معرفی ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز | بهترین قسمت های سریال Friends
امروز اول مهر، سریال محبوب و بهیادماندنی F.R.I.E.N.D.S تولد سی سالگی خود را جشن میگیرد. بنابراین چه بهانهای از این بهتر تا تیم ویجیاتو به معرفی ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز از دیدگاه خود بپردازد.
فرندز برای خیلی از ما حکم منبع شادی و حال خوب را دارد. ماجراهای پر فراز و نشیب شش دوست در منهتن آمریکا و لحظات و موقعیتهای دلنشینی که برای مخاطبان رقم زدند، باعث شد این سریال نه تنها لقب یکی از بهترین سیتکامهای تاریخ را از آن خود کند، بلکه حتی برای بسیاری از افراد یکی از بهترین سریالهای عمرشان باشد. شاید باورش سخت باشد که حالا سی سال از وقتی که اولین قسمت فرندز پخش شد میگذرد و طی ده سال، رکوردهای متعددی در سراسر جهان ثبت کرد.
پس از پایان سریال Friends در سال ۲۰۰۴ میلادی، افرادی که همزمان با پخش بینندهاش بودند، دهها بار دیگر آن را تماشا کردند، بازیگران مورد علاقه خود را در سریالهای دیگر دیدند، آرزویشان برای دیدار مجدد این گروه در قسمت ویژه Reunion ثبت شد و حتی تلخترین اتفاق ممکن یعنی مرگ یکی از اعضا که «متیو پری» بازیگر چندلر بود را تجربه کردند. فوت تلخ متیو پری پس از سالها سختی و رنجی که تحمل کرد، آن قدر برای طرفداران غمانگیز بود که شاید برخی افراد هنوز هم حاضر نباشند دوباره پای تماشای فرندز بشینند، اما همچنان سکانسهای مختلف در سراسر ده فصل این سریال در ذهنمان باقی مانده است.
حالا که فرندز به نقطه عطفی مهمی رسیده است و سه دهه از عمر آن میگذرد، تیم ویجیاتو تصمیم گرفت به همین بهانه و با کمک اعضای مختلفی که آن را به طور کامل تماشا کردهاند، فهرستی تهیه نماید که به معرفی ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز میپردازد. این فهرست به ترتیب از گزینه آخر به اول پیش میرود و طی هر قدم، مروری بر داستان آن قسمت و دلایل ماندگاری آن خواهیم داشت. پس در ادامه این مطلب با ویجیاتو همراه باشید.
۳۰- فصل ۶ قسمت ۸ (The One with Ross’s Teeth)
نکته برجسته این قسمت در عنوانش هم به چشم میخورد. راس با یکی از همکاران مانیکا قرار دارد و میخواهد در خوشتیپترین حالت خود باشد. برای همین هم از سفیدکننده دندان استفاده میکند. مشکل کجاست؟ او یک روز بیشتر از حد معمول سفیدکننده را نگه میدارد. همین اتفاق به ظاهر ساده، عاملی میشود تا بارها لبخند راس را ببینید و خودتان به خنده بیفتید. سمت دیگر جویی تحت تاثیر همخانه جدید خودش قرار گرفته و روحیه زنانه به خود گرفته است؛ شکلی کاملا متفاوت از جویی که حتی چندلر را هم نگران میکند. ریچل هم از سوی دیگر درگیر ماجرایی پیچیده در سرکار خود میشود که به خاطر حضور کوتاه فیبی رخ داده است و در نهایت یک راز غیرمنتظره از شرکت «رلف لورن» را فاش میکند. اما در نهایت ستاره اصلی این قسمت راس با آن دندانهایش است که سفیدش بیش از حدشان هر کسی را فراری میدهد.
۲۹- فصل ۷ قسمت ۲۳ و ۲۴ (The One with Monica and Chandler’s Wedding)
علاقهمند شدن چندلر و مانیکا به یکدیگر در انتهای فصل چهارم، یکی از مسیرهای اصلی فرندز را شکل داد که تا انتهای سریال هم ادامه داشت. یکی از نقاط عطف این مسیر هم ازدواج آنها در پایان فصل هفتم بود که البته یکی از پر فراز و نشیبترین اتفاقات ممکن به حساب میآید. از تقابل دوباره والدین چندلر، ترس او برای ازدواج و ادامه دادن مسیر خاندان «بینگ» گرفته تا تداخل برنامه کاری جویی با حضور او در عروسی به عنوان عاقد که عروسی را تا مرز نابودی میبرند. حضور «گری اولدمن» به عنوان بازیگر مهمان، یکی از نقاط جذابیت اصلی این قسمت ویژه است که اصلا انتظار حضورش در چنین اثری را نداشتیم. عروسی چندلر و مانیکا با تمام مصائب بالاخره ختم به خیر میشود، اما فصل هفتم در نهایت با یکی از بزرگترین غافلگیریهای کل سریال به پایان میرسد؛ تست بارداریای که فیبی پیدا کرده بود، نه به مانیکا بلکه به ریچل تعلق دارد و او قرار است بچهدار شود. بینندگان فرندز در زمان پخش رسمی در حالی فصل هفتم را به اتمام رساندند که باید ماهها برای ادامه ماجرا منتظر میماندند.
