بررسی بازی Metaphor: Refantazio
کاتسورا هاشینوی دوستداشتنی (Katsura Hashino) با انتشار Metaphor: Refantazio به بهترین حالت ممکن ۳۰مین سالگرد حضورش در صنعت ویدیوگیم را جشن گرفت. این جشن فقط مختص افرادی که سری بازیهای Persona و Shin Megami Tensei را دوست داشتهاند نیست؛ حتی اگر تابحال سراغ جهان استودیوی Atlus نرفته باشید هم میتوانید از این جشن لذت ببرید. خیلی ساده و خلاصه بگویم؛ Metaphor: Refantazio یکی از بهترین و مهمترین بازیهای سال ۲۰۲۴ است.
ناشر بازی:
Atlus
مدت زمان بازی:70 ساعت
کامل کردن بازی:120 ساعت
داستان در جهانی فانتزی به نام Euchronia روایت میشود. با شروع بازی میبینیم که پادشاه کشته شده و فرزند یا درواقع جانشین او نیز مدت زمان زیادیست که با یک طلسم به کما فرو رفته. در چنین شرایطی هر کسی ممکن است روی تخت سلطنت بنشیند، اما پادشاه زرنگ داستان از قبل تدبیری جالب برای این مورد اندیشیده. او با استفاده از جادو (چیزی مانند پرکهای کال آو دیوتی!) کاری کرده تا انتخاب پادشاه بعدی فقط از طریق ۳ برد متوالی در دادرسیهای عمومی ممکن باشد. ماموریت ابتدایی شخصیت اصلی بازی که Will نام دارد کمک به دوست دوران کودکی خود یعنی جانشین پادشاه بوده. او باید منشا طلسم را پیدا کند تا بتواند او را از این کمای طولانی نجات دهد. اما با کشته شدن پادشاه Will مجبور میشود شانس انتخابش به عنوان پادشاه را بسنجد تا بدین شکل مدت زمان بیشتری برای درمان شاهزاده به دست بیاورد.
جهان Euchronia به شدت با نژادپرستی درگیر است. هر کدام از این نژادها سطوح مختلفی دارند و در شهرهای بزرگی مانند پایتخت میتوان به وضوح اختلاف طبقاتی میان این نژادها را دید. حال در نظر بگیرید که Will به عنوان یک Elda که یکی از ضعیفترین اقشار در Euchronia محسوب میشود چطور میتواند تاج و تخت پادشاهی را برای شاهزاده حفظ کند! در طول مسیر با شخصیتهای زیادی آشنا و همراه میشوید که فقط یک دغدغه دارند؛ عدالت. درواقع داستان Metaphor: Refantazio پیچیدهتر و عمیقتر از چیزیست که بتوانم در این بررسی آن را توضیح دهم. شخصیتپردازیهای دقیق و درست، پیچشهای داستانی بهجا و از همه مهمتر پیامهایی جذاب که مستقیما برای شما به عنوان نظارهگر این جهان در نظر گرفته شدهاند تجربه بازی را برایتان متمایز میکنند.
مانند سری پرسونا زمان در Metaphor: Refantazio اهمیت زیادی دارد. شما باید تا ۲۲م ماه به یک دانجن سر بزنید یا فلان مرحله اصلی داستان را پشت سر بگذارید. نیاز به آمادهسازی دارید؟ باید با در نظر گرفتن فاکتور زمان برایش برنامهریزی کنید. شاید تصمیم بگیرید روزتان را به گرایند (به دست آوردن امتیاز یا ایکسپی) در دانجن بگذرانید و شبها سراغ وقتگذرانی با دوستانتان بروید. هر دو مهمند و به شما برای داشتن تیمی قویتر کمک میکنند. صمیمیتر شدن با افراد در بازی اصطلاحا Bond نامیده میشود و میتواند تواناییهای ویژهای از آنان را برایتان باز کند که برای پیشروی در بازی اهمیت زیادی دارد (به این مورد در ادامه میپردازم). با پرداختن به این موضوعات یکی از مشکلات مهم Metaphor: Refantazio را فراموش نکنیم؛ تنوع پایین دانجنها. به مرور زمان حوصلهتان از یکنواختی مسیرها، مواجهه با دشمنان و پیدا کردن راه درست از داخل هزارتوهای اعصاب خوردکن بازی سر میرود.
