دانستنی های تاریخی؛ کمبوجیه با قاضی فاسد چه برخوردی کرد؟
محمد امین حیات مقدم پژوهشگر سیاسی نوشت: در زمان حکومت هخامنشیان جهان به دو هژمونی تقسیم میشد که یکی شاهنشاهی ایران بود و دیگری یونان.
به گفته برخی اسناد تاریخی هخامنشیان موحد بودند .بر اساس برخی باورها که در آن زمان در بین برخی از مردم و یا نخبگان جامعه رایج بود سلطنت موهبت الهی بود که اهورامزدا شاهنشاه را برمیگزید .همچنین باوری نیز وجود داشت که پادشاه مظهر قدرت خداوند بود و مردم او را سایه خداوند می نامیدند. البته لازم به ذکر است در همان زمان که گوماته مغ توانسته بود سر کار بیاید داریوش و چند تن دیگر از پارسیان با دسیسه او را کشتند و داریوش شاه شد و هوتانه نیز در جلسه ای از شیوه حکومت مردم بر مردم صحبت کرده است که داریوش مخالف این مدل حکومت بوده است.پس نمیتوان گفت که همه جامعه و نخبگان اعتقاد داشتند که پادشاه از سمت خدا آمده است و بهترین شیوه حکومتی مونارشی است.زیرا مساله سخنان هوتانه در جلسه بزگان پارسیان آمده است که اوشیوه حکومت سلطنت را قبول نداشت و حکومت دموکراسی را مطرح کرده بود.
در دوران هخامنشی ایران به نیروی دریایی دست یافت و حتی در زمان پادشاهی داریوش در جنگ ماراتن ایران از طریق کشتی های خود به دشت ماراتن نیرو گسیل کرده بود. هرودوت نوشته است که پارسیان از کودکی به فرزندان خود رسم و رسومی را می آموختند که “راست بگویند و راست بر اسب سوار شوند و راست تیر بیندازند”. در دوران هخامنشی ما شاهد نظام طبقاتی هستیم که البته در سلسله های بعدی نیز جز رسم و رسوم مملکت داری محسوب میشده است . قوه قضاییه در دستان و اختیار شاه بود و شاه معمولا قضاوت را به یکی از موبدان و یا ریش سفیدان واگذار مینمود .شاه حتما باید به مسایل نظامی و جنگ مسلط میشد و فوق العاده مهم بوده است و یکی از اساسی ترین مهارت های پادشاهان باید مهارت فنون نظامی می بود.و حتی خود شخص شاه در برخی موارد به جنگ های تن به تن می پرداخته و این مساله از توانایی های شاهنشاه و نقطه قوت او محسوب میشده است.
گفته شده است که کمبوجیه پوست بدن یک قاضی را که رشوه گرفته بود را کند و بر صندلی قرار داد و منصب قضاوت را به پسرش داد و گفت” هر زمانی که میخواهی حکمی بکنی به این مسند بنگر”.منظور از مسند کرسی مخصوص قضاوت بود که قاضی بر آن مینشست .برخی گفته اند که کمبوجیه حتی دستور داده بود که پوست قاضی رشوه خوار را زنده زنده بکنند .و دلیل گماردن پسرش بر جای پدر قاضی به مساله مهم و اساسی نظام طبقاتی برمیگردد زیرا در ایران همیشه اعلام میشد که فرد ارشد و صالح باید سر کار باشد و به فرد صالح توسط متخصصان گوناگون آموزش مهارتی و یا علمی داده میشد.البته در این مورد باید گفت که اگر روایت فوق را بپذیریم نمیتوان قبول کرد که فرزند قاضی رشوه خوار مناسب قضاوت بوده زیرا در همان دوران به واژه بد دل برمیخوریم که میتوانیم بگوییم بد ذات.
یعنی اگر میخواستند فردی را برگمارند اعلام میکردند که فرد باید از اصل و نسب خانوادگی بر خوردار باشد و این مساله فوق العاده مهم و اساسی محسوب میشد و همانطور که مشاهده شده در دوران هخامنشی سمت های مهم لشکری و کشوری به خانواده بزرگان پارسی تعلق داشت و همیشه باید به صورت نسبی این مساله را رعایت میکردند.
البته چندین منبع روایت پوست کندن قاضی توسط کمبوجیه را اعلام کردند و نام قاضی نیز سی سامنس گفته اند.حتی اعلام شده است که رشوه دادن نیز در دوران هخامنشی جرم بود و اعلام کرده بودند که مجازات رشوه دهنده و رشوه گیرنده اعدام است.