فانی لند‌

قهرمان یا شرور | اهداف فرد جلودار سریال Squid Game چیست؟

فصل دوم Squid Game پرسش‌های زیادی را در ذهن هواداران ایجاد کرد، اما یکی از آن‌ها بیشتر از همه مشغول‌مان می‌کند، آن هم اهداف شخصیت جلودار بازی است.  تا جایی که می‌دانیم، اسم این شخصیت ماسک‌دار هوانگ این-هو است، نابرادری کارآگاه داستان، هوانگ جون-هو. او قبلاً یک افسر پلیس بود که از کارش اخراج شده، زن حامله و بچه‌ی دنیا نیامده‌اش جان خود را از دست دادند و همچنین روزی او هم به عنوان بازیکن در بازی مرکب شرکت داشته است. اما نیت اصلی او چیست؟ با ویجیاتو همراه باشید تا برخی از گمانه‌زنی‌های مربوط به این شخصیت را بررسی کنیم.

در فصل دوم، او دقیقا جای پای سازمان‌دهنده اصلی بازی در فصل اول، اوه ایل-نام می‌گذارد و به عنوان بازیکن شماره ۰۰۱ و با نام جعلی یونگ-ایل، وارد بازی می‌شود، احتمالاً به این خاطر که از نزدیک مراقب شرایط سئونگ جی-هون، بازیکن شماره ۴۵۶ باشد. با این که چنین شرایطی باعث می‌شود ما بیشتر با درونیات این شخصیت آشنا شویم، اما هنوز یک سوال مهم مانده که نتفلیکس باید به آن جواب دهد: چطور شد که این-هو به سمت جلودار بازی اسکویید گیم در آمد؟ با توجه به این که فصل سوم Squid Game آخرین فصل از این سریال است، به این راز باید پاسخ داده شود.

قبل از این که او را به عنوان شرور داستان Squid Game بشناسیم، این-هو مردی خانواده‌دوست بود که هر کاری از دستش برمی‌آمد برای خانواده‌اش انجام می‌داد. در فصل دوم جون-هو، برادرش، با مادرش در طول یک مکالمه مشخص می‌کند که این-هو کلیه‌اش را برای نجات جان جون-هو، به او داده است. او همچنین همه کار کرد تا جان زنش را بعد از بیماری سیروز نجات دهد. در همین حین آن‌ها متوجه می‌شود که زنش، حامله است.

دکترها پیشنهاد دادند تا او بچه‌اش را به علت این بیماری سقط کند، اما زنش می‌خواست حتماً بچه‌دار شود و این-هو برای این تصمیم حمایتش کرد. تمام خانواده در آن لحظات، درگیر مشکلات مالی بود و از آن‌جا که این-هو یکی از کلیه‌هایش را به برادرش داده بود، نمی‌توانست اقدام به فروش کلیه‌اش برای به دست آوردن پول درمان کند. در عوض، به شیوه‌های دیگری برای پول در آوردن شبیه به رشوه و پول سودی رو آورد که باعث اخراج از شغلش به عنوان پلیس شد. این موضوع باعث شد تا او در سال ۲۰۱۵ به عنوان بازیکن شماره ۱۳۲ وارد بازی مرکب شود، بازی‌ای که در نهایت موفق به بردنش شد. با این که می‌توانست بعد از برنده شدن و تصاحب آن همه پول از آن‌جا برود، اما به عنوان سرپرست بازی برگشت. ولی چرا؟ در فصل دوم هم هنوز این راز افشا نشده، برای همین گمانه‌زنی‌هایی برای افشای این موضوع در فصل سوم صورت گرفته است.

تئوری اصلی این است: این-هو به خاطر اتفاقاتی که دور و برش افتاده چشم و گوشش باز شده و حالا حسی از رنجش و ناخشنودی نسبت به اطرافیان خود دارد. همین باعث شد تا به سمت جلودار بازی در آید. ما می‌دانیم که زن و فرزند دنیانیامده‌اش به خاطر بیماری جان‌شان را از دست دادند. همچنین فهمیدیم که باقی افراد خانواده‌اش نمی‌توانستند از نظر مالی او را برای معالجه زنش تامین کنند. به علت این اتفاقات و تغییراتی که از پس این اتفاقات در او رخ داد، حالا به عنوان جلودار به بازی مرکب آمده تا ایده‌ی برابری بین همه افراد را اجرا کند.

این موضوع زمانی نمایان شد که در اپیزود پنجم فصل اول، او گروهی از سربازان صورتی را دستیگر می‌کند که به بازیکن شماره ۱۱۱ بازی‌های پیش‌رو را لو می‌دهند. آن‌ها این کار را در ازای جراحی و جداسازی اعضای بدن بازیکنان کشته شده توسط بازیکنِ دکتر انجام می‌دادند تا آن‌ها را در بازار سیاه بفروشند. اما این فروش اعضای بدن بازیکنان کشته شده نبود که این-هو را از کوره به در برد. او به این سربازان صورتی می‌گوید: «برام مهم نیست که شما اعضای بدن مرده‌ها رو می‌گرفتید و می‌فروختید. شما اصلی‌ترین قانون این مکان را پایمال کردید، یعنی برابری. هر فرد در این بازی با هم برابر است. بازیکن‌ها باید یک بازی منصفانه تحت شرایط یکسان انجام دهند. این مردم از نابرابری و تبعیض در جهان در رنج بودند، و ما به اون‌ها شانس آخر برای مبارزه در شرایط مساوی و برنده شدن در این شرایط دادیم. اما شما این قانون رو شکوندید.»

اگر همین اتفاق‌ها برای او در دنیای واقعی افتاد و او را به سمت این اعتقادات سوق داد چه؟

این تئوری می‌گوید در طول خدمت او در مقام افسر پلیس، به بازی مرکب برخورد کرد و فهمید که می‌تواند با رشوه و پوشش راز این بازی، پول مورد نظر برای درمان زنش را جور کند. همین پول بود که باعث گیر افتادن او و اخراجش شد، اما با توجه به پنهان بودن هویت کسانی که پول را به او دادند، بازی مرکب لو نرفت. با این شرایط او از درمان پول درمان زنش عاجز است و تنها کاری که می‌تواند برای این کار بکند، ورود به عنوان بازیکن به Squid Game و انجام دادن بازی‌هاست.

او موفق به بردن بازی می‌شود، اما زنش در هنگام انجام بازی می‌میرد. حالا پول دارد اما خانواده نه، نه زنی نه بچه‌ای و نه شغلی. این اتفاق ضربه روانی سنگینی به او زد. این-هو می‌داند که بعید نیست که سران بازی بخواهند او را بکشند، چون اطالاعات زیادی از بازی دارد و پلیس‌ها هم به دنبالش هستند، همچنین آن‌ قدر پول دارد که بخواهد کل بازی را نابود کند. به همین خاطر سران بازی را متقاعد می‌کند تا او را به عنوان فرد جلودار بپذیرند.

این تئوری می‌گوید حضور دوباره او در بازی به خاطر این است که جی-هون را به عنوان جلودار بعدی تعیین کند. احتمالاً چیزهایی از خود را در درون جی-هون می‌بیند، برای همین سعی دارد به او چیزهایی نشان دهد که امیدش را نسبت به انسان‌ها از دست دهد. اگر این-هو موفق به این کار شود و جی-هون دست از نابود کردن بازی بردارد، این-هو می‌تواند پیش وجدان خودش راحت باشد که تصمیمی که در ابتدا گرفت، درست بود.

تئوری دیگری می‌گوید که اهداف این-هو با جی-هون در یک راستاست، با این تفاوت که او قصد دارد از داخل سازمان، بازی Squid Game را نابود کند. اگر این تئوری درست باشد، او باید از نظر ذهنی خیلی قوی باشد تا کارهای وحشتناکی که تا الان انجام داده را موجه بداند. اگر دقت کرده باشید، در جایی از بازی که منتظر حملات شبانه بعد از خاموشی چراغ‌ها هستند، جی-هون می‌گوید بهتر است ما وارد درگیری نشویم و در زیر تخت بمانیم. دیگری می‌گوید با این کار ما باعث کشته شدن قطعی خیلی از بازیکن‌ها می‌شویم، چون تعدادشان از افراد حمله‌کننده کمتر است. جی-هون می‌گوید درست است، اما اگر وارد نبرد شویم کل نقشه به هم می‌ریزد. دیالوگ این-هو در این جا جالب توجه است :«پس منظورت این هست که برای یک هدف بزرگ‌تر، گروهی کوچک رو قربانی کنیم.». جی-هون می‌گوید: «اگر این کار را نکنیم، قربانی‌ها بزرگ‌تر خواهند بود.» که این یعنی جواب مثبت به سوال این-هو. شاید این-هو هم قصدش همین است، قربانی کردن گروهی کوچک‌تر برای هدفی بالاتر، یعنی همان نابودی بازی مرکب. اگر واقعاً چنین اعتقادی داشته باشد، آن وقت کشتن بهترین رفیق جی-هون در جلوی چشمانش، می‌تواند کار او را توجیه کند، هر چقدر هم این کار بی‌رحمانه باشد.

تنها کاری که الان می‌توانیم بکنیم همین گمانه‌زنی‌هاست، تا ببینیم فصل سوم Squid Game چه پاسخی برای پرسش‌های‌مان خواهد داشت.

منبع خبر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!