۲۸- فصل ۹ قسمت ۹ (The One with Rachel’s Phone Number)
پس از به دنیا آمدن «اِما» در انتهای فصل هشتم، ریچل بالاخره فرصتی پیدا میکند تا وقتی برای خود بگذارد و یک شب را همراه با دوست خود فیبی صرف کند. همزمان راس دوست پسر فیبی یعنی «مایک» که «پال راد» مشهور ایفاگر نقشاش هست را به خانه خود دعوت میکند تا بیشتر با هم آشنا شوند؛ غافل از آن که قرار است یکی از خستهکنندهترین شبهای عمرشان را تجربه کنند. آن طرف چندلر برای چندمین بار گرفتار ایجاد تعادل بین رابطه زن و شوهری با مانیکا و رفاقتش با جویی میشود. او به جویی قول داده است تا همراهش به تماشای مسابقه بسکتبال بروند، اما از طرف دیگر او در شهری دیگر کار میکند و پس از مدتها فرصت دارد تا یک شب را با همسرش بگذراند. تماشای این که چگونه چندلر و مانیکا سعی میکنند جویی را گول بزنند، اما او بر خلاف انتظار هوشمندانه متوجه ماجرا میشود، لحظات جذابی را داخل این قسمت رقم میزند. اما مهمترین اتفاق در انتهای قسمت رقم میخورد که راس شماره فردی که قصد داشت با ریچل قرار ملاقات بگذارد را به او نمیدهد تا دریابیم او همچنان ریچل را در آینده خود میبیند.
۲۷- فصل ۳ قسمت ۶ (The One with the Flashback)
قسمتهای فلش بک همیشه جزو قسمتهای جذاب این سیتکام بهیادماندنی بودهاند، چرا که جزئیاتی تازه از شش شخصیت آشنا و دوستداشتنی به ما ارائه و عمیق بیشتری به آنها میدهند. پس غیر ممکن بود که حداقل یکی از آنها بین فهرست ما از ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز قرار نگیرد. شاید یکی از مهمترین قسمتهای فلش بک، همین قسمت از فصل سوم باشد که استارت آن با یک سوال ساده از «جنیس» منفور زده میشود؛ آیا این گروه دوستان در یک قدمی رابطه عاشقانه با یکدیگر قرار داشتهاند؟ همین سوال ما را به سه سال قبل میبرد؛ زمانی که هنوز سنترال پرک وجود نداشت، راس متاهل بود و جویی هنوز وارد گروه نشده بود. این قسمت از یک سمت چگونگی همخانه شدن جویی با چندلر ریش پرفسوریدار و از سوی دیگر، تصمیم فیبی برای جدایی از مانیکا به عنوان همخانه را نشان میدهد. اما شاید مهمترین موضوعی که در این فلشبک دریافت میکنیم، این است که چه قدر آینده میتواند برای هر کس غیر قابل پیشبینی باشد.
۲۶- فصل ۹ قسمت ۲ (The One Where Emma Cries)
پس از بلبشوی قسمت اول فصل نهم، راس حالا ناراحت شده که چرا ریچل به درخواست تصادفی ازدواج جویی جواب مثبت داده است. جویی تلاش میکند از او دلجویی کند، اما راس در نهایت روانه بیمارستان میشود. ریچل هم همراه با دختر خود یعنی اِما بالاخره به خانه میروند، اما در همان روز اول با معضلی بزرگ یعنی گریه بچه درگیر میشوند و هیچجوره نمیتوانند او را بخوابانند. این وسط چندلر را هم داریم که شب قبل را نخوابیده و همین بیخوابی، طی یک جلسه کار دستش میدهد و حالا باید به یک ایالت دیگر نقل مکان کند. ایفای فوقالعاده نقش «جویی» توسط «مت لبلانک» در فصلهای آخر و نمایش جویی در بالاترین سطح حماقت، اینجا باری دیگر تبدیل به عامل اصلی جذابیت یک قسمت در فرندز میشود.
۲۵- فصل ۲ قسمت ۱۵ (The One Where Ross and Rachel… You Know)
پس از یک فصل و نیم که مخاطبان شاهد فراز و نشیبهای بین دو شخصیت راس و ریچل بودند، بالاخره در این قسمت شاهد اولین قرار رسمی آنها هستیم که البته با ماجراهای خندهداری همراه میشود. جویی هم که در این فصل به لطف حضور در سریال Days of Our Lives وضعیت خوبی پیدا کرده، دو صندلی چرمی معروف را میخرد که برای چند فصل خودشان کاراکتری بودند؛ ترکیبی که همراه با یک تلویزیون بزرگ، کاری میکند جویی و چندلر برای چند روز حتی از جایشان تکان نخورند. اما احتمالا مهمترین اتفاق این قسمت، ورود شخصیت «ریچارد» با بازی «تام سلیک» باشد که زندگی مانیکا را دچار تحول بزرگی میکند و تبدیل به یکی از مهمترین رویدادهای کل فصل دوم میشود.
۲۴- فصل ۳ قسمت ۱۶ (The One with the Morning After)
فرندز سریالی است که عادت داریم در آن، مدام صحنههای عجیب و خندهدار ببینیم. اما قسمت The One with the Morning After نه تنها در فهرست ما از ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز بلکه در کل قسمتها حکم یک استثنا را دارد. پس از بحث و جدلی که بین راس و ریچل در قسمت پانزدهم فصل سوم رخ داد، رابطه آنها ظاهرا به انتها رسید و همین باعث شد راس در حالت غم، دست به خیانت بزند. ریچل پشیمان از بحث میخواهد دوباره رابطه را از سر بگیرد، غافل از آن که راس به در و دیوار میزند تا او از خیانت آگاه نشود. او در نهایت در این امر شکست میخورد و همین زمینهساز شروع یک دعوای شبانه روزی در خانه مانیکا میشود. آن هم در حالی که مانیکا، فیبی، چندلر و جویی کل این زمان را در اتاق خواب گیر میکنند. حتی با وجود موقعیتها و دیالوگهای خندهدار، این قسمت به عنوان یک قسمت غمانگیز در ذهنمان باقی میماند.
