زندگی، عکسها و بیوگرافی حسین پاکدل و همسرش
کمتر کسی است که با حسین پاکدل برادر بزرگتر مهدی پاکدل آشنا نباشد. در این مقاله بیوگرافی این هنرمند و همچنین متن مصاحبهای با او را خواهید خواند.
بیوگرافی حسین پاکدل
وی متولد ۷ دی ۱۳۳۸ در اصفهان بوده و نویسنده، نمایشنامهنویس، مجری، تهیه کننده، مدیر سابق صدا و سیما، کارگردان و بازیگر است. او فارغالتحصیل مقطع لیسانس در رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه شیراز است. شایان ذکر است که حسین پاکدل، برادر مهدی پاکدل (بازیگر سینما و تلویزیون) و مسعود پاکدل (عکاس و برنامهساز) است.
ازدواج و خانواده
حسین پاکدل همسر عاطفه رضوی، بازیگر و چهرهپرداز است و آنها یک دختر به نام صبا، متولد سال ۱۳۶۷ دارند که اکنون در کانادا و ایران در رفت و آمد است. عاطفه رضوی قبلا همسر مهرداد شکرابی بوده است و پس از جدایی از او با حسین پاکدل ازدواج میکند.
شروع فعالیت هنری
حسین پاکدل فعالیت خود را با رادیو شروع کرده و پس از آن در سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳ به مدت ۷ سال مدیر پخش شبکه ۱ میشود. پس از آن در سال ۱۳۷۶ با فیلم “یاسهای وحشی” به کارگردانی محسن محسنینسب و سپس در “مسافر ری” در سال ۱۳۷۹ و “تفنگ سرپر”، بازیگری را تجربه کرد. او کار نویسندگی و تهیهکنندگی را نیز در سال ۱۳۷۴ با برنامه “قصههای شب سیما” برای تلویزیون شروع کرد و پس از آن در سال ۱۳۷۵ تهیه کنندگی برنامههای “اینجا ایران است” و در سال ۱۳۷۶ مجموعه عروسکی “صفرآقا” را بر عهده داشت.
آقای پاکدل مدیر دورههای دهم و یازدهم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان بوده است و مدتی نیز مدیریت تئاتر شهر را بر عهده داشت.
حسین پاکدل در سریال از سرنوشت
سریال ۵۰ قسمتی از سرنوشت به تهیهکنندگی اکبر تحویلیان داستان زندگی دو کودک پرورشگاهی از دوران کودکی تا نوجوانی و فراز و نشیبهای زندگی آنهاست که از شبکه دو پخش خواهد شد. یکی از بازیگران خوب این سریال، همین هنرمند پیشکسوت است.
ماجرای ممنوع الکار شدن
آقای پاکدل در برنامه اختتامیه سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر، به علت ممنوعالتصویر شدن کنار گذاشته شد و اجرای برنامه به محمدرضا شهیدیفرد محول شد. در راستای این ممنوعالتصویر شدن، اجرای ضعیف و حرفهای کنایهآمیز شهیدیفرد به هنرمندان و همچنین حذف تصاویر و نام آقای پاکدل از تیزر یا آنونسهای تبلیغاتی فیلم «خانه کاغذی» در صدا و سیما، در رسانهها بازتابی فراوان همراه با اعتراض را به همراه داشت. پرویز پرستویی در مصاحبهای که در تاریخ ۱۶ دی ماه ۹۶ با فریدون جیرانی در برنامه زنده سی و پنج داشت، این موضوع را بهطور کامل تشریح کرد و دلیل این ممنوعالتصویری را بازگو کرد.
لازم به ذکر است که آقای پاکدل از سال ۱۳۷۵ ممنوعالتصویر شد و پس از ۱۱ سال ممنوعالکاری در سال ۱۳۹۰ با فیلم “برف روی کاجها” به دنیای بازیگری بازگشت.
موسیقی در صدا و سیما
آقای پاکدل میگوید: “ به جرات این ادعا را دارم که اگر من نبودم موسیقی در رسانه صدا و سیما نبود، دوستانی بودند در دهه شصت که مصوب کردند که موسیقی از صدا و سیما پخش نشود و فقط آوا باشد، اما ما در برابر این موارد مقاومت کردیم. اگر آن زمان خیلی از کارها را نمیکردیم اوضاع الان به شکل دیگری بود. آن موقع سعی کردیم پیش برنده باشیم تا بازدارنده؛، ما در زمان حیات حضرت امام، ساز را در تلویزیون نشان میدادیم، مدیران افراطی آمدند و کار به اینجا رسید. “
فعالیتهای هنری
تئاتر
بازی در تئاتر کلنل؛ تهران؛ ۱۳۹۶ (سالار عقیلی قطعهای موسیقی با همین نام برای این تئاتر منتشر کرد.)
نویسندگی و کارگردانی حضرت والا
نویسندگی و کارگردانی رقص زمین (تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۸)
نویسندگی و کارگردانی سمفونی درد (تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۵)
نویسندگی نمایشنامه دکتر نون (به کارگردانی هادی مرزبان) برداشتی از رمان نوشتهٔ شهرام رحیمیان
نویسندگی نمایشنامه پروانههای آسیایی (به کارگردانی محمد حاتمی) با نگاهِ آزاد به رمان تنهایی پرهیاهو اثر بهومیل هرابال
کارگردانی نمایش “کابوس حضرت اشرف”
نویسندگی نمایشنامه «پروانههای آسیایی» (محمد حاتمی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۵
بازیگری سینما و تلویزیون
از سرنوشت 4 (1401)
از سرنوشت 3 (1399)
از سرنوشت 2 (1398)
از سرنوشت 1 (1397)
نمایش خانگی مانکن (۱۳۹۷)
دیدن این فیلم جرم است! (۱۳۹۷)
از یادها رفته (۱۳۹۶)
نمایش خانگی عالیجناب (۱۳۹۶)
استیگمات (۱۳۹۶)
بپشت دیوار سکوت (۱۳۹۵)
خوب، بد، جلف (۱۳۹۵)
خانه کاغذی (۱۳۹۵)
لانتوری (۱۳۹۴)
آزادی مشروط (۱۳۹۲)
برف روی کاجها (۱۳۹۰)
مسافر ری (۱۳۷۹)
یاسهای وحشی (۱۳۷۶)
کارهای نویسندگی تلویزیون
“قصههای شب سیما”؛ ۱۳۷۴
“شلیک نهایی”؛ ۱۳۷۵
“همسایهها”؛ ۱۳۷۸
“سفر سبز”؛ ۱۳۸۰
“شبی از شبها”؛ ۱۳۸۱
“دکتر حسابی”؛ ۱۳۸۲
تهیه کنندگی
“قصه شب سیما؛ ۱۳۷۴
“اینجا ایران است”؛ ۱۳۷۵
“مجموعه عروسکی صفرآقا”؛ ۱۳۷۶
“برنامههای زنده”
مجری طرح
مجری طرح فیلم روز رستاخیز
داستان نویسی
“دروازه صراط”
“الیاس و عشقش”
“آنها فقط کدهای خود را فراموش کردهاند” (مجموعه داستان)
“حرفهای دیدنی” (مجموعه ۷۰ قطعه پانتومیم) انتشارات نوروز هنر؛ ۱۳۸۶
“برادههای فکر” انتشارات نوروز هنر؛ ۱۳۸۶
“با هر خانهتکانی میمیرند حلزونها”
مجموعه شعرهای حسین پاکدل
“دو روی یک ماه”
“باور سبز”
“بهت”
“کشتی به خاک میرود”
مصاحبه با حسین پاکدل
در پایان میتوانید برای آشنایی بیشتر با فعالیتهای این هنرمند محبوب و پیشکسوت، مصاحبهای کوتاه با او را بخوانید.
آقای پاکدل چه زمانی تصمیم به ایجاد کافه کتاب گرفتید؟
سالها پیش که به شهر کرج آمدیم در صدد این بودم که در سطح کرج یک شهر کتاب برپا کنم. این منطقه ۲ شهر کتاب دارد، اما در منطقه فردیس و مهرشهر نبود؛ بنابراین با آقای فیروزان، مدیر عامل شهر کتاب، صبحت کردم و قول همکاری از سوی ایشان داده شد. خلاصه به دنبال مکانی برای ایدهام بودم، چون فضایی بزرگ لازم داشتم، اما از جهت مالی بسیار سنگین بود و کتاب، اساسا کالایی نیست که با آن درآمدی کلان داشت و بتوان با آن اجارههای سنگین را پرداخت کرد.
