فانی لند‌

بررسی بازی Flintlock: The Siege of Dawn

بازی‌های سولزلایک به لطف آثار فرام‌سافتور و خصوصا الدن رینگ، روز به روز در حال افزایش هستند و هر یک در تلاشند تا با ارائه محتوای جدید و خلاقانه، طرفداران این سبک را به سمت خود جذب کرده یا حتی این سبک را به شکل قابل دسترسی میان گیمرها رواج دهند. بازی جدید استودیو A44 یعنی Flintlock: The Siege of Dawn هم از این قاعده مستثنی نیست و جدیدترین ساخته خالقان Ashen، در تلاش است تا با ارائه یک تجربه سولزلایت، گیمرهای بیشتری را به تجربه این بازی تشویق کند، اما سوال اینجاست که آیا بازی توانسته تا این هدف را به خوبی به سرانجام برساند؟ با بررسی ویجیاتو همراه باشید.

ناشر بازی:

Kepler Interactive

مدت زمان بازی:9 ساعت

سازنده بازی:
A44 Games

کامل کردن بازی:14 ساعت

مرده‌های متحرک موج‌وار به سمت سنگر انسان‌ها حمله می‌کنند و شما در نقش دختری به نام نور وانک (Nor Vanek) که در ارتش مشغول به خدمت است، تلاش می‌کنید تا با کمک دوستانتان، منبع حمله این شیاطین را نابود کنید. همان نقطه است که متوجه دست داشتن خدایی کهن به نام Uru در این قضیه می‌شوید و به هنگام مبارزه با او و منفجر کردن راه ورودی مردگان به دنیای انسان‌ها، به صورت اتفاقی اوضاع را بدتر می‌کنید. طی این حادثه پرده میان جهان انسان‌ها و خدایان را به کل نابود می‌کنید. همین می‌شود که دنیای انسان‌ها به دست این موجودات افسانه‌ای می‌افتد و شما نیز سعی دارید تا با کمک خدایی روباه مانند به نام Enki، انتقام انسان‌ها را از خدایان کهن بگیرید.

تمام داستان بازی Flintlock به بند بالا خلاصه می‌شود و کلیت ماجرا، صرفا بهانه‌ای است که بازی را تا انتها ادامه دهید تا نهایتا با Uru روبرو شوید. راستش را بگویم از کلیت تم جهان سرزمین Kian و دنیا‌سازی آن لذت بردم، چرا که این روزها، عمدتا خلق یک جهان فانتزی جدید در دنیای بازی‌ها دیده نمی‌شود و استودیوها ریسک هزینه روی چنین مواردی را به جان نمی‌خرند. همین باعث شده تا جنگیدن در سنگرهای خاکی، آن هم در کنار سربازهایی که یادآور نیروهای آمریکایی قرن ۱۷ و ۱۸ هستند، تجربه‌ای نسبتا متفاوت از یک بازی سولزلایک را به شما نشان دهد.

با وجود آن که از کلیت جهان Kian بدم نیامد، اما چه این دنیای فانتزی و چه روایت داستان انتقام «نور» آن‌طور که باید و شاید خوب از کار در نیامده است. بازی در بخشی سعی می‌کند که «نور» را یک کریتوس مونث و خشمگین از خدایان معرفی کند و از سویی دیگر با استفاده از المان‌های امروزی و چاشنی‌های طنز، شخصیت او را به قهرمان‌های نوجوان‌های این روزهای صنعت بازی نزدیک می‌کند. نه شخصیت‌پردازی همراهان و نه اهداف دشمنان و نه حتی ماجرای انتقام خود نور باورکردنی به نظر نمی‌رسند و همه چیز پوست کاغذی و بی‌اهمیت است.

بازی سعی دارد تا با ترکیب لور و کاتسین و البته گفتگوهای شخصیت‌ها، تا حدی به جهان خود بپردازد، اما مدت‌ زمان کوتاه ۹ ساعته فلینت‌لاک باعث شده که عمده این گفتگوها به جملاتی مثل «ما به متحد احتیاج داریم و باید مردم روستا را نجات دهیم» خلاصه شود که برای چنین جهانی اصلا کافی نیست.

