فانی لند‌

بررسی جذاب فیلم “وینی پو: خون و عسل ۲” – عمق تاریکی و شیرینی!

ویجیاتو نوشت: فیلم اسلشر «Winnie-the-Pooh: Blood and Honey 2» نسبت به قسمت اول خود پایین‌تر است!

دنباله فیلم اسلشر زباله «وینی پو: خون و عسل» از راه رسید؛ اثری که سال گذشته در نقد و بررسی آن به نویسنده و کارگردان توصیه کردیم در مدرسه فیلم ثبت‌نام کند تا شاید بتواند اولین نکات تولید یک اثر سینمایی را یاد بگیرد. اکنون با دیدن این دنباله باید بگویم که به نظر می‌رسد او در این راستا گام‌ مثبتی برداشته است؛ ولی بازهم نتیجه اثری ضعیف‌ است. در ادامه با بررسی فیلم وینی پو: خون و عسل ۲ همراه ویجیاتو باشید تا بگوییم چرا این اثر بازهم یک خوراک عجیب برای روح و روان هر مخاطبی است.

خلاصه داستان: در فیلم وینی پو: خون و عسل دو پنج ماه پس از حوادث قسمت قبلی، کریستوفر رابین تلاش می‌کند تا به زندگی عادی خود بازگردد، اما در این میان وینی خرسه، پیگلت، تایگر و جغد پس از افشای وجود کریستوفر رابین، خانه و زندگی خود را در خطر می‌بینند. حال آن‌ها که دیگر نمی‌خواهند در سایه زندگی کنند، تصمیم می‌گیرند در شهر اشداون شروع به حمله کرده و یک بار برای همیشه انتقام خود را از کریستوفر بگیرند.

در سال ۲۰۲۳ فیلم «وینی پو: خون و عسل» با رویکرد ژانر اسلشر ترسناک اکران شد. اما چرا یک داستان کودکانه این بلا سرش آمد؟ چون افسانه‌های آلن میلن بر اساس یک قانون خاص وارد عرصه استفاده عمومی شده است، بنابراین می‌توان بدون خریدن حق امتیاز هرگونه اثری در ژانر‌های متفاوت را بر اساس آن فیلمبرداری کرد. در همین راستا ریس فریک-واترفیلد از این موضوع استفاده کرد، او که فیلم‌های ترسناک ارزان می‌سازد و به حرف منتقدان کاری ندارد اکنون به دنبال خلق یک چند‌گانه اسلشر بر اساس داستان وینی پو است.

خب نکته جالب پیرامون قسمت اول وینی پو: خون و عسل آن بود که این فیلم که در 10 روز (و با 50 هزار دلار) فیلمبرداری شد، بیش از 5 میلیون دلار فروش کرد. اما نظر کارشناسی این فیلم به تمام معنا اثری بد با حداقل تعداد لوکیشن و کیفیت بصری و ساخت جلوه‌های تصویری بود. وحشی گری وینی پو و دوستانش در فیلم اول با این واقعیت توضیح داده شد که در زمستانی گرسنه، این موجودات برای زنده‌ماندن دست به این کشتار زدند. اکنون در قسمت دوم کارگردان سعی می‌کند به این آشفتگی مسخره معنی تازه‌ای بدهد و این قسمت به طور کلی به دنبال عمق بخشیدن به داستان است.

در یک نگاه کلی می‌توان گفت که وینی پو: خون و عسل ۲ بر اساس اصولی ساخته شده است که اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌های ترسناک مدرن نیز به همین شکل ساخته شده‌اند. این یعنی جایی که قسمت اول از همان ثانیه‌های نخست به خود اجازه داد تا در جنون و خشونت فرو رود، در مقابل این دنباله با خویشتنداری با شخصیت‌هایش رفتار می‌کند. نتیجه یک فیلم ترسناک آشناتر و حتی استاندارد‌تر است، اما اصلا کیفیت بالایی ندارد.

به عنوان مثال، طرح بر اساس یک داستان کارآگاهی است: کریستوفر رابین دوران کودکی خود را با کمک درمان به یاد می‌آورد و در همان زمان به جستجوی رمز و راز منشأ حیوانات انسان‌نما می‌پردازد. با این حال، نکته اینجاست که این داستان کارآگاهی به معنای واقعی ضعیف است. در واقع، قهرمان نه معمای خاصی پیش رویش دارد و نه نویسنده و کارگردان سعی در ارائه یک معما می‌کنند. بنابراین به نظر می‌رسد که اگر ریس فریک-واترفیلد فیلم ترسناکی همچون The Omen را کارگردانی می‌کرد، سرنخ ریشه کودک در همان دیالوگ فرزندخواندگی – یعنی در صحنه اول – آشکار می‌شد.

برای من جالب بود این دنباله حتی چندین بار به سمت مسیر نقد اجتماعی می‌چرخد و به نظر می‌رسد قرار است در مورد طرد شدن صحبت کند، حتی از این نظر، کریستوفر رابین و وینی پو به یک اندازه به حاشیه کشیده می‌شوند. اما، خیلی زود فیلمنامه نویسان به تنظیمات اولیه خود بازمی‌گردند و موضوعات دشواری را مطرح نمی‌کنند. در نتیجه این باعث می‌شود فیلم کسل‌کننده‌تر شود.

