معنی اشتداد در دیکشنری فارسی چیست؟
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اشتداد در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.
اشتداد در دانشنامه آزاد فارسی:
اشتداد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سخت و قوی و استوار شدن. ( منتهی الارب ). سختی در هر چیز:در عین اشتداد مرض طاعون من در شهر ماندم. ( فرهنگ نظام ). سخت شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 13 ). سخت کردن و سخت گرفتن. ( آنندراج ). شدت و سختی. ( غیاث ). || گاهی مراد از کمال چیزی است. ( غیاث ) ( آنندراج ). || دویدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 3 ). || بالا برآمدن روز. ( منتهی الارب ). || بر رقیب خود در جنگ ، حمله سخت بردن. || افزونی و سختی بیماری کسی. ( از اقرب الموارد ).
– اشتداد تب ؛ بالا گرفتن آن. به منتها درجه سختی رسیدن بیماری.
– اشتداد دم ؛ غلبه دم. فشار خون. تبیغ. بیغ.