این مشکل در دنیاسازی بازی و تنوع دشمنان آن نیز دیده می‌شود. عمده دشمنانی که در طول بازی تماشا می‌کنید از تنوع بالایی برخوردار نیستند و برای مثال تا ۴ الی ۵ ساعت اول از تجربه ۹ ساعته شما، عمدتا یا با مرده‌ها مبارزه می‌کنید یا با یک سری شوالیه شمشیر به دست و حتی طبیعت بازی جلوی پیشروی شما را خواهد گرفت. باس‌فایت‌های بازی نیز از نظر ظاهری تنوع چندانی ندارند و شاید الگوی مبارزات جالبی داشته باشند، اما نهایتا هیچ چیزی در بازی وجود ندارد که نسخه‌ی بهتری از آن را در بازی‌های دیگر ندیده باشیم و تمام پتانسیل تم کلی جهان بازی به کل هدر رفته است.

اوضاع همان‌طور که گفتم در بخش مبارزات قابل تحمل‌تر است و می‌توان از این بخش لذت برد. در هر لحظه می‌توانید ۴ آیتم مختلف به صورت همزمان حمل کنید. این آیتم‌ها شامل سلاح اصلی، سلاح گرم کمری، سلاح گرم دوربرد و نهایتا یک جای خالی برای نگهداری لوازم انفجاری، بطری‌های بازیابی سلامتی و دیگر آیتم‌های اضافی می‌شوند. در واقع سلاح کمری شما حکم سلاح گرم دست چپ هانترها در بلادبورن را دارد که با استفاده از آن می‌توانید حملات دشمن را دفع کنید و سلاح گرم بزرگ‌تری که حمل می‌کنید به شما اجازه می‌دهد که به دشمنان از راه دور آسیب برسانید. برای بالانس بودن استفاده از سلاح‌ها، سازندگان ایده‌ی بسیاری خوبی را داخل بازی پیاده‌سازی کرده‌اند.

مهمات سلاح کمری به هنگام ضربه زدن به دشمنان و ادامه به مبارزه بازیابی می‌شود، در صورتی که سلاح‌ بزرگ شما هر بار پس از شلیک وارد فرایند ریلود می‌شود و مهمات آن نیز تنها به هنگام دسترسی به چک‌پوینت‌ها بازیابی خواهد شد. سلاح گرم شما که عمدتا به شکل تبر است، از جادوهای مختلفی برای حمله به دشمنان استفاده می‌کند و به صورت ضربات سنگین و سبک به دشمن آسیب وارد می‌کند. همچنین بد نیست که به قابلیت پری کردن دشمنان به هنگام دفاع به موقع اشاره کرد و البته نیروهای Enki که به هنگام مبارزات حسابی به کار خواهد آمد.

در واقع حضور Enki دو مزیت جذاب دارد. اول آن که نور می‌تواند دابل دش یا دابل جامپ داشته باشد که به هنگام مبارزات و جابه‌جایی در نقشه حسابی کارآمد است و در مرحله دوم، جادوی مخصوص «انکی» بوده که روی سلامتی دشمنان و نوار مقاومت آن‌ها تاثیر می‌گذارد. هر بار که به وسیله انکی به دشمن حمله کنید، نوار استقامت آن‌ها دچار ضعف شده و از همین رو می‌توانید آن‌ها را زودتر از پای درآورده و یا اینکه به سپر یا زره دشمن آسیب شدیدی وارد کنید که مکانیزم جالبی است. در صورتی که انرژی انکی پر شود نیز می‌توانید از ضربات ویژه و نهایی او که در درازمدت قابل شخصی‌سازی است استفاده کنید.

