زمانی که تحت انتقاد بودن در کودکی، قوت شما تبدیل به آرمانی شده است
راهنماتو-کودکی ما را به شکلی میسازد که تا زمان بزرگسالی متوجه اثرات آن نمیشویم. یکی از رفتارهایی که میتواند روی هویت ما اثر بگذارد، انتقادهای بیش از حد پدر و مادر یا مراقبین اولیه است.
به گزارش راهنماتو، اگر در کودکی تحت انتقادهای سنگین والدین را مراقبین اولیه بوده باشیم، در بزرگسالی رفتارهای خاصی به صورت ناخودآگاه از ما سر میزند. با فانی لندهمراه باشید تا برخی از این رفتارها را با شما مرورکنیم:
1.خود-سرزنشگری شدید
کودکی که تحت سرزنشهای شدید قرار داشته در بزرگسالی همین الگو را در مورد خودش پیاده میکند. این افراد در بزرگسالی همه رفتارها و تصمیماتشان را به دقت زیر ذرهبین میبرند. این افراد استانداردهای غیرعادی دارند و وقتی نمیتوانند از استانداردهای خودشان فراتر بروند، احساس سرخوردگی پیدا میکنند.
2.کاملطلبی
کمال شاید خصیصهای مثبت باشد، اما رسیدن به نقطهای بینقص و کامل بعید است که امکانپذیر باشد. این افراد همواره به دنبال همان نقطه کامل میگردند. درخواست نمره کامل در مدرسه، در بزرگسالی آنها را به سمت درخواست نقطه کامل هر فرایندی سوق میدهد. آنها به همین دلیل از شکست میترسند، به دلیل ترس از شکست اهمالکاری میکنند و حتی دچار فرسودگی میشوند. به نظر میرسد روی تردمیلی هستند که نقطه مقصدی ندارد. خودشان را مجبور میکنند که بیشتر تلاش کند و بیشتر به دست آورد.
3.نمیتوانند تعریفها را قبول کنند
نسبت به انگیزه طرفی که از آنها تعریف میکند تردید دارند. شاید دلیلش این باشد که گوششان به تعریف عادت نکرده زیرا در کودکی فقط انتقاد شنیدهاند.
4.تاب آوری
جالب است که افرادی که در کودکی انتقادهای افراطی شنیدهاند، در بزرگسالی تابآوری و ذهنیت قوی دارند. آنها به توانایی بازگشت از شکستها آن هم با سرعت مجهز میشوند. یاد گرفتهاند که خودشان را تطبیق دهند و رو به جلو حرکت کنند. اما این خصیصه مثبت نباید سایر وجوه منفی انتقاد شدید از کودکان را به چشم نیاورد.
5.ترس از طرد
کودکی که مدام تحت انتقاد قرار داشته اغب در اعماق وجودش از طرد شدن توسط دیگران واهمه دارد. این ترس به شکلهای مختلفی بروز میکند: از اجتناب از برقراری رابطه صمیمانه گرفته تا درخواست مداوم برای کسب تأیید دیگران. ترس از طرد میتواند فلج کننده باشد.
6.همدلی افراطی
شاید خیلی خلاف غریزه به نظر برسد اما افرادی که در کودکی تحت انتقادهای شدید بودهاند زیاد از حد با بقیه همدلی میکنند. آنها چون تحت قضاوتهای شدید بودهاند، گرایش دارند که احساسات دیگران را عمیقتر و بیشتر درک کنند چون به راحتی خودشان را جای دیگران میگذارند. برای همین وقتی کسی غمگین است، آنها به اندازه او عذاب میکشند. در درازمدت این امر میتواند به خستگی و فرسودگی و افسردگی منجر شود.
7.به سختی اعتماد میکنند
این امر ناشی از این حقیقت است که مراقبین اولیه آنها که بنا بود حمایت و تشویقشان کنند، سختترین و خشنترین منتقدان آنها بودند. برای همین این افراد به سختی میتوانند وارد روابط شوند. ممکن است مدام نگران هدف و نیت طرف باشند.
8.تمایل شدید به کنترلگری
این تمایل ناشی از محیط غیرقابل پیشبینی کودکیشان است. آنها وقتی بزرگ میشوند میخواهند به شدت محیط را کنترل کنند تا از هر نوع انتقاد و طردی پیشگیری کنند. این ویژگی به شکلهای مختلفی بروز میکند: از برنامهریزیهای سفت و سخت گرفته تا عدم اشتیاق به واگذاری وظایفشان به دیگران. این ویژگی میتواند به دقت را افزایش دهد اما در درازمدت میتواند منجر به استرس و تیرگی روابطشان با دیگران شود.
عاطفه رضوان نیا