دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

دیوید لینچ یک چهره تقریباً افسانه‌ای در دنیای سینما و تلویزیون است. او در گفتگوهای عادی ما از یک سو به عنوان یک خالق معما‌‌های بدون راه حل و فردی غیرقابل پیش بینی معرفی می‌شود و از سوی دیگر به عنوان هنرمندی با سبکی فوق العاده و قابل تشخیص. آثار او افسانه‌ها را با واقعیات وحشیانه، بی گناهی را با زمزمه‌های شیطانی و زندگی روزمره را با وحشت سورئال ترکیب می‌کند. بنابراین به سختی می‌توان نمونه‌ای بهتر از سریال «توئین پیکس» برای این زیبایی شناسی پیدا کرد که در سال 1990 بازار تازه داغ شده تلویزیون را متحول کرد و یکی از جذاب ترین ماجراهای تاریخ سینمای کوچک را به راه انداخت.

از دهه 1990 تا به امروز، این شهر که در «جایی» در شمال غربی ایالات متحده واقع شده است، نگرانی و تعجب بینندگان را برانگیخته است. پرده قرمز، لژ سیاه، جغدهای مرموز و لبخند گسترده لورا پالمر تنها برخی از عناصری هستند که در فرهنگ عامه مخاطبان مشتاق توئین پیکس گنجانده شده‌اند. سریال Twin Peaks بارها مورد بازبینی قرار گرفته است، چه از طریق نسخه‌های بلوری، چه از طریق تجزیه و تحلیل انتقادی عمیق، یا حتی دنباله رسمی Twin Peaks: The Return در سال 2017. اما پشت هر یک از این سفرها به شهر خواب‌آلود (یا شاید نسبتاً کابوس‌آمیز؟) همان دو نفر خلاق هستند: دیوید لینچ و مارک فراست (نویسنده مشترک سریال).

ریشه‌های پدیده – دیوید لینچ و دنیای توئین پیکس او

دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

دیوید لینچ (متولد 1946 در میزولا، مونتانا) یکی از اصیل ترین خالقان سینمای معاصر به حساب می‌آید. فیلم‌های او مانند «کله‌پاک‌کن» (1977)، «مخمل آبی» (1986) و «جاده مالهالند» (2001) همیشه جنجال و شیفتگی مخاطبان و منتقدان سینمایی را برانگیخته است. خود این کارگردان فقید در مصاحبه‌ای برای گاردین (2017) گفت: «دنیای فیلم‌های ساخت من، عجیب برایم عادی است. اما چرا؟ چون سعی می‌کنم آنچه را که در درونم احساس می‌کنم نشان دهم. و گاهی اوقات هوای افکار من بسیار تاریک است».

اما وقتی که به توئین پیکس می‌رسیم، ما با اصل این شاعرانگی «لینچی» سروکار داریم. هنگامی که لینچ در سال 1989 تصمیم گرفت با مارک فراست – فیلمنامه نویس و نویسنده – همکاری کند، هیچ کس انتظار نداشت که یک داستان جنایی به ظاهر متعارف به اثری تبدیل شود که تفکر موجود در مورد تلویزیون را وارونه کند. این سریال در 8 آوریل 1990 از شبکه ABC پخش شد و بلافاصله توجه نه تنها طرفداران سینمای هنری، بلکه مخاطبان انبوه را نیز به خود جلب کرد.

دلیل این موفقیت نه تنها معمای جذاب قتل لورا پالمر، بلکه فضای منحصر به فرد آن سریال بود. فضای کُند زندگی روزمره توئین پیکس با اضطراب و این احساس در هم آمیخته بود که شَر در همه جا کمین کرده است – از جنگل‌های مه آلود گرفته تا فضای داخلی خانه‌های معمولی و خاکستری. لینچ تمام ویژگی‌های سبک خود را در اینجا دارد: رویاهای سورئال، موسیقی مسحورکننده (از آنجلو بادالامنتی)، و ترکیبی شدید از تراژدی و طنز سیاه.

بازگشت به توئین پیکس

دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

پس از دو فصل و فیلم سینمایی Twin Peaks: Fire Walk with Me (1992)، به نظر می‌رسید که داستان شهر و رازهای تاریک آن به پایان رسیده است. با این حال، در سال 2014، رسانه‌ها شروع به گزارش در مورد احتمال بازگشت لینچ و فراست به سریال کالت و کلاسیک خود کردند. مدت کوتاهی پس از آن تایید رسمی شد و در مِی 2017، Showtime اولین قسمت از آخرین فصل این سریال را با عنوان «Twin Peaks: The Return» پخش کرد.

