوشیدند و به همین دلیل آنان را «سرخ‌جامگان» می‌خواندند و اعراب نیز به آنان «المحمره» می‌گفتند.

قیام بابک و نبردهای اولیه

بابک، همچون مقنع، به حلول ارواح معتقد بود و خود را تجسم روحی جاوید می‌دانست و قصد داشت دین مزدک را دوباره زنده کند. او در سال ۲۰۱ هجری قیام خود را در آذربایجان و اطراف رود ارس آغاز کرد. شمار زیادی از مردم به او پیوستند و او طی بیش از بیست سال توانست بسیاری از جنگجویان مسلمان را شکست دهد و برخی از فرماندهان برجسته مأمون و معتصم عباسی را نابود کند. مسلمانان هر منطقه‌ای را که بابک در آنجا با سپاهیان اسلام نبرد می‌کرد، به «شهر بابک» می‌نامیدند. سرانجام قیام بابک به دست افشین، یکی از سرداران ایرانی معتصم، سرکوب شد و جنبش خرم‌دینان ناکام ماند.

ابن اثیر در کتاب تاریخ الکامل خود، به تفصیل جنگ‌های بابک و افشین را شرح داده است. خرم‌دینان، برخلاف آیین زرتشت، مجاز به ازدواج با مادران، خواهران و دختران خود بودند و از این رو، دین خود را «دین فرج و گشایش» می‌نامیدند. بابک در طول بیست سال قیام خود، چندین بار سپاه بغداد را شکست داد و عده زیادی را کشت. او هم‌عصر مأمون و معتصم، خلفای عباسی بود. معتصم که از شکست‌های پیاپی ناراضی بود، جاسوسانی را به سرزمین‌های بابک فرستاد تا اطلاعاتی درباره موقعیت جغرافیایی آن مناطق و شیوه جنگ بابک به دست آورند.

سپس، یکی از سرداران شجاع خود، ابو سعید محمد بن یوسف، را با لشکری بزرگ به آذربایجان فرستاد. ابوسعید مأمور شد استحکامات و قلاع تخریب شده بین اردبیل و زنجان را بازسازی کند و در هر قلعه گروهی را برای حفاظت از راه‌های منتهی به اردبیل بگمارد. بابک و پیروانش عادت داشتند که به سپاهیان خلیفه، که به منطقه آذربایجان وارد می‌شدند، در راه شبیخون بزنند و تعداد زیادی از آنان را از بین ببرند. اما این‌بار، به دلیل استحکامات و پیش‌بینی‌های معتصم، ابوسعید توانست بسیاری از خرم‌دینان را که قصد حمله به او را داشتند، از بین ببرد. این اولین شکستی بود که بابک از سوی سپاه عباسی متحمل شد.

ورود افشین به میدان جنگ

در همین زمان، افشین نیز از سوی معتصم مأمور شد تا شورش بابک را سرکوب کند. او محل برزند را به عنوان پایگاه خود انتخاب کرد و راه‌ها و استحکامات بین برزند و اردبیل را تقویت کرد. همزمان، یکی دیگر از سرداران افشین به نام علویه الاعور، قلعه نهر که مشرف به اردبیل بود را تصرف کرد. افشین که به دقت اطلاعات مربوط به بابک را جمع‌آوری می‌کرد، امیدوار بود این‌بار بتواند بابک را شکست دهد. معتصم نیز پیوسته با افشین در ارتباط بود و از پیشرفت کار او آگاهی داشت.

بابک که از ورود سپاهیان عباسی باخبر بود، سعی کرد پیش از آنکه آنان بتوانند به افشین کمک کنند، کاروان‌های آنان را غارت کند. اما جاسوسان افشین او را از نیت بابک آگاه کردند و دستور دادند که آذوقه و مایحتاج به قلعه شهر منتقل شود. بابک با لشکری بزرگ به قلعه حمله کرد و بسیاری از سپاهیان عباسی را کشت و اموال زیادی را به غنیمت گرفت. در این نبرد، علویه الاعور نیز کشته شد. افشین که نمی‌دانست سپاه بابک کجا اردو زده است، در همان نزدیکی توقف کرد. هیثم، یکی دیگر از سرداران عباسی، که از حمله بابک به کاروان آگاه شده بود، به کمک سپاه افشین شتافت و بابک شکست خورد و به منطقه موغان فرار کرد.

بابک از موغان نیروهای کمکی خواست و با سپاهیان تازه‌نفس دوباره به حملات خود ادامه داد. او راه‌های دسترسی به سپاه افشین را مسدود کرد و سپاه عباسی را در مضیقه قرار داد. این وضعیت موجب قحطی و کمبود آذوقه در سپاه عباسی شد. افشین از والی مراغه کمک خواست و کاروان‌های بزرگی از آذوقه برای او فرستاده شد، اما بابک بیشتر این کاروان‌ها را غارت کرد و سپاه افشین بیش از پیش در تنگنا قرار گرفت.

اسارت و اعدام بابک خرمدین

با رسیدن بهار سال ۲۲۲ هجری، افشین آماده حمله نهایی به بابک شد. او با تجهیز سپاهیان خود، به سمت قلعه بذ، که محل اقامت بابک بود، حرکت کرد. سپاهیان عباسی شب‌ها راه می‌پیمودند و روزها استراحت می‌کردند تا به مقصد برسند. بابک با کسان خود به قلعه پناه برد، اما سپاهیان افشین توانستند کمینگاه او را کشف کنند. سپاه عباسی از ارتفاعات کوه‌ها سنگ بر سر سپاهیان بابک ریختند و جنگ سختی درگرفت. سرانجام، لشکریان افشین موفق شدند بر قلعه بذ غلبه کنند و بسیاری از یاران بابک را به اسارت بگیرند.

بابک با تعداد اندکی از یارانش به ارمنستان فرار کرد و مدتی در آنجا مخفی شد. اما جاسوسان افشین محل اختفای او را کشف کردند. روزی، یکی از یاران بابک برای تهیه آذوقه به بیرون جنگل رفت و شناسایی شد. والی ارمنستان، سهل بن سنباط، او را دستگیر کرد و بابک را به قلعه خود دعوت کرد. بابک که از نیت واقعی سهل بی‌خبر بود، به قلعه رفت. سهل با دسیسه او را به افشین تحویل داد و بابک به اسارت درآمد.

بابک خرمدین در نهایت به بغداد فرستاده شد و در سال ۲۲۳ هجری به دستور معتصم عباسی، به طرز بی‌رحمانه‌ای اعدام شد.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!