۲۳- فصل ۹ قسمت ۱ (The One Where No One Proposes)
فصل هشتم سریال Friends با یک اتفاق مهم یعنی به دنیا آمدن فرزند راس و ریچل به اتمام رسید؛ اتفاقی که از یک طرف ریچل را در ابهام برای زندگی خود قرار داد و از طرف دیگر، راس را مردد کرد که آیا میتواند در نهایت به آینده رویایی خود یعنی ازدواج با ریچل دست پیدا کند یا خیر. اما پیدا کردن تصادفی حلقه ازدواج راس توسط جویی و سوءتفاهم بین تو و ریچل، ماجرا را وارد ابعاد پیچیدهای کرد. فصل نهم بلافاصله در ادامه این اتفاقات آغاز میشود و میبینیم که ریچل با در دست کردن حلقه، این سوءتفاهم را وارد مرحله جدیدی میکند و همه را در حالتی گیج قرار میدهد. بچه به دنیا آمده نه تنها زندگی ریچل و راس را تغییر میدهد، بلکه مانیکا و چندلر را هم ترغیب میکند تا بچهدار شوند. جا دارد از بازی «الیوت گولد» در نقش پدر مانیکا و راس در این قسمت هم یادی کنیم که نقش پدر عجیب و غریب خانواده گلر را به بهترین شکل اجرا میکند.
رابطه مانیکا و راس در نوجوانی و رازهای پنهان خانواده گلر از آن مواردی هستند که همیشه موفق میشوند ما را غافلگیر کنند. این قسمت گروه دوستان میخواهند تعطیلات روز شکرگزاری را به بازی فوتبال آمریکایی اختصاص دهند، بدون این که بدانند این بازی چه قرار است چه قدر برای برادر و خواهر گروه جدی شود. چندلر هم که فعلا هنوز داغ رابطه به اتمام رسیده با جنیس است، سر یک زن غریبه که کنار زمین فوتبال ظاهر شده است با جویی اختلاف پیدا میکند. خلاصه که همه چیز برای رقابت جدی در این قسمت آماده است و نتیجه قسمتی میشود که بیشتر از کمدی دیالوگ محور، کمدی موقعیت به ارمغان میآورد و صد البته آن را به بهترین شکل ارائه میدهد.
۲۱- فصل ۶ قسمت ۲۲ (The One Where Paul’s the Man)
سریال فرندز طی ده فصل میزبان بازیگرهای مطرحی به عنوان بازیگر مهمان بوده است، اما «بروس ویلیس» قطعا یکی از بزرگترین غافلگیریها به حساب میآید. قضیه از جایی شروع میشود که راس با یکی از دانشجوهای خود به نام الیزابت وارد رابطه میشود که پدر او با نام «پال» و بازی ویلیس، اصلا دل خوشی از این اتفاق ندارد و میخواهد به آن پایان دهد. اما در عین حال خود پال با ریچل رابطهای را آغاز میکند. ما در این قسمت میبینیم که راس و الیزابت بدون توجه به اخطارهای پال به ویلای او میروند تا آخر هفته را خوش بگذرانند، غافل از آن که همان روز پال و ریچل هم به آنجا میروند و راس برای حفظ جانش هم که شده، خود را قایم میکند. همین قضیه اتفاقا برای او خوششانسی میآورد، چرا که پال را در موقعیتی میبیند که هیچکس از آن اطلاعی ندارد. همین هم اهرم فشاری برای او میشود تا با خیال راحت رابطهاش را با الیزابت ادامه دهد. نیمه دیگر این قسمت هم مانیکا را داریم که پس از بازدید از یک موزه که در آن عروسی هم برگزار میشود، یک نوبت برای خود رزرو میکند که اطلاع از آن، نگرانی و وحشت چندلر را در پی دارد. اما در انتها با یک غافلگیری روبرو میشویم؛ چندلر نه تنها ترسی از ازدواج با مانیکا ندارد، بلکه تصمیم میگیرد از مانیکا خواستگاری کند.
۲۰- فصل ۴ قسمت ۱۷ (The One with the Free ***)
فکر کنید که یک روز تلویزیون را روشن میکنید و سریالهای نتفلیکس به طور رایگان برایتان پخش میشود. جذاب نیست؟ حالا اگر این محتوا یک چیز خاصتر و عجیبتر باشد چه؟ این اتفاقی است که در این قسمت برای چندلر و جویی میافتد. آنها کانال تلویزیون را عوض میکنند و ناگهان محتوای عجیب و غریبی میبینند که هرگز به آن برنخوردند. آنها تصمیم میگیرند که کانال را فعلا عوض یا تلویزیون را خاموش نکنند تا مبادا این کانال ناپدید شود! همراه با این اتفاق هم موعد آشنایی دو هفتهای راس با امیلی به سر میرسد و او باید به لندن برگردد، اما راس به او علاقهمند شده است و دلش نمیخواهد این آشنایی تمام شود. از طرف دیگر هم مانیکا فانتزی رمانتیک خودش را دارد که با وجود راس و امیلی فرصتی برای تحقق پیدا میکند. راس در ابتدا امیدی نمیبیند، اما با پافشاری اطرافیان او بالاخره راهی لندن میشود، غافل از آن که امیلی به آمریکا برگشته تا علاقهاش را ابراز کند. راستی آن کانال عجیب بالاخره از تلویزیون پرید؟ این چیزی است که باید چندلر و جویی بپرسیم!
۱۹- فصل ۸ قسمت ۲ (The One with the Red Sweater)
بارداری ریچل در انتهای فصل هفتم، بدون شک یکی از بزرگترین غافلگیریهای کل این سریال و یکی از دلایلی بود که باعث شد قسمت نهایی آن فصل در فهرست ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز قرار بگیرد. این قضیه از همان ابتدای فصل هشتم تبدیل به مهمترین موضوع میشود و طی قسمتهای مختلف، شاهد رویارویی با ابعاد مختلف آن هستیم. سوال مهمی که کل این قسمت مخاطب دنبال پاسخ آن میگردد، این است که پدر بچه کیست؟ همراه با آن چندلر میفهمد که دوربینهای مراسم عروسی گم شده است و با کمک راس سعی میکند در یک عروسی دیگر تصاویری بگیرد تا مانیکا راضی شود. این قسمت چند شخص مختلف را به عنوان گزینههای احتمالی پدر بچه مطرح میکند و به مرور سرنخهای بیشتری ارائه میدهد تا بالاخره از طریق یک پلیور قرمز رنگ بفهمیم پدر واقعی کیست. موقعیتی که یکی از آیکانیکترین سکانسهای تاریخ فرندز و واکنش همراه با تاخیر جویی را رقم میزند.
