فانی لند‌

سفری معنوی در زمان: آشنایی با شاهکارهای اسطوره‌ای و تاریخی بهرام بیضایی همراه با کاوشی در داستان زندگی این هنرمند نامدار

راهنماتو- وقتی صحبت از تئاتر و سینما در ایران می‌شود، یا وقتی کمی به پیوند جهان ادبیات و اسطوره‌های ایرانی فکر می‌کنیم بدون شک نام بهرام بیضایی از ذهنمان می‌گذرد. او یکی از نویسنده‌های ایرانی است که همواره برای آثار خود دغدغه‌هایی عمیق داشته است. وقتی به آثار او نگاه بیاندازیم متوجه می‌شویم که احساسات ناسیونالیستی، اجتماعی و فمنیستی مدام در آن‌ها تکرار می‌شود. حال بهرام بیضایی را می‌توان یکی از آن نویسنده‌هایی دانست که تا حدودی درام را با ریشه‌های فرهنگ ایران و اسطوره‌های ایرانی پیوند داده و آثاری مهیج خلق کرده است که همگی قابل خواندن و به شدت جذاب هستند. در واقع می‌توان گفت که بهرام بیضایی از آن دست نویسندگان ایرانی است که اثر انگشت خاص خود را دارد. فانی لنددر ادامه چند اثر مهم و جذاب بهرام بیضایی با موضوع اسطوره‌ها و تاریخ ایران را به شما معرفی خواهد کرد.

بهرام بیضایی کیست؟

به گزارش راهنماتو، بهرام بیضایی پژوهشگر، کارگردان و نویسنده ایرانی است. وی در سال 1317 به دنیا آمده؛ آن هم در یکی از شب‌های سرد زمستانی؛ یعنی در 5 دی ماه. پدر بهرام بیضایی، طبعی شاعرانه داشت و از اهالی آران و توابع اصفهان بود. وقتی به همان دوران کودکی بهرام بیضایی نگاهی می‌اندازیم، شور او به سینما باعث می‌شود که علت این همه بلندپروازی‌های او را بفهمیم. بیضایی وقتی کوچک بود، برای فیلم دیدن از مدرسه فرار می‌کرد.

در همان حوالی سال‌های 1337 بود که او به سختی تلاش می‌کرد تا برای خود یک دوربین فیلم‌برداری تهیه کند، اما نمی‌توانست. اما، وقتی دبیرستانی بود دو نمایشنامه نوشت که هر دو تاریخی بودند. وقتی دوره دبیرستان را تمام کرد، دانشگاه تهران در رشته ادبیات او را با آغوش باز پذیرفت، اما بیضایی یک سال همه چیز را رها کرد و تنها به خواندن و پژوهش کردن در باب اساطیر ایران، فرهنگ ایران پیش از اسلام، شاهنامه‌خوانی، ورق زدن تاریخ ادبیات ایران و دیگر کارهایی در این حوزه پرداخت.

پس از این سال پربار بود که بیضایی با دستی پر برای مجله علم و زندگی مطلب درباره سینما نوشت و به شکلی جدی‌تر وارد دنیای سینما و بیانات آکادمیک شد. در همان سال‌های 1340، بهرام بیضایی به شکلی جدی‌تر نوشتن نمایشنامه را از سر گرفت. کمی پس از آن سال، بیضایی سه نمایشنامه عروسکی نوشت که یکی از آن‌ها «قصیده ماه پنهان» بود.

پس از این طبع‌آزمایی‌ها و نام‌آورشدنِ آرامِ بهرام بیضایی، او برخوانی را رواج داد. برخوانی به این معنا است که دیالوگ‌ها نه از زبان بازیگرها بلکه از زبان راوی با صدای بلند خوانده شود. بعلاوه او نمایشنامه و فیلم‌نامه نیز می‌نویسد.

در سال 1347 او به همراه تعدادی دیگر از نویسندگاه کانون نویسندگان ایران را بنیان گذاشت، دانشگاه از او به عنوان استاد و معلم دعوت کرد و بیضایی به مدت 12 سال، تا سال 1360، آن‌جا به تدریس مشغول بود. اما، اواخر سال 1389 بود که تصمیم گرفت با خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کند.

کتاب «مرگ یزدگرد» نوشته بهرام بیضایی

نمایشنامه «مرگ یزدگرد» یکی از آن نمایشنامه‌های تاریخی به قلم بهرام بیضایی است که مربوط به تاریخ ایران باستان شده. حال آن را تبدیل به فیلم‌نامه کرده و بر روی پرده سینما انداخته است. داستان این کتاب مربوط به مرگ یکی از پادشاهان ایران به نام یزدگرد می‌شود. این کتاب که در سال 1358 منتشر شده است لحظاتی را نشان می‌دهد که این پادشاه برای نجات جان خود از حمله اعراب به سوی آسیابی می‌گریزد، اما گویی دیگر زنده نیست. اگرچه موبدی که به دنبال او آمده است سعی دارد پرده از حقیقت ماجرا بردارد، اما هر یک از حاضرین روایتی متفاوت از اتفاقات رخ داده ارائه می‌دهند. متن این نمایشنامه به قدری دلنشین و شعرگون است که دوست نداریم لحظه‌ای آن را زمین بگذاریم.