برخلاف سری پرسونا این بار شما اجازه دارید تا خیلی سریعتر از درگیریهای کوچک عبور کنید. الهه کوچکی که همراهتان دارید به شما توانایی اسکن محیط را میدهد و اگر لول دشمنانی که میبینید از شما کمتر باشد میتوانید مستقیما و بدون وارد شدن به پروسه نبردهای نوبتی آنها را شکست دهید. اما اگر با دشمنان قویتر وارد چنین مبارزهای شوید چه اتفاقی میافتد؟ اگر ضربه اول را شما وارد کرده باشید مبارزه با شما شروع میشود و اگر سورپرایز شده باشید باید صبر کنید تا دور اول را دشمنتان به پایان برساند. تغییرات نبردهای Metaphor: Refantazio ختم به همین مورد نمیشود. شناخت نقاط ضعف دشمنان و تواناییهای افراد تیمتان به شما اجازه میدهد برخی از نبردها را خیلی ساده و سریعتر پشت سر بگذارید.
حمله بدون توجه به ویژگیهای دشمن یک نوبت شما را استفاده میکند. اما اگر به صورت فیزیکی یا با استفاده از المانهای مختلف مستقیما نقطه ضعف او را هدف بگیرید شما فقط نصف نوبت را استفاده میکنید. به این ترتیب میتوانید تعداد نوبتهایتان را در مبارزه دو برابر کنید. اینجاست که سیستم Archetype به عنوان هسته اصلی گیمپلی بازی به خوبی خود را نشان میدهد. Archetype درواقع کلاسهای مختلف برای انتخاب و مبارزه با دشمنان است که به شکل یک روح جنگجو در وجود هر شخصیت ظاهر میشود. مجددا برخلاف پرسوناها شما میتوانید Archetypeهای هر شخصیت را هر زمانی که خواستید تغییر دهید و به این شکل ترکیبی از کلاسهای مختلف برای مواجهه با دشمنان داشته باشید. برخی از این Archetypeها باعث میشوند تا بتوانید فرصت یک همکاری بین شخصیتهایتان را داشته باشید. یک ترکیب درست از قابلیتهای دو شخصیت میتوانید راهگشای مبارزاتی باشد که شانس کمی برای پیروزی در آنها دارید. البته این نکته را هم باید در نظر گرفت که هر زمانی در بازی میتوانید درجه سختی را تغییر دهید تا شکست در مبارزات برایتان خستهکننده نشود.
کاتسینهای انیمیشندار بیشتری را در بازی میبینیم و این خود برای استودیوی Atlus یک پیشرفت چشمگیر است. بار سنگینی از روایت داستان به دوش این کاتسینهاست و روند سابق نمایش آنها به شکل سری پرسونا قطعا نمیتوانست اثرگذاریی که Metaphor: Refantazio لایقش است را داشته باشد. حتی با وجود یک تم قرون وسطایی جدید همچنان در طراحی Metaphor: Refantazio میتوان همان فرمول آشنای Atlus را دید. البته این بار انتخاب رنگها هوشمندانهتر انجام شدهاند علاوه بر اینکه طیف وسیعتری را شامل میشوند، با ورود به محیطهای مختلف کاری میکنند تا حس و حالی متفاوت به شما القا شود.
به این زیبایی بصری یک موسیقی بینقص را هم اضافه کنید تا متوجه شوید بازی از نظر هنری کم و کسری ندارد. البته در این بین باید اشاره کنم که صداگذاری ژاپنی بازی خیلی بهتر از نسخه انگلیسی آن کار شده. اگر مشکلی با دنبال کردن زیرنویس در طول بازی کردن ندارید پیشنهاد من به شما صداگذاری ژاپنی بازیست. البته خواندن مکالمات بازی بخش بزرگی از آن را تشکیل میدهد. جز کاتسینها و مکالمات مهم بین شخصیتهای اصلی بازی مابقی مکالمات به صورت متنی نمایش داده میشوند. به شخصه برخی مواقع این مسئله را خستهکننده میدیدم و ترجیح میدادم تا دیالوگها را بشنوم تا متنهایی طولانی را بخوانم.
بررسی Metaphor: Refantazio با کد ارسالی ناشر و روی پلتفرم پیسی انجام شده است.
میخرمش…
نه فقط برای علاقهمندان به JRPG یا طرفداران سری بازیهای پرسونا، بلکه Metaphor: Refantazio میتواند برای هر کسی که دوست دارد این سبک را تجربه کند یک گزینه فوقالعاده باشد.
نمیخرمش…
اگر مبارزات نوبتی را دوست ندارید، از سبک JRPG دل خوشی ندارید و نمیخواهید حتی به آنها یک بار فرصت دهید قید تجربه Metaphor: Refantazio را بزنید.
95
امتیاز ویجیاتو
اگر طرفدار سری پرسونا باشید Metaphor: Refantazio یک گام رو به جلو برای شما در این سبک خواهد بود. اگر تابحال سراغ این سبک و سری بازیها نرفته باشید همچنان Metaphor: Refantazio نقطه شروع خوبی برای شما میتواند باشد. کاتسورا هاشینو شاید یک پرسونا نساخته باشد، اما توانسته فرمول طلایی استودیوی Atlus را ارتقاء داده و بیش از پیش جذاب و ماندگار کند.