۱۸- فصل ۵ قسمت ۹ (The One with Ross’s Sandwich)
فصل پنجم فرندز با ماجراهای جذابش به این راحتی از ذهن ما پاک نمیشود؛ از شکلگیری رابطه بین مانیکا و چندلر گرفته تا زندگی راس پس از طلاق از امیلی که آن را به داغانترین و افسردهترین شخص ممکن تبدیل میکند. این قسمت میبینیم که بیدقتیهای مانیکا و چندلر برای پنهانکاری بیشتر و بیشتر میشود و این جویی است که باید جورشان را بکشد. راس آن قدر حالش خراب است که حتی خورده ساندویچش توسط همکاران او را خشمگین میکند. کار حتی به جایی میکشد که مرخصی اجباری به او میدهند تا استراحت کند و پیش روانپزشک برود. ماجرای جویی هم آن قدر بالا میگیرد که دیگر مجبور میشود یک جوری آبروی خود را بخرد، آن هم با متهم کردن دروغین مانیکا به عنوان یک منحرف! این ماجرای جویی یک طرف، ماجرای راس و عصبانیت بینظیرش هم یک طرف دیگر!
۱۷- فصل ۱ قسمت ۱ (The One Where Monica Gets a Roommate)
قسمت اول هر سریالی که به آن قسمت پایلت (Pilot) میگویند، به چند دلیل اهمیت زیادی دارد. اول از همه این قسمت پایلت است که تهیهکنندگان و یک شبکه را ترغیب میکند تا چراغ سبز به ساخت یک فصل کامل بدهند و دوم، یک سریال خوب باید از همان قسمت اول موفق به جذب و نگه داشتن مخاطب خود شود. قسمت اول فرندز بدون شک این کار را به خوبی انجام میدهد. قسمتی که مقدمه آشنایی ما با شش شخصیت اصلی و همچنین چگونگی ورود ریچل به عنوان عضو جدید را روایت میکند. یک نکته جذابی که درباره فصل اول وجود دارد، این است که شما متوجه میشود شخصیتها هنوز فرم نهایی که طی ده فصل میبینید را به خود نگرفتهاند. مثلا جویی در قسمت اول باهوشتر از چیزی است که خواهیم دید یا فرم کمدی این قسمت بیشتر به آثار قدیمیتری مثل «ساینفلد» (Seinfeld) شباهت دارد. اما در نهایت قسمت اول فرندز به لطف جوکهای جذاب و موقعیتهای حساب شده، خیلی خوب توانست در دل ما جای باز کند.
۱۶- فصل ۴ قسمت ۱ (The One with the Jellyfish)
پس از عاقبت تلخ رابطه راس و ریچل در قسمت The One with the Morning After، شاهد بودیم که در قسمت آخر فصل سوم، ریچل و راس دوباره به تجدید رابطه خود تمایل پیدا کردند. اتفاقی که ابتدای همین قسمت فکر میکردیم قطعی شود، اما یک نامه با ۱۸ صفحه پشت و رو از سوی ریچل همه چیز را خراب کرد. ریچل انتظار دارد که راس تمام مسئولیت خیانت را گردن بگیرد، اما راس اصلا قبول نمیکند و در نتیجه باری دیگر رابطه آنها گسسته میشود. اما ماجرای عجیبتر جای دیگری رقم میخورد؛ چندلر، مانیکا و جویی در سفر آخر هفته به ساحل میروند که یک عروس دریایی، پای مانیکا را نیش میزند. این سه نفر که دستشان به هیچ کمکی نمیرسد، متوسل به راه حل جویی میشوند که در کانال دیسکاوری دیده بود؛ راه حلی که حکم یک کابوس را برای آنها داشت. این بین فیبی هم مادر واقعی خود را پیدا میکند تا جای یک خالی دیگر در پازل خانواده خود را پر کند.
۱۵- فصل ۵ قسمت ۲۳ و ۲۴ (The One in Vegas)
اختتامیه فصل پنجم فرندز جزو آن قسمتهای پرماجراست، مخصوصا که بخش اعظم آن در یک شهر دیگر یعنی وگاس اتفاق میافتد. جویی که برای یک پروژه فیلم سینمایی راهی وگاس شده بود، پس از لغو پروژه مجبور میشود در یک کلاب کار کند. مانیکا و چندلر هم میخواهند با یک تیر دو نشان بزنند و هم سالگرد خود را جشن بگیرند و هم به ملاقات جویی بروند، اما فیبی این وسط خود را به زور در سفر جا میکند و ریچل و راس هم همراه میشوند. اما شانس بد باز گرفتار زوج خوشبخت سریال میشود. جایی که مانیکا قبل از سفر ریچارد را میبیند، اما این موضوع را از چندلر پنهان میکند. فیبی این وسط قضیه را لو میدهد که باعث اختلاف بین چندلر و مانیکا میشود.
جویی حین کار در کلاب با یک ایده طلایی از نظر خودش مواجه میشود که میتواند زندگیاش را عوض کند؛ همکاری با کسی که دستهایش دقیقا شبیه او است. جای دیگر ریچل و راس را داریم که قرار است دیرتر به بقیه ملحق شوند. این وسط سوءتفاهمی برای راس پیش میآید و فکر میکند ریچل میخواهد دوباره پیش او برگردد. همین سوءتفاهم تبدیل به سوژهای میشود تا این دو همدیگر را طی سفر دست بیندازند. ماجرا همین طور پیش میرود، مانیکا و چندلر با هم آشتی میکنند و حتی این فکر به سرشان میزند که در وگاس با هم ازدواج کنند. آن سوی دیگر اما ماجراجویی راس و ریچل از کنترل خارج میشود و آنها زودتر با هم ازدواج میکنند، ولی با این تفاوت که در حالت عادی نیستند! اما ادامه ماجرا چه میشود؟ این را دیگر باید در فصل ششم ببینیم.