به مانند هر گیم سولز دیگری، شما نیز به هنگام کشتن دشمن مقداری Soul که در این بازی به اسم Reputation یا شهرت شناخته می‌شود دریافت می‌کنید. نکته‌ای که در رابطه با این بازی دوست داشتم آن بود که این شهرت به هنگام کمبو زدن روی دشمنان و ضربه نخوردن ضریب می‌خورد و در صورتی که بتوانید دشمنان بسیاری را بدون دریافت آسیب بکشید، ضریب بسیار بالایی دریافت خواهد شد و این یکی از نکات جذاب بازی به شمار می‌رود.

با وجود تمام این امکانات، مبارزات بازی واقعا جذاب به شمار می‌رود و قطعا اگر از طرفداران این سبک یا حتی به قول سازندگان، اثری مثل گاد آو وارهای اخیر سانتامونیکا باشید، احتمالا از مبارزه با دشمنان بازی، حداقل در ساعات ابتدایی لذت خواهید برد، اما وجود مشکلات متعدد در این بخش را نمی‌توان نادیده گرفت که به ترتیب به آن‌ها خواهیم پرداخت.

اولین و بزرگ‌ترین مشکل Flintlock دقیق نبودن مبارزات بازی است طوری که گاهی یک سری از حملات توسط دشمن به خوبی دریافت می‌شود و در مبارزه‌ای دیگر، ضربات شما آنطور که باید و شاید به دشمنانتان اصابت نمی‌کند و بازی به مراتب به هنگام مبارزات دچار نقص می‌شود. از طرفی بالانس و تناسب خاصی میان دشمنان بازی، نوع ضربات و سطح‌ آن‌ها و در کل الگوی پیشرفت در بازی دیده نمی‌شود طوری که از همان ابتدا برخی دشمنان خیلی قوی و برخی دیگر بسیار ضعیف هستند و بازیکن کمی گیج می‌شود. اوضاع وقتی بدتر می‌شود که به بخش کنترل درجه سختی بازی سر بزنید و آن را به سمت تجربه‌ی سخت‌تری سوق دهید.

در واقع اگر تلاش کنید درجه سختی بازی را بیشتر کنید، به جای آن که بازی به صورت عادلانه و متعادل سخت‌ شود، صرفا دشمنانی با خط سلامتی بسیار بیشتر و ضربات سهمگین ناعادلانه و بی‌منطق در برابر شما قرار می‌دهد، طوری که عملا هیچ راهی برای مبارزه دقیق با آن‌ها وجود نخواهد داشت و تاثیر المان شانس تا حد زیادی افزایش پیدا می‌کند. می‌پذیرم که بازی سعی دارد تا تجربه‌ای سولزلایت به شمار رود و قصد دارد تا هم بازیکنان طرفداران سبک سولزلایک و هم اکشن نقش‌آفرینی را به تجربه بازی تشویق کند، اما نهایتا سازندگان نتوانسته‌اند تا یک تجربه‌ی متعادل در تمامی درجات سختی را به بازیکن ارائه دهند.

یک اثر سولز با باس‌فایت‌های متعدد و جذابش شناخته می‌شود که می‌توان گفت این مورد تا حدی در Flintlock رعایت شده است. در کل باس‌های بازی شاید از نظر ظاهری جذاب نباشند و ویژگی خاصی در آن‌ها دیده‌ نشود، اما عمدتا مبارزات جذابی را برای شما رقم می‌زنند و سعی دارند تا حدی شما را به چالش بکشند. با وجود این که تلاش شده تا مبارزات این بخش به خوبی طراحی شود و باس‌ها در فازهای مختلف و الگوهای جدیدی به بازیکن حمله کنند، اما نهایتا چیزی از استانداردهای کافی فراتر نمی‌رود و آن حس و حال به یاد ماندنی مبارزه با باس‌ها در بازی احساس نمی‌شود. در کل، مبارزات حماسی و به یادماندنی به خصوصی در بازی وجود ندارد که لرزه به تنتان بیندازد و حس و حال باس‌های بازی بیش از یک اثر سولزلایک، شبیه معمولی‌ترین مینی‌باس‌هایی است که در طول گاد آو وار رگناروک تجربه کرده‌ایم.

