فانی لند‌

معنی انتشار در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق انتشار در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

انتشار در دانشنامه آزاد فارسی:

انتشار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) گسترده گردیدن و دراز گشتن روز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). طولانی شدن و امتداد یافتن روز. ( از اقرب الموارد ). دراز گشتن روز. ( آنندراج ). || فاش شدن خبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ). فاش شدگی و پراش و شیوع و شایعشدگی و شیوع یافتگی. ( ناظم الاطباء ). شیوع. ( فرهنگ فارسی معین ). || پراکنده گردیدن شتران از غفلت شبان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پراکنده گردیدن شتران از غفلت ساربان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پراکندگی. ( ناظم الاطباء ). ( فرهنگ فارسی معین ). || دروا شدن نره ، یقال انتشر الرجل ؛ ای انعظ.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). استاده شدن ذکر و قضیب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نعوظ شرم مرد. ( بحر الجواهر ). نعوظ ذکر. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) : گفت یا رسول اﷲ من دوش پاره ای گوشت بخوردم در میانه شب مرا انتشار رنجه داشت من گوشت بر خویشتن حرام کردم. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 211 ). || باد گرفتن پی ستور از ماندگی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آماسیدن پا و دست چاروا. ( آنندراج ). انتفاخ عصب. ( از اقرب الموارد ). انتفاخ عصب دابه و آن عیبی است. ( بحر الجواهر ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). از عیوبی است که بر اسب عارض می شود و آن انتفاخ عصب است بواسطه تعب و آن از رسغ تا انتهای زانو را فرامی گیردو عیب فاحشی است. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 27 ). || گسترده شدن شاخه های خرمابن و برگ برآوردن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). انبساط سعف خرمابن. ( از اقرب الموارد ). || پراکنده شدن هرچه باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پراکنده شدن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). افشانده شدن. پراکنده شدن. شیوع یافتن. ( فرهنگ فارسی معین ). || رفتن در زمین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آغاز کردن سفر، و از آنست در حدیث : «اللهم بک انتشرت ». || گرفتن : انتشرت الشی غضّاً. ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح تصوف ) پراکندگی خاطر. تفرقه. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
باز با خود آمدم زآن انتشار
باز دیدم طور و موسی برقرار.

مولوی ( مثنوی ، از فرهنگ فارسی معین ).

|| ( اصطلاح طب قدیم ) وسیع شدن ثقبه عنبیه بیش از حد طبیعی. ( بحرالجواهر ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون از بحر الجواهر ).گشاده شدن ثقبه عنبیه بیش از حد طبیعی بر اثر ضربتی یا سردردی سخت و جز آن. ( یادداشت بخط مؤلف ). تفرق الاتصالی بود که اندر طبقه شبکیه افتد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). اتساع چشم بطوری که نور از آن بخط مستقیم خارج نشود. ( از تذکره داود ضریر انطاکی ). اتساع حدقه. ( یادداشت بخط مؤلف ) : بیشتر بخوانید …

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!