۱۴- فصل ۶ قسمت ۱۰ (The One with the Routine)
هر کدام از بازیگران اصلی فرندز به واسطه استایل خاص خود توانستند شخصیت خود را بهیادماندنی کنند، اما «دیوید شوییمر» در نقش راس نه تنها در ادای دیالوگها ماهر است، بلکه در زمینه کمدی موقعیت با فاصله از دیگران بهتر عمل میکند. نمونه بارز این قضیه را میتوانیم در قسمت روتین ببینیم؛ جایی که «جِنین» همخانه جدید جویی قرار است در برنامه جشن سال نوی میلادی حضور داشته باشد و او را هم همراهش ببرد. مانیکا و راس که طرفدار پر و پا قرص این برنامه هستند، اصلا چنین فرصت طلاییای را از دست نمیدهند. جویی هم همزمان تلاش میکند تا بالاخره فرصتی برای ابراز علاقه به جنین بیابد. آن سوی دیگر در خانه، ریچل و فیبی در غیاب مانیکا خانه او را زیر و رو میکنند تا بفهمند کادوی امسالشان چیست و در این راه چندلر را هم گول میزنند. اما خانه را بیخیال شوید؛ اصل قضیه در جشن میگذرد. جایی که راس و مانیکا به هر دری میزنند تا دوربین آنها را نشان دهند و راه آخرشان برای این کار، رقصی با لقب «روتین» است. سکانس روتین نه تنها صفحهای جدید از گذشته مانیکا و راس را رو میکند، بلکه یکی از بهترین نمونههای کمدی موقعیت در این سریال است و به حق، آن را وارد فهرست ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز میکند.
۱۳- فصل ۵ قسمت ۸ (The One with All the Thanksgivings)
دو فرمول فلشبک و شکرگزاری هرکدام به تنهایی نتیجهای عالی دارد. حال اگر آنها را ترکیب کنیم، نتیجه فوقالعاده میشود. گروه دوستان در این قسمت، خاطرات جالبی از بدترین شکرگزاری عمر خود میگویند که در نهایت منجر به کشفهای عجیبی میشود. سادهترینش یعنی گیر کردن سر جویی در بوقلمون و خاطره طلاق والدین چندلر را کنار بگذارید. ما در این قسمت میفهمیم چندلر و مانیکا اولین بار چگونه یکدیگر را دیدند، چگونه مانیکا تصمیم گرفت آشپز شود، مانیکا چگونه تصمیم به لاغری گرفت و از همه مهمتر، چگونه چاق خطاب کردن مانیکا توسط چندلر، نهایت منجر به قطع شدن انگشت کوچک پایش شد! جملاتی ساده گاهی اوقات نتایج خیلی بزرگی به بار میآورند و این موضوع را بهخوبی میتوان در جریان اتفاقات این قسمت دید. چنین قسمتهایی همیشه جذابیت خود را حفظ میکنند؛ اول با یک موضوع ساده شروع میشوند، سرنخهای مختلف به مرور خود را نمایان میکنند و در نهایت شاهد یک کشف بزرگ هستیم. این قسمت شکرگزاری از فصل پنجم بدون شک نمونهای عالی از این الگوست.
۱۲- فصل ۴ قسمت ۸ (The One with Chandler in a Box)
مثلث عشقی بین چندلر، جویی و شخصیت «کتی» یکی از داستانهای اصلی فصل چهارم فرندز بود که دوستی بین این دو را تا مرز نابودی برد. حتی در این قسمت میبینیم که جویی میخواهد محل زندگی خود را از چندلر جدا کند، اما چندلر حاضر است هر کاری کند تا این دوستی احیا شود. چاره جویی خیلی ساده است؛ چندلر باید مدتی را در یک جعبه سپری کند. مانیکا حین تدارک شام سال نو، دچار آسیبدیدگی از چشم میشود و باید پیش دکتر برود. این دکتر هم کسی نیست جز پسر ریچارد معشوقه سابق مانیکا که از قضا او هم نظر مانیکا را به خود جلب و برای شام دعوتش میکند. این گونه یک شام ساده به پیچیدهترین حالت خود میرسد؛ یک نفر که در جعبه وسط هال قرار گرفته، همه مانیکا را به خاطر کار اشتباهش سرزنش میکنند و راس هم این وسط میفهمد ریچل یکی از کادوهای او را تعویض کرده است و برای همین مدام به او تیکه میاندازد. خوشبختانه این قسمت پایان خوشی دارد؛ هم مانیکا به اشتباهش پی میبرد، هم راس میفهمد که ریچل محبتهای او را فراموش نکرده است و هم جویی با چندلر آشتی میکند و اجازه میدهد او رابطهاش با کتی را ادامه دهد.
۱۱- فصل ۵ قسمت ۱۶ (The One with the Cop)
عبارت Pivot بدون شک در ذهن تمام طرفداران فرندز حک شده است. سکانس بینظیر جابهجایی مبل در راهپله بدون شک لحظه طلایی این قسمت و یکی از بهترین لحظات کل فرندز به حساب میآید که نقشآفرینی فوقالعاده دیوید شوییمر آن را بهیادماندنی میکند. اما جدا از این مبل دردسرساز دیگر چه ماجرایی در این قسمت داشتیم؟ جویی با دیدن رابطه رمانتیک چندلر و مانیکا به این اندیشه میافتد که آیا خود هم میتواند چنین تجربهای در زندگیاش داشته باشد یا خیر. فیبی هم به صورت تصادفی یک نشان پلیس پیدا و از او سوءاستفاده میکند، تا این که صاحب نشان بالاخره رویی نشان میدهد و از قضا به فیبی علاقهمند میشود.