سازندگان بازی برای ایجاد حس تنوع سعی کردند تا مینی‌گیم جذابی به نام Sobo در بازی قرار دهند. این بازی از دو راند مختلف تشکیل شده که در راند اول باید تلاش کنید تا با حرکت سکه‌های روی‌ صفحه یک مثلث بسازید و در راند دوم باید با تعداد حرکات محدودی، جلوی حریف خود مبنی بر کامل کردن مثلث با استفاده از سکه‌ها را بگیرید. این بازی که با عمده NPCها قابل انجام است ایده بسیار جذابی دارد و در ابتدا سرگرم‌کننده است، اما هوش مصنوعی سینوسی این بازی که گاهی خیلی قوی و گاهی خیلی ضعیف عمل می‌کند در طولانی مدت لذت این بازی را از بین می‌برد و از سوی دیگر، نبود جایزه ارزشمندی برای انجام این بازی، انگیزه کافی برای شرکت در مسابقات Sobo را به شما نمی‌دهد.

همان‌طور که گفتم، کلیت دنیاسازی Flintlock از نظر هنری جالب است و المان‌های منحصر به فرد آن نسبت به باقی بازی‌های سولز قابل تقدیر است. دنیای بازی عمدتا از جنگل و مناطق جنگ‌زده و غارها تشکیل شده و طیف رنگی گرم، اما کمرنگی در بازی دیده می‌شود که عمده جهان آن را تشکیل داده است. در کل گشت و گذار در دنیای بازی کار خسته‌کننده‌ای نیست، اما نهایتا خیلی هم شگفت‌زده نخواهید شد و نسخه‌های بسیار کامل‌تری از جهان خلق شده توسط بازی را می‌توانید در آثار دیگر به راحتی بیابید.

انیمیشن‌های حرکتی نور و دشمنان بازی عمدتا نرم‌تر و سریع‌تر از باقی آثار سولز است و گشتاور بیشتری به هنگام قفل شدن روی دشمنان در دسترس شما قرار دارد، اما همان‌طور که گفتم عمدتا مکانیزم‌های بازی دقیق عمل نمی‌کنند و باگ‌های بسیاری می‌توان در آن یافت. انیمیشن‌ لیز خوردن از روی شیب گاهی باگ می‌خورد، دشمنان شما داخل زمین فرو می‌روند و گاهی انیمیشن‌ها به صورت کامل پخش نمی‌شود. خبر خوب اما این است که بازی تجربه بهینه‌ای بوده و روی اکثر سیستم‌ها به راحتی اجرا می‌شود. وجود تکنولوژی‌های روز باعث شده تا بتوانید بازی خود را بسته به سیستمتان شخصی‌سازی کرده و فریم‌ریت بسیار مناسبی دریافت کنید که این نشان دهنده دقت بازی‌سازان روی ارائه یک تجربه بهینه و قابل دسترس است.

در مورد موسیقی و صداگذاری بازی نه ایراد خاصی دارم که وارد کنم و نه این که از آن لذت بردم. همه چیز در معمولی‌ترین شکل خود قرار دارد و نه صداپیشه‌های بازی فراتر از استاندارد می‌روند و نه موسیقی شاهکار و به یادماندنی به خصوصی در طول مبارزات به گوش می‌رسد که بتوان به آن پرداخت.

65

امتیاز ویجیاتو

بازی Flintlock: The Siege of Dawn به عنوان اثری سولزلایت که در تلاش است تا مخاطبین جدیدی به این سبک دعوت کند، متوسط عمل کرده است. بازی ضعف‌های بزرگ و کوچک بسیاری دارد، اما تجربه آن تا انتها ممکن بوده و می‌توانید از نکات مثبت بازی لذت ببرید. در کل اگر به دنبال تجربه‌ای سولزلایک هستید و از طرفی قصد ندارید که چالش چندانی را به جان بخرید، این بازی می‌تواند حدود ۹ ساعتی شما را سرگرم کند و بعد به فراموشی سپرده شود.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!