شهر کتاب هم کمک میکرد، اما در تجهیز و راه اندازی کمک میشد و همچنین در زمینه طراحی دکور و تامین کتاب و اعطای وام؛ اما بسیار سخت بود و جزء آرزوهای من بود و پیگیر این مسئله بودم و در نهایت این مکان را در مزایده شهرداری گرفتم؛ چون از ابتدا به عنوان کافه کتاب ساخته شده بود ما هم این مکان را کافه کتاب کردیم. یک کافه کتاب حرفهای که امید است بر اساس تعریفی که دارد بتواند برنامههای خوبی ارائه دهد.
از چه زمانی به فعالت مشغول شدید؟
از فروردین ۹۳ شروع به کار کردیم یعنی از ۴ فروردین تاکنون.
استقبال از این مکان به چه صورت است؟
تاکنون با استقبال خوبی مواجه شده است و راضی هستیم. با توجه به اینکه مدتی در تعطیلات نوروزی بودیم و اینکه فروردین هیچ کسبی آنچنان رونق ندارد، شکر خدا به میزانی که ما انتظار داشتیم کتاب خریداری شود، بیشتر هم توسط مردم خریده شد.
افراد دیگری در ایجاد این کافه کتاب سهیم اند؟
من و همسرم عاطفه رضوی این مکان را برپا کردیم.
کارهای این چنینی در سال اقتصاد و فرهنگ تا چه حدی میتواند حائز اهمیت باشد؟
به نظر میرسد که شعار اقتصاد و فرهنگ در کنار هم شعاری هوشمندانه است که رابطه بین اقتصاد و فرهنگ را عنوان میکند. ما هم خودمان و هم دیگران را به این مسئله عادت دادهایم که از محصول فرهنگی، به عنوان یک کالای نذری استفاده کنیم. فکر نکردیم که به همان میزان که بدن ما نیازمند به غذاست روح ما هم نیازمند غذای فرهنگی است و بابت آن، باید هزینه بدهیم.
تصور ما این است که آن بخش بر عهده دولت است. تلویزیون برنامه پخش کند برای امور فرهنگی، آموزش و پرورش، بچههای ما را تربیت کند، وزارت ارشاد برنامه تدوین کند یا نهادهای دیگر. به این مسئله فکر نکردهایم که خود ما نیز باید برای رشد فرهنگی تلاش و هزینه کنیم. متاسفانه دولت مردم را به این مهم عادت داده است که برنامههای هنری را رایگان را در اختیار مردم بگذارد که مزید بر علت شد.
غالبا از چه کتابهایی در این کافه استقبال میشود؟
بیشتر کتابهایی که به کافه کتاب آوردهایم در زمینه ادبیات، روانشناسی، تاریخ و ادبیات کودک و نوجوان و شعر است. طبیعتا از کتابهایی در حوزه ادبیات، روانشناسی و کودک استقبال شده است.
نحوه کار کافه کتاب به چه صورت است؟
در این مکان کتاب به مردم عرضه میشود؛ مردم اینجا کتاب نمیخوانند بلکه با توجه به سلایق خریداری میکنند.
آیا دانش آموزان هم به شما مراجعه میکنند؟
بله یا با خانوده و یا به تنهایی به اینجا مراجعه میکنند. بعضی از بچهها کتابها را میشناسند و موضوعی که به دنبال آن هستند را پیدا میکنند. اما بسیاری از بچهها را راهنمایی کرده و کتابهای مناسب گروه سنی را معرفی میکنیم و اگر ما بتوانیم خوب این کار را انجام دهیم بچهها به کتاب علاقهمند خواهند شد؛ اما در صورت ارائه اطلاعات نادرست به آنها، بچهها از کتاب خواندن دلزده میشوند.
فرهنگ کتاب خوانی در جامعه ما تا چه میزان رواج دارد؟
توسعه زندگی موجب شده است که ما احساس کمبود وقت داشته باشیم. بسیار مشغله داریم و تصور میکنیم کتاب خواندن جز مشغلههای ما نیست. مسئله مهمی برای آحاد مردم نیست، بخش اعظمی از مردم گرفتاری در زندگی دارند و زمانی را برای مطالعه نمیگذارند، مگر به جهت افزایش دانش و سطح علمی. متاسفانه فرهنگ کتابخوانی در بین مردم جایی برای خود بازنکرده است و نیازمند بازنگری هستیم.
منبع: ستاره