۱۰- فصل ۸ قسمت ۴ (The One with the Videotape)
این قسمت جایی هست که بالاخره همه اعضای گروه از باردار بودن ریچل و هویت پدر که راس باشد آگاه شدهاند. حالا سوال بقیه این است که چگونه چنین اتفاقی افتاد؟ ریچل طی تعریف قضیه ادعا میکند راس اول به او ابراز علاقه کرده، اما راس کاملا مخالف است. حال این وسط یک نوار ویدیویی وجود دارد که تصادفی ضبط شده و میتواند این اختلاف را حل کند. تماشای ویدیوی همانا و کشف زنجیرهای چند راز همانا که ریشهاش به استعداد جویی در جذب کردن نظر زنان باز میگردد. سکانس تماشای ویدیو از آن موقعیتهایی است که زنجیرهوار شما را به خنده میاندازد و حتی پس از چند بار دیدن هم تکراری نمیشود. جویی در سه فصل انتهایی هر بار چیزی برای غافلگیر کردن مخاطب و خنداندن او دارد.
۹- فصل ۶ قسمت ۹ (The One Where Ross Got High)
این قسمت واقعا از ابتدا تا انتها، حتی یک لحظه مخاطب را رها نمیکند و لبخند را روی لبهای او نگه میدارد. دوباره نوبت به روز شکرگزاری رسیده و این بار مانیکا، والدین خود را هم دعوت کرده است. چندلر هیجان زیادی برای این ملاقات دارد، اما یک مشکل این وسط هست؛ مانیکا هنوز به والدین خود درباره رابطه آنها نگفته است، چون از چندلر بدشان میآید. راس و جویی هم به یک مهمانی دعوت هستند و میخواهند هر چه زودتر در بروند. مانیکا این وسط برای اولین بار درست کردن دسر را به ریچل سپرده است. همه چیز در ابتدا خوب به نظر میرسد، اما فجایع یکی پس از دیگری رخ میدهند؛ ریچل دو دسر را با هم قاطی میکند و چیزی درست میکند که مزه پا میدهد و مشکل گلرها با چندلر در واقع به خلاف راس در گذشته ربط دارد. حالا باید برای ضایع نشدن ریچل، همه باید دسر را امتحان کند. ماجرا وقتی به اوج میرسد که راس از گفتن حقیقت طفره میرود و مانیکا آن را لو میدهد. حالا وقت آن میرسد که راس و مانیکا در عرض سی ثانیه، کلی راز به پدر و مادر خود بگویند که حقیقتا شنیدن هر یک از آنها به تنهایی، برای هر کسی دشوار است. شاید این وسط وجهه مانیکا و راس خراب شده باشد، اما حداقل چندلر اعتماد والدین همسر آیندهاش را به دست آورد.
۸- فصل ۵ قسمت ۱۱ (The One with All the Resolutions)
گروه دوستان در این قسمت پس از مراسم آغاز سال نوی میلادی یک تصمیم جمعی میگیرند؛ این که هر کدام یک هدفی برای سال جدید داشته باشند. مثلا مانیکا از لحظات مختلف عکس میگیرد، جویی قصد میکند گیتار نواختن یاد بگیرد و چندلر هم در ازای صد دلار شرط میبندد با هیچ چیز شوخی نکند. راس هم هدفی ساده انتخاب میکند که پوشیدن شلوار چرمی است، اما همین هدف ساده در یک قرار به یکی از بزرگترین کابوسهای عمرش تبدیل میشود. اینجا باز هم شاهد هنرنمایی فوقالعاده دیوید شوییمر هستیم که کمدی موقعیت را در بالاترین سطح پیاده میکند. اما این تنها نکته جذاب قسمت مذکور نیست. هدف ریچل این است که غیبت نکند، اما وقتی به صورت تصادفی از رابطه مانیکا و چندلر آگاه میشود، سعی میکند به طریقی این قضیه را به اطلاع جویی برساند که از قبل این موضوع را میداند. همین اتفاق جرقه اتفاقی را میزند که جلوتر، تبدیل به یکی از بهترین قسمتهای فرندز میشود.
۷- فصل ۶ قسمت ۱۷ (The One with Unagi)
مخاطبان فرندز تا این قسمت از سابقه مثلا درخشان راس در زمینه هنرهای رزمی آگاه هستند، اما او در این قسمت مفهوم جدیدی را مطرح میکند که به گفته خودش میتواند عاملی برای حفاظت بیشتر در مقابل حملات افراد دیگر باشد. این مفهوم به گفته راس «اوناگی» نام دارد و با دستیابی به آن میتوان به هر حمله واکنش درست نشان داد. ریچل و فیبی که تازه به کلاس دفاع شخصی رفتهاند، راس را مسخره میکنند و در نتیجه، راس دست به هر تلاشی میزند تا اوناگی را به آنها نشان دهد و در این مسیر دست به اقدامات دیوانهواری میزند. آن طرف چندلر و مانیکا در تهیه یک کادوی مناسب برای ولنتاین به مشکل خوردهاند و نمیدانند چگونه بهترین هدیه ممکن را درست کنند. جویی هم در بدترین وضعیت خود از لحاظ کاری قرار دارد و تلاش میکند برای ورود به یک آزمایش پزشکی، شخصی را به عنوان دوقلوی خود بیابد. آخر سر نه تنها دیوانه بازیهای راس کار دستش میدهد، بلکه چندلر نواری را پیش مانیکا اجرا میکند که صدای جنیس رویش ضبط شده است. راس و چندلر واقعا این قسمت شانس آوردند که کارشان به بیمارستان نکشید!
۶- فصل ۸ قسمت ۹ (The One with the Rumor)
بالاتر هم درباره مهمانهای درخشان در فصلهای مختلف فرندز صحبت کردیم، اما به عقیده بسیاری گل سرسبد آنها «برد پیت» است که آن زمان نامزد «جنیفر انیستون» بازیگر نقش ریچل بود و به همین شکل توانست در یک قسمت به عنوان مهمان حضور پیدا کند. او در نقش «ویل» یکی از دوستان قدیمی مانیکا حاضر میشود که قرار است مهمان ویژه شب شکرگزاری باشد، غافل از آن که بقیه از کینه او نسبت به ریچل چیزی بدانند. این کینه داستانی قدیمی را باز میکند که یک سر آن دوباره به راس و علاقه نافرجامش در گذشته نسبت به ریچل مربوط میشود. حالا این وسط فیبی را هم داریم که ناگهان جذب ظاهر ویل میشود و سعی میکند خود را به او نزدیک کند. جویی هم باز حضور دارد تا نه تنها مخاطب، بلکه شخصیتها را با خوردن کامل یک بوقلمون بزرگ شگفتزده کند. حضور برد پیت در فرندز، چیزی بود که حتی مخاطبان سریال در زمان خودش هم تصورش را نمیکردند، اما نه تنها به واقعیت تبدیل شد، بلکه نتیجه خیلی خوبی هم داشت.
۵- فصل ۲ قسمت ۲۲ (The One with the Two Parties)
یکی از اتفاقات ناراحتکنندهای که برای ریچل در فصل دوم فرندز روی داد، طلاق پدر و مادرش بعد از سالها بود؛ مسئلهای که حتی در روز تولدش هم او را دچار دردسر کرد. گروه دوستان قصد دارند برای او یک تولد مفصل بگیرند و تنها مادر ریچل به این جشن دعوت شده است، اما از قضا سر و کله پدر ریچل هم ناگهان پیدا میشود و آنها برای اینکه جشن به هم نریزد، مجبور میشوند تولد را به دو بخش تقسیم کنند؛ یک بخش در خانه مانیکا و دیگری در خانه چندلر و جویی. جدا از هیجان اینکه مبادا این گروه برای مواجه نشدن پدر و مادر ریچل به چه کارهایی دست میزنند، دو مهمانی موازی در واقع نمایانگر روحیه و اخلاق صاحبهای دو خانه هست که یک طرف یک مهمانی ساکت و کسلکننده را اداره میکند و طرف دیگر، همه دارند از دورهمی و سرگرمیهای مختلف لذت میبرند. شاید عادت منظم و وسواسی بودن مانیکا در این قسمت روی مخ رفته باشد، اما در عوض چندلر و جویی حسابی جبران میکنند.
۴- فصل ۵ قسمت ۱۴ (The One Where Everybody Finds Out)
قسمتی که بدون شک یکی از نقطههای اوج کل تاریخ فرندز محسوب میشود. قسمتی که در آن فیبی به بدترین شکل ممکن از رابطه چندلر و مانیکا آگاه میشود و سپس همراه با ریچل، تصمیم میگیرند از پنهانکاری آنها سوءاستفاده کنند و برای خود اوقات سرگرمکنندهای رقم بزنند. شخصیت «مرد لخت زشت» (Ugly Naked Guy) هم قرار است به خانه دیگری برود و راس این خانه را جایی عالی برای زندگی میبیند، اما برای تصاحب خانه مورد نظرش رقبای زیادی دارد. راس که هنوز از ماجرای طلاق از امیلی افسرده شده و میخواهد به زندگی خود سر و سامانی بدهد، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و برای رسیدن به خانه هر کاری لازم باشد انجام میدهد؛ کاری که هیچ یک از دیگر اعضای گروه تصورش را هم نمیکردند.
سمت دیگر فیبی و ریچل برای تدارک نقشهای هستند تا چندلر و مانیکا خودشان راز را لو بدهند، اما آنها از این قضیه خبردار میشوند و کلکل را وارد مرحله جدیدی میکند. این قضیه آن قدر جلو میرود و به چنان مرحله حساسی میرسد که چندلر دیگر مقاومت نمیکند و حقیقت را میگوید؛ او عاشق مانیکا شده است. روند پرهیاهو و هیجانیای که این قسمت داشت، نهایت با یک پایانبندی عالی به اتمام میرسد و مخاطبان را با اتفاقی بسیار جذاب، یعنی تبدیل شدن چندلر و مانیکا به یک زوج رمانتیک کلاسیک همراه میکند. البته پایان واقعی این قسمت زمانی است که راس بالاخره خانه را به چنگ میآورد و در شب اول، متوجه رابطه مانیکا و چندلر میشود.
۳- فصل ۱ قسمت ۷ (The One with the Blackout)
شاید در دوره امروز، رفتن برق پدیدهای خیلی رو اعصاب باشد، اما خیلی از ما خاطرههای جالبی از این موقعیت در زمان کودکی و نوجوانیمان داریم. این قسمت از فرندز هم با رفتن بخش اعظمی از نیویورک آغاز میشود. چندلر به صورت جداگانه با یک زن غریبه در اتاقک ATM حبس میشود و بقیه اعضا هم در خانه مانیکا وقت میگذرانند. قسمت Blackout بدون شک یکی از نقاط اوج «متیو پری» فقید در کل سریال است؛ جایی که جدا از دیگر اعضا به خوبی مهارتهای خود در زمینه کمدی را به نمایش میگذارد. ما در این قسمت میبینیم که او چگونه تلاش میکند نظر زن غریبه که از قضا یک مدل معروف است را جلب کند، اما هر بار به در بسته میخورد. آن طرف هم راس با کمک جویی تلاش دارد علاقه خود را به ریچل ابراز کند، اما یک گربه از ناکجاآباد میآید و همه چیز را خراب میکند. این قسمت در نهایت اولین شخصیت رو اعصاب سریال، هم برای مخاطب و هم برای راس را معرفی میکند که کسی جز پائولوی ایتالیایی نیست.
