خوش آمد گل به جمع حافظیان جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳؛ از حضورتان هیجانی بیشتر نیست!
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت به جز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و میخور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد
ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیاای شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد
شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد
من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد
به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد
کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد
شرح لغت: گوهر: سرشت.
تفسیر عرفانی:
۱- او با پای خود به استقبال شما آمده. حیف است که با سخنان بی جهت، وی را رنجیده خاطر سازید. پس به هوش باش که موقعیت بسیار حساس میباشد و زمان چندانی برای اجرای این نیت وجود ندارد. زیرا رقیبان بی شمار در انتظارند. پس باید دقت، سرعت، تلاش و علاقه را همراه سازی تا موفق شوید.
۲- حضرت حافظ در بیتهای دوم و دهم میفرماید:
زمان شادی را نگهدار و غنیمت بدان که همیشه گوهر مراد در صدف نیست.
* به حق تاج عالم آرای، سلطان اوست که حتی خورشید، چون اوست. زیبنده تاج نمیباشد.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
فرصتی به شما روی آورده که مدت آن بسیار کوتاه است. پس مواظب باش آن را از دست ندهی که در این صورت پشیمانی هیچ سودی نخواهد داشت و این فرصتها همیشه به انسان روی نمیکند. اگر در پی یار و همدمی میگردی سراغ کسانی برو که محاسن آنان ظاهری و مادی نباشد و دارای وجودی ارزشمند باشند که زندگی با چنین انسانهایی آسان و زیبا میشود.