فانی لند‌

معنی اسی در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اسی در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اسی در دانشنامه آزاد فارسی:

( آسی ) آسی. ( ع ص ) غَمناک. حَزین. اندوهگین. || پشیمان. || بِجشک. پزشک. طبیب. مُعالج. پزشک ریشها و قرحه ها. جراح. ج ، اِساء، اُساة.


آسی. ( ص نسبی ) منسوب به مملکت آس. از آس. رجوع به آسیان شود.


آسی. [ سا ] ( ع ن تف ) غمگین تر. اندوهناکتر.


اسی. [ اَ سا ] ( ع مص ) مداوات. معالجه. دوا کردن. درمان. علاج. ( مؤید الفضلاء ). دارو بر جراحت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || اندوه بردن. ( زوزنی ). اندوهگن شدن بر. ( منتهی الارب ). || اندوهگین کردن. || ( اِ ) اندوه.


اسی. [ اَس ْی ْ ] ( ع مص ) گوشت گذاشتن برای کسی : اسیت له. ( منتهی الارب ).


اسی. [ اَ سی ی ] ( ع ص ) مداواشده. دواکرده. معالجه پذیرفته. مأسوّ. ( منتهی الارب ). || پژمان. ( نصاب الصبیان ) ( غیاث ).اندوهگین. ( غیاث ). محزون. غمگین. || ( اِ )اثر و نشان سرا. بقیه ای از خانه و متاع ردی خانه.


اسی. [ اِ / اُ سا ] ( ع اِ ) ج ِ اِسوة و اُسوة.


اسی. [ اِ ] ( اِخ ) نهری است که در جانب مشرق ایتالیا جریان دارد و از رشته جبال آپنن سرچشمه میگیرد و پس از طی مسافت هفتاد هزار گز از بین دو شهر آنکن و سینیگالیا به دریای آدریاتیک وارد میشود.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!