بخشی از کتاب «مرگ یزدگرد» نوشته بهرام بیضایی

زن: دشمن تو سپاه نیست پادشاه. دشمن را تو خود پرورده‌ای. دشمن تو پریشانی مردم است، ورنه از یک مشت ایشان (تازیان) چه می‌آمد؟!

موبد: بسیار آتشکده‌ها که هنوز پابرجاست. مردم را باید به گفتار گرم آئین ستیز آموخت.

زن: پر نگو موبد؛ در مردمان به تو باور نیست، از بس که ستم دیده‌اند!

کتاب «دیباچه نوین شاهنامه» نوشته بهرام بیضایی

یک ایرانی را پیدا کنیم که حتی برای یکبار هم که شده نام حکیم ابوالقاسم فردوسی را نشنیده باشد. اما، تا کنون چند فیلم و سریال از زندگی او ساخته شده یا داستان زندگی او را نوشته‌اند؟ شاید این کار کمی دشوار و تا حدودی غیرممکن باشد، اما بهرام بیضایی در کتاب «دیباچه نوین شاهنامه» با قلمی فرهیخته خود چنین کاری را به انجام رسانده است. در این کتاب، همه چیز از مرگ فردوسی شروع می‌شود. این کتاب که درواقع یک فیلم‌نامه است، به قدری شیوا و با روایت به سبک بازگشت به گذشته نوشته شده است که نمی‌توان از آن دست کشید چراکه نگاه مردم به فردوسی را در زمان حیاتش و در زمانی که مردم سر مزار او هستند به تصویر می‌کشد.

بخشی از کتاب «دیباچه نوین شاهنامه» نوشته بهرام بیضایی

رئیس: آیا کسی از شما فردوسی را می شناسید؟ هه! – کسی که بداند و نشان ندهد سر به تیغ باخته. لب تر کنید! بگوئید مردی به این نام کجاست؟ جمع گور را نشان می‌دهد. رئیس خشمگین دست به شمشیر می‌برد.

رئیس: شوخی با رایت سلطان؟ برخی از جمع ترسان دست‌ها بر سر می‌نهند و ویله‌کنان گرد گور می‌نشینند. رئیس جا خورده و باور آورده، دهنه می‌گرداند و دور خود چرخی می‌زند و فریاد می‌کند.

رئیس: اینجا! اینجا! (رو به سوگواران:) پس! کنار! پس! (رو به سواران:) این طرف! (رو به گور:) سرپیچی؟! (رو به سواران که می آیند) باز این کج اندیش با سلطان طبل مخالفت زد! بگیریدش؛ گور را در محاصره بگیرید- زود

کتاب «سه برخوانی» نوشته بهرام بیضایی

کتاب «سه برخوانی» نوشته بهرام بیضایی یکی از آثار بهرام بیضایی است که به اساطیر ایرانی مثل آرش، اژدهاک و کارنامه بندار بیدخش اشاره دارد. ممکن است که هر کدام از ما این داستان‌ها و این شخصیت‌های اسطوره‌ای را بشناسیم، اما بیضایی با قلم و هنر اعجاب‌انگیزش روایتی خاص، آن هم از دهان خود این اسطوره‌ها بیان می‌کند. چیزی که این اثر اسطوره‌ای بیضایی را از سایر آثار اسطوره‌ای جدا می‌کند، دغدغه‌های مطرح شده در آن است که بی‌شباهت به دغدغه‌های انسان‌ها در این دوره نیست.

بخشی از کتاب «سه برخوانی» نوشته بهرام بیضایی

اینک منم، که این کوه را بر دوش میکشم، و زیر پای من شهری، و مردمان خوابند، مردگان جاودانه خوابند، و منم تنها، با غریو گنگ خود مانده. به یاد میآورم آن توفنده مرگبادی را که با من گفت: ای اژدهاک تو نخواهی مرد، مگر آنکه یامای خداوند مرده باشد! – و میبینم شب را، که با همه ی سنگینی خود بر من فرود آمده است. و من هنوز زنده‌ام.

کتاب «هزار افسان کجاست؟» نوشته بهرام بیضایی

یکی از جذاب‌ترین کتاب‌های بهرام بیضایی که اساطیر را ریشه‌یابی می‌کند، کتاب «هزار افسان کجاست؟» است. این کتاب به داستان‌های هزار و یک شب می‌پردازد. قصه‌هایی که شهرزاد راوی است. البته اگر بخواهیم کمی در این مساله عمیق شویم، بهتر است پیش از خواندن این کتاب، کتاب « ریشه یابی درخت کهن» را بخوانیم. این دو کتاب در کنار هم تفسیری درست از ریشه‌های این اسطوره‌ها ارائه می‌دهد.

بخشی از کتاب «هزار افسان کجاست؟» نوشته بهرام بیضایی

در تاریخ داستان شده پیشدادیان و کیانیان، پیش از آنکه نامی از مادها و پارس‌ها در تاریخ ایران آمده باشد، ایرانیان از یک‌سو در هراس از یورش‌های پیاپی شاهان میاندرود (بین النهرین) بوده‌اند، و از سویی در هراس از یورش‌های بیابان‌نوردان آسیای میانه، و همین باعث شده است تا ایرانیان اسطوره‌های پدران هند و اروپایی خود را با پیامدهای ناشی از این نبردهای خانمان برانداز درهم آمیزند.

 

 

طناز السادات حسینی فر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!