فصل جدید که شامل 18 قسمت بود، هم ادامه و هم گسترش خط داستانی سریال اصلی بود. مارک فراست در مصاحبه‌ای با ورایتی (2017) تاکید کرد که آنها می‌خواهند به طرفداران فرصتی بدهند تا به مکان‌های آشنا بازگردند، اما همچنین با شخصیت‌هایی ملاقات کنند که سرنوشت آنها هنوز نامشخص است. خود دیوید لینچ برای این بازگشت علاقه زیادی را برانگیخت، زیرا او نه تنها هر قسمت را کارگردانی کرد بلکه به نقش مامور اف بی آی گوردون کول نیز بازگشت.

یکی از مهم ترین عناصر «بازگشت» بار دیگر فضای ناآرامی و گریزان آن بود. منتقدان خاطرنشان کردند که لینچ جرأت داشت حتی عمیق‌تر به مناطق رویایی و انتزاعی داستانش فرو رود، بدون توجه به انتظارات بینندگانی که به آثار تلویزیونی «در دسترس‌تر» عادت داشتند. در همان زمان، سازندگان سعی کردند به روح نسخه اصلی اشاره کنند و شخصیت‌هایی مانند آدری هورن (شرلین فن)، بابی بریگز (دانا اشبروک) و حتی مارگارت لانترمن به یاد ماندنی و مسن را (با بازی کاترین ای. کولسون) بازگردانند.

رازهای تاریک و ناگفته‌ها

دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

بدون شک آگاهی دارید که سریال توئین پیکس از همان ابتدا عمیقاً در نمادگرایی و کم بیانی‌های مختلف پیرامون حوداث داستانش غوطه‌ور بود. سریال پر از سرنخ‌هایی است که ممکن است (اما لازم نیست) بیننده را به تفسیرهای بیشتر سوق دهد. دیوید لینچ پیوسته از توضیحات ساده اجتناب می‌کند و ترجیح می‌دهد به بینندگان اجازه دهد خودشان «پازل تاریک» او را کنار هم بگذارند.

برای مثال آن صحنه‌های معروف اتاق قرمز به نماد فرهنگ عام تبدیل شده‌اند و نور سوسوزن لامپ‌های فلورسنت و زمزمه آرام طرفداران در راهروهای تاریک بسیاری از بینندگان را شب‌ها بیدار نگه داشته است. لینچ در مصاحبه‌ای برای اینترتینمنت ویکلی (2017) فاش کرد: «من عاشق ایجاد مکان‌هایی هستم که مردم در آن احساس امنیت نکنند. اگر همه چیز را توضیح می‌دادیم، هیچ جادویی وجود نداشت.»

یکی از معمایی ترین عناصر این مجموعه، اسطوره شناسی لژ سیاه و لژ سفید است – فضاهای متافیزیکی که به نظر می‌رسد زمان و منطقی برای شرح دقیق آن وجود ندارند. شیطان در Twin Peaks به شکل یک قاتل واحد نیست، بلکه انرژی تاریکی است که در ما نفوذ می‌کند. چیزی که به‌ویژه در این میان جذاب به نظر می‌رسد این است که بسیاری از طرح‌های داستانی سریال با همکاری لینچ و فراست ساخته شده‌اند که به عشق باطنی و قصه‌های فولکلور آمریکایی مربوط است. در نتیجه، توئین پیکس به فضایی تبدیل شده است که در آن کلیشه‌های فرهنگ عام با هم برخورد می‌کنند؛ این یعنی یک سریال جنایی پلیسی با فلسفه و رمز و راز که مستقیماً از افسانه‌های شهری بیرون آمده است.

تأثیر بر فرهنگ عامه

دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

تعداد کمی از سریال‌ها هستند که چنین تأثیر قابل توجهی در تولیدات تلویزیونی بعد از خود داشته باشند. «توئین پیکس» اما راه را برای به اصطلاح ارجاعات پس از خود هموار کرد؛ در نتیجه پس از تولید این سریال و موفقیت آن جدا از ارجاع به این اثر، سازندگان آزادی هنری قابل توجهی به دست آوردند و ایستگاه‌ها یا پلتفرم‌های پخش مایل به تامین مالی پروژه‌های اورجینال پیچیده و پرخطر شدند.