۲- فصل ۳ قسمت ۲ (The One Where No One’s Ready)
یک فرمول ثابت در بسیاری از قسمتهای فرندز وجود دارد که اکثر اوقات نتیجهاش درخشان است؛ دو یا چند نفر به جان هم میافتند و کلکلی را شروع میکنند که نتیجهاش حداقل برای یکی از طرفین فاجعهبار است. داستان این قسمت در ظاهر ساده است؛ همگی به یک مهمانی علمی دعوت شدهاند که راس قرار است در آن سخنرانی کند و تنها نیم ساعت به شروع باقی مانده است، اما تقریبا هیچکس به جز خود راس آماده نیست. همین پیشزمینه ساده، شروع یکی از بهترین قسمتهای این سریال و حتی یکی از بهترین قسمتها در تاریخ سریالهای کمدی را رقم میزند. یک طرف ریچل در انتخاب لباس وسواس زیادی به خرج میدهد و طرف دیگر مانیکا درگیر یک تماس از معشوقه سابق خود یعنی ریچارد میشود که مدتی کوتاه از اتمام رابطهشان میگذرد. اما مشکل اصلی را چندلر و جویی درست میکنند؛ جایی که جویی روی مبل تکی مینشیند و چندلر پس از بازگشت از دستشویی از او میخواهد بلند شود. جواب منفی جویی همان و شروع یک کلکل بینظیر بین این دو همان. دیالوگهایی که بین این دو رد و بدل میشود و کارهای دیوانهواری چون پوشیدن تمام لباسهای چندلر توسط جویی، مخاطب را از خنده رودهبر میکند.
این قسمت از فرندز به چند دلیل خود را از کل سریال متمایز میکند؛ اول این که خط زمان اتفاقات تقریبا با مدت زمان پخش قسمت یکی است که یعنی تقریبا هیچ گونه کاتی بین موقعیتها وجود ندارد. همچنین این تنها قسمت کل سریال است که تقربیا تمام آن در یک لوکیشن ثابت رخ میدهد (البته اگر تکه کوتاه آخر را فاکتور بگیریم). تمام اتفاقات این قسمت در قسمت هال خانه مانیکا میگذرد و حتی یک بار به اتاقهای دیگر هم نمیرویم که از این بابت، این قسمت درخشان عمل میکند. یک نکته جالب دیگر این که «مت لبلانک» بازیگر جویی حین ضبط این قسمت دچار دررفتگی از ناحیه کتف شد و برای همین طی یکی دو قسمت بعد، دست او را داخل آتل میدیدیم.
۱- فصل ۴ قسمت ۱۲ (The One with the Embryos)
تعدادی از قسمتهای برتری که در فهرست ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز از دیدگاه ما جای گرفتند را میتوانید در فهرستهای دیگر هم ببینید که خب نشان از کیفیت بالا و بهیادماندنی بودن آنها دارد. اما در نهایت این قسمت از نظر به عنوان بهترین قسمت این سریال دوستداشتنی انتخاب شد؛ یک نمونه عالی دیگر از این که کلکلهای ساده میتوانند در نهایت به چه نتایجی ختم شوند. اینجا ما دو زوج همخانه را داریم که یک طرف آن مانیکا و ریچل و طرف دیگر، جویی و چندلر قرار میگیرند. هر طرف ادعا میکند که طرف دیگر را بیشتر میشناسد. ماجرا ابتدا با یک شرطبندی ساده شروع میشود، اما ریچل و به خصوص مانیکایی که حس طمع و افراطش در رقابت در این موقعیت او را رها نمیکند، درخواست میکنند یک مسابقه جدیتر با جایزهای بزرگتر برگزار شود که راس طراحیاش را به عهده میگیرد. راستی از فیبی هم غافل نشویم که قرار است به برادر کوچکترش و همسر او کمک کند تا بچهدار شوند. آن هم در شرایطی که خرج زیادی برای لقاح مصنوعی شده و تنها یک شانس برای موفقیت وجود دارد.
این مسابقه ما را با حقایق خندهداری از چهار شخصیت گروه آشنا و همزمان ما را غافلگیر هم میکند. مثلا این که جویی که شخصیت خنگ گروه به نظر میرسد، چگونه اسم مادربزرگ راس به یادش مانده است یا تعداد حولههای مانیکا را میداند. راند اول مسابقه در نهایت با تساوی به پایان میرسد و آنها باید در راند سرعتی به رقابت بپردازند؛ جایی که کلکل باعث میشود مانیکا پیشنهاد جایزه با ارزش بالاتر را بدهد. اینجاست که چندلر پیشنهادی وسوسهبرانگیز میدهد؛ اگر مانیکا و ریچل ببرند، آنها از شر خروسی که اخیرا باعث دردسر شده خلاص خواهند شد، اما اگر چندلر و جویی ببرند، خانه آنها را تصاحب خواهند کرد. اعتماد به نفس کاذب مانیکا در نهایت کار دستشان میدهد و قافله را با یک سوال در ظاهر ساده میبازند: «شغل چندلر چیست؟»
اینجا حتی برای مخاطب هم سوال میشود که چگونه پس از چهار فصل، شغل دقیق چندلر را نمیدانیم؟! به هر حال مسابقه در نهایت با برتری چندلر و جویی به پایان میرسد و این دو تیم باید خانههایشان را با هم جابهجا کنند. اگر چه مسابقه پایان خوشی برای یک طرف نداشت، اما مثبت شدن تست بارداری فیبی در انتهای این قسمت، پایان خوش جذابی برای آن بود.
این شما و این فهرست ویجیاتو از ۳۰ قسمت برتر سریال فرندز که مقابلتان قرار دارد. شما هم حتما در قسمت کامنتها از قسمتهای مورد علاقهتان از این سریال بهیادماندنی بگویید. راستی تولد ۳۰ سالگی فرندز مبارک!