حتی در مقام مقایسه با قسمت اول، با کمال تعجب، عملاً هیچ شوخی در این فیلم وجود ندارد و همه چیز بسیار جدی است. هرچند با توجه به ویژگی‌های داستان و شخصیت‌ها، طنز حداقل به شکلی خود را نشان می‌دهد که این بٰرآمده از یک فیلمسازی درست نیست. به نظر من قسمت اول با جنون و حماقتش خنده دار بود، اما قسمت دوم وانمود می‌کند که این اتفاق نیفتاده است. در واقع سازندگان این فیلم خودشان را عجیب جدی گرفته‌اند. اما تصور کسی که داستان رابطه کریستوفر رابین و خرس انسان‌نما را جدی بگیرد، سخت است.

حتی به نظر من جدی بودن فیلم در 10 دقیقه اول سوالاتی را برمی‌انگیزد. چرا همه فکر می‌کنند که کریستوفر رابین از قسمت اول دخترها را کشته است، اما کسی از او بازجویی نمی‌کند؟ چرا اگر کریستوفر قاتل است وینی پو و همه مردم را در این مدت طولانی نکشت؟ چرا جغد در قسمت اول نبود، اما اینجا ظاهر شد، و حتی انگار همیشه آنجا بوده است؟! البته انتظار منطق از چنین زباله‌ای داشتن بد و بیراه گفت به شعور خودمان استو ولی وقتی فیلمی در هر ژانری ساخته می‌شود به خصوص در گونه‌ جنایی کارآگاهی، باید حداقل به چاله و چوله‌ها داستان توجه کوچکی داشته باشد.

اگر بخواهیم از این نکات ساختاری در طرح و منطق داستان جدا شویم و به سمت کیفیت تولید برویم، بازهم هیچ چیز تقاوتی نمی‌کند. چرا که مدل تولید و طراحی شخصیت‌های عروسکی این فیلم کماکان فاجعه کامل است. برای مثال شمایل ببر در بهترین حالت شبیه گربه است، جغد تلاقی بین یک کلاغ و یک کرکس است. اگر این جغد را به یک فرد تحت تاثیر دارو‌های بیهوشی نشان دهید و از او بخواهید حدس بزند که چه نوع پرنده‌ای است، او هرگز با این کار در زندگی خود کنار نمی‌آید. شاید او حتی شروع به گفتن کند که این اصلاً پرنده نیست.

اما مشکل حیوانات فقط در ظاهر آنها نیست، بلکه در اعمال آنها نیز هست؛ در واقع این موجودات زمان کمی برای ابراز وجود دارند. در قسمت اول وینی پو جهنمی فراوان غرغر می‌کرد و جیغ می‌زد، در حالی که قسمت دوم از ببرها و جغدهای شکست خورده خجالت زده به نظر می‌رسید. این سیر تکاملی عجیب برای هر مخاطبی خنده‌دار است. البته در صحنه‌های کشتار فیلم، قتل‌ها وحشیانه‌تر و مبتکرانه‌تر شدند، اما حتی در آن‌ها تاریکی با روش‌های کاملاً صنعتگرانه ایجاد می‌شود.

به عنوان مثال، تاریکی به گونه‌ای در همه‌جا نمایان است که حتی شخصیت‌ها گاهی ظروف خود را هم دز یک سکانس ساده در تاریکی می‌شویند تا متوجه نزدیک شدن قاتل نشوند. آنها شبانه و حتی با چراغ قوه‌های شکسته برای یافتن قاتلان ادعایی به جنگل می‌روند. احتمالاً برای اینکه تصادفاً به چهره جدی ریس فریک-واترفیلد که خندیدن را منع می‌کند نوری نتابد. اما خنده‌دار از هر نکته‌ای این است که وقتی فیلم به پایان می‌رسد، مشخص می‌شود که این فقط یک پیش درآمد برای قسمت بعدی است. هیچ طرح کاملی وجود ندارد، اما بذرهایی برای آینده وجود دارد. و اشاره‌ای به اینکه در این جهان هر قهرمانی را می‌توان زنده کرد.

در پایان باید گفت: شاید در ظاهر شخص ریس فریک-واترفیلد به عنوان کاگردان و صاحب این اثر می‌تواند با درگیر شدن در فیلم‌برداری بی‌پایان فیلم‌های ترسناک زباله، حرفه‌اش را به خطر بیندازد، اما بعید است، چون عنوان مسخره فیلم‌های او عده‌ای جوان کنجکاو را برای دیدن و مسخره کردن آن اثر روانه دیدن فیلم می‌کند و همین باعث شکل گرفتن یک درآمد خوب برای این فیلمساز و آثارش به نسبت بودجه تولیدی آن‌ها می‌شود.

حرف نهایی من نسبت به این فیلم همان کلام پایانی نقد فیلم اول است: وینی پو: خون و عسل ۲ فیلمی است که برای مخاطبان مختلف معنای متفاوتی از بد بودن خواهد داشت، این فیلم قابل دیدن نیست و من اصلا آن را توصیه نمی‌کنم. حتی زمانی که مفهوم وینی‌پو قاتل شما را بسیار کنجکاو می‌کند، در آن صورت من بازهم می‌گویم این احتمال وجود دارد که بیشتر از دیدن فیلم ناامید شوید.

طناز السادات حسینی فر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!