به جرات می‌توان گفت بدون «توئین پیکس» سریال‌هایی مانند «پرونده‌های ایکس» (1993-2002)، «گمشده» (2004-2010) یا «چیزهای عجیب» (از سال 2016 تا کنون) وجود نداشتند. اگرچه این عناوین نشان دهنده ژانرهای متفاوتی هستند، اما مقدار معینی از رمز و راز، نوستالژی و تمایل به تجربه فرم و روایت برآمده از توئین پیکس دیوید لینچ را به اشتراک می‌گذارند. علاوه بر این، Twin Peaks توجه خود را به نقش موسیقی در خلق روحیه جلب کرد. آنجلو بادالامنتی شخصیت کل مجموعه را با صدای موسیقی جاز به شکل یک محیط واحد تعریف کرد، که امروزه هنوز به عنوان الگویی برای استفاده خلاقانه از موسیقی متن ذکر می‌شود.

تأثیر فرهنگی اثر دیوید لینچ در ارجاعات متعدد در فرهنگ عام نیز قابل مشاهده است: از میم‌های اینترنتی تا کلکسیون‌ها (فنجان قهوه سیاه، تی شرت‌هایی با تصویر مامور کوپر) تا پارودی‌ها و ادای احترام در سایر تولیدات سینمایی و حتی بخش گسترده‌ای از «بازی‌های ویدیویی» که به شدت محبوب شده‌اند. مارک فراست در همین راستا با مصاحبه‌ای به نقل از ورایتی (2017) خاطرنشان کرد: از هر کسی در صنعت بپرسید که چرا آنها برنامه‌های تلویزیونی را دوست دارند؟ خواهید شنید، «چون من یک بار Twin Peaks را دیدم و هیچ چیز مثل قبل نبود.»

آینده توئین پیکس چیست؟

دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

چند سالی از پایان بازی Twin Peaks: The Return در سال 2017 می‌گذرد و طرفداران هنوز مشتاق شنیدن یک دنباله احتمالی هستند. هرازگاهی، شایعه‌ای در اینترنت منتشر می‌شود مبنی بر اینکه دیوید لینچ در حال کار بر روی پروژه‌ای مرموز با نام آزمایشی «ویستریا» یا «شب ضبط‌ نشده» است که می‌تواند دنباله‌ای یا حداقل یک جانشین معنوی برای ماجراهای مامور کوپر باشد. اما دیگر نه خبری از دیوید لینچ و به دنبال نه خبری از توئین پیکس خواهد بود.

در سال 2021، شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه لینچ در حال مذاکره با نتفلیکس برای سریال جدیدی به سبک توئین پیکس است. خود کارگردان در مصاحبه با ورایتی (2021) این اطلاعات را تکذیب کرد و آن را بازی رسانه‌ای نامید. با این حال او این احتمال را رد نکرد که شاید «روزی اتفاقی بیفتد».

برخی از طرفداران بر این باورند که «توئین پیکس» باید به شکلی که ما می‌شناسیم باقی بماند تا افسانه تثبیت شده کمرنگ نشود. دیوید لینچ در طول زندگی حرفه‌ای خود بارها قوانین صنعت و هنجارهای ژانری را زیر پا گذاشته است و سکوت او تنها پیش درآمدی برای یک انفجار خلاقانه دیگر بود. حالا که رویاپرداز معروف مرده، بعید است دوباره ما را به شهری دعوت کند که قهوه در آن سیاهی نیمه شب است و آلبالوهای روی کیک به شیرینی گناه.

خلاصه کلام

دیوید لینچ و رازهای تاریک توئین پیکس

دیوید لینچ در سن 78 سالگی (16 ژانویه 2025) درگذشت، اما او یکی از جذاب ترین چهره‌های فرهنگ سمعی و بصری معاصر باقی خواهد ماند. آثار او – به ویژه توئین پیکس – استانداردهای جدیدی را در تلویزیون ایجاد کردند و عنصری از بینش هنری را معرفی کردند که تا آن زمان در تولیدات انبوه گم شده بود. Twin Peaks پدیده‌ای است که بیش از سه دهه را در برگرفته است و همچنان ظاهر می‌شود، چه در قالب بحث‌های طرفداران، تجزیه و تحلیل انتقادی، انتشار مجدد و نسخه‌های مجموعه.

بدون شک نقطه قوت سریال در رازآلود بودن آن است که دنیایی بین واقعیت و کابوس می‌سازد. حتی با وجود این سوال که «چه کسی لورا پالمر را کشت؟» مدت هاست که به طور رسمی حل شده است، اما قلب رمز و راز توئین پیکس دست نخورده باقی مانده است. دیوید لینچ، در نقل قولی که در مصاحبه‌های مختلف از او نقل شده است، تأکید می‌کند که کلید درک پدیده کار او در پذیرش رویا و هرج و مرج به عنوان عناصر جدایی ناپذیر زندگی و هنر نهفته است. بنابراین شاید روزی این راز‌های ویژه لینچی حل شوند؛ شاید!

منبع خبر

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها