فانی لند‌

معنی انسان منشا در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق انسان منشا در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

انسان منشا در دانشنامه آزاد فارسی:

انسان، منشأ (human origin)
انسان، منشأ
انسان، منشأ
انسان، منشأ
سیر تکامل انسان ها از نیاکان نخستیتا امروز. مطالعات تطبیقی نشان داده است که میمون های افریقایی (گوریل ها و شمپانزه ها) از لحاظ کالبدشناختی و مولکولی نزدیک ترین جانوران به انسان اند. تا چندی پیش آسترالوپیتسینها قدیمی ترین انسان گونههای شناخته شده بودند که در افریقا یافت شدند و قدمتشان به۳.۵ تا۴.۴میلیون سال پیش می رسد. اما دانشمندان در دسامبر ۲۰۰۰ سنگواره های انسان گونه ای متعلّق به ۶میلیون سال پیش را نیز به دست آوردند. انسان گونه ها نخستین بار در حدود ۲میلیون سال پیش از ابزار و در حدود۱.۷میلیون سال پیش از آتش استفاده کردند و از افریقا خارج شدند. به نظر می رسد که انسان های جدید از تبارِ یک نوعِ مؤنثِ افریقاییِ متعلّق به ۲۰۰هزار سال پیش باشند، اگرچه نظریۀ دیگری نیز وجود دارد که بر پیدایش هم زمان انسان ها در نقاط متفاوت جهان تأکید می کند.’میمون های میوسن. مطالعات وراثت شناختی نشان می دهند که آخرین نیای مشترک میان شمپانزه ها و انسان ها در حدود ۵ تا ۱۰میلیون سال پیش می زیست. از این دوره فقط اجزای پراکنده ای از سنگواره های انسانی و میمون ها به دست آمده است. مباحثه دربارۀ انسان گونۀ راماپیتکوسهمچنان ادامه دارد؛ استخوان آرواره و دندان های این نوع در هندوستان و کنیا در نهشته های متأخرِ دورۀ میوسنبه دست آمده اند و عمرشان به ۱۰ تا ۱۴میلیون سال پیش می رسد. آروارۀ پایینی سنگوارۀ میمونی که در کوه های اوتاویدر نامیبیا به دست آمده و در لایه های متعلّق به ۱۰ تا ۱۵میلیون سال پیش قرار داشته است، به یافته های شرق افریقا و ترکیه شباهت دارد. به نظر می رسد که این یافته ها مربوط به زمانی نزدیک به گُسست آغازین میان میمون های پیشرفته و انسان ها باشند.
آسترالوپیتسین ها. آسترالوپیتکوس آفارِنسیس، که در اتیوپی و کنیا کشف شده است، متعلّق به۳.۹ تا۴.۴میلیون سال پیش است. این انسان گونه ها با قامت راست راه می رفتند و شاید نیای مستقیم و یا شاخه ای از انسان گونه ها باشند که به انسانِ دوران جدید می رسد. همچنین ممکن است نیای انسان ماهر (هومو هابیلیس)باشند (چنان که عدّه ای این نوع را یکی از انواع آسترالوپیتکوس دانسته اند) که حدود ۲میلیون سال بعد ظاهر شدند و کالبد و مغزشان قدری بزرگ تر بود و احتمالاً نخستین انسان هایی بودند که از ابزارهای سنگی استفاده می کردند. در همین زمان، در افریقا دو نوعِ دیگر نیز می زیستند؛ نوعی با نام آسترالوپیتکوس آفریکانوسکه جثه ای ضعیف داشته و احتمالاً گوشت خوار بود ، و نوعی با نام آسترالوپیتکوس روبوستوسکه استخوان هایی قدرتمند و دندان هایی پهن و آرواره هایی سنگین داشته و احتمالاً گیاه خوار بوده است. البته این دو نوع اخیر را عموماً نیای انسان های امروزی تلقّی نمی کنند. نوع جدیدی از آسترالوپیتکوس در ۱۹۹۹ در اتیوپی کشف شد که سنگواره های آن، با نام آسترالوپیتکوس گارهیتقریباً به۲.۵میلیون سال پیش متعلّق است و مشخصات کالبدی آن با نوع هوموها شباهت دارد. کامل ترین اسکلت آسترالوپیتیسین، که در آوریل ۲۰۰۰ در افریقای جنوبی به دست آمد،۱.۸میلیون سال قدمت داشت و به یک آسترالوپیتکوس روبوستوسِ مؤنث متعلّق بود. جمجمۀ انسان گونه ای ناشناخته نیز، با نام کنیاتروپوس پلاتیوپ، در مارس ۲۰۰۱ در کنیا کشف شد. این سنگواره، که در حدود۳.۵میلیون سال قدمت دارد، با آسترالوپیتیسین ها، که پیش تر قدیمی ترین انسان گونه قلمداد می شدند، معاصر بوده است. کشف آن، این فرضیه را تقویت کرد که ریشۀ انسان ها، آن گونه که قبلاً پنداشته می شد، نه از آسترالوپیتسین ها بلکه از کنیاتروپوس پلاتیوپ هاست.
هومو ارکتوس (انسان راست قامت). تقریباً۱.۷میلیون سال پیش، هومو ارکتوس، که عدّه ای معتقدند از هومو هابیلیس ریشه گرفته است، در افریقا ظاهر شد. ‘هومو ارکتوس’ ابروهای برجستۀ نوک تیز و جمجمه ای پهن داشت. بخش عمدۀ کاسۀ سرش به طرف پایین تمایل داشت و روی آرواره هایش ردیفِ گردی از دندان ها بود؛ اما چانه، که از مشخصات انسان های جدید است، نداشت. انسان های این نوع همچنین مغزهایی بسیار بزرگ تر (۹۰۰ تا ۱۲۰۰سانتی متر مکعب) داشتند و احتمالاً نخستین انسان هایی بودند که از آتش استفاده کردند و برای اولین بار از افریقا بیرون رفتند. بقایای این نوع انسان حتی در چین، آسیای غربی، اسپانیا و بریتانیای جنوبی نیز دیده شده است. انسان های جدید، یعنی انسان اندیشمند اندیشمند (هومو ساپینس ساپینس)و انسان های نئاندرتال، نظیر انسان اندیشمند نئاندرتالنسیس (هومو ساپینس نئاندرتالنسیس)، احتمالاً از ‘هومو ارکتوس’ ریشه گرفته اند. پارینه شناسان استرالیایی در ۱۹۹۸ اعلام کردند که در جزیرۀ فلورس، در نزدیکی جزیرۀ بالی، ابزارهایی سنگی متعلق به ‘هومو ارکتوس’ ها کشف کرده اند که عمرشان به ۸۰۰ تا ۹۰۰هزار سال پیش می رسد. این کشف نشان داد که ‘هومو ارکتوس’ ها دریانوردی می کردند و قابلیت های زبانی داشته و از ساختاری اجتماعی برخوردار بوده اند که به آنان امکان داده در قالب گروه های بزرگ به جزایر جدید مهاجرت کنند. در سال ۲۰۰۰، باستان شناسان ژاپنی پی بردند که هومو ارکتوس ها احتمالاً در حدود ۵۰۰هزارسال پیش پناهگاه های کلبه مانندی می ساختند که قدیمی ترین بناهای ساخت بشر به حساب می آیند.
نئاندرتال ها. انسان گونه هایی با مغز بزرگ و استخوان بندی سنگین و احتمالاً سازگار با اقلیمِ سردِ دوران یخبندان. در اروپا و خاورمیانه زندگی می کردند و در حدود ۴۰هزار سال پیش ازمیان رفتند و بدین ترتیب هومو ساپینس ساپینس به تنها نوع باقی مانده از گروه انسان گونه ها بدل شد. هرچند شکل هایی احتمالاً بینابینی از نئاندرتال ها و هومو ساپینس ساپینس در کوه کارملدر اسرائیل و بروکن هیلدر زامبیا کشف شده اند، اما به نظر می رسد که هومو ساپینس ساپینس ها به سرعت در اروپا ظاهر شده و نئاندرتال ها را از میدان به در کرده باشند و یا با آن ها پیوند خورده باشند.
انسان های جدید. در حال حاضر دو نظریه دربارۀ تکامل انسان عنوان شده است. نخست نظریه ای است مبتنی بر منشأ افریقایی انسان که بنابر آن هومو ساپینس ها از هومو ارکتوس ها، یا انواعی ریشه گرفته از آن ها و ابتدا در افریقا سرچشمه گرفته اند و سپس در سراسر جهان پراکنده شده اند. نظریۀ دوم مبتنی بر الگوی چندمنطقه ای است که بنابر آن فشارهای ناشی از انتخاب های طبیعی همزمان سبب پیدایش گونه های پیشرفته و مشابههومو ساپینس هااز’هومو ارکتوس ها در نقاط گوناگون جهان شده است. تجزیۀ دی ان ای (DNA) در جمعیت های متأخّر انسانی گویای آن است که هومو ساپینس ها در حدود ۲۰۰هزار سال پیش در افریقا از نیای مؤنثِ یگانه ای، که اصطلاحاً آن را «حوا» نامیده اند، ریشه گرفته اند. قدیمی ترین سنگواره های شناخته شدۀ هومو ساپینس ها نیز در افریقا پیدا شده اند و عمرشان به ۱۰۰ تا ۱۵۰هزار سال می رسد. جدایی بین جمعیت های انسانی در حدود ۱۰۰ تا ۵۰هزار سال پیش صورت پذیرفت و موجب شد که جمعیت های آسیایی از اروپایی ها و استرالیایی ها جدا شوند. مجموعۀ ژنتیک انسان (ژنومانسانی) شامل حدود ۲۷هزار تا ۴۰هزار ژناست که۱.۵ درصد از آن ها با ژن های میمون های پیشرفته متفاوت است. انسان ها تفاوت های بسیاری با میمون ها دارند، که ازجملۀ آن ها است: پیچیدگی مغز و اندازۀ آن نسبت به اندازۀ بدن، آرواره های کوچک که در زیرِ صورت قرار گرفته و با کاهش ابعاد دندان های جلویی، به ویژه دندان های نیش، هم ردیف با سایر دندان ها، متناسب اند، روی دو پا حرکت می کنند و سر را هم تراز با ستون فقرات قرار می دهند، خمیدگی کمر و گردن در ستون فقرات، ساختار لگن خاصره، مفاصل زانو، و پا، زبانِ پیچیده و فرهنگ پیچیده. بنابراین، رفتار انسانی را باید در ادامۀ رفتار نُخُستی ها بدانیم، نه گسسته از آن. برای نمونه، با مطالعات اخیر مشخص شده است که استفاده از ابزار، که زمانی یکی از مشخصه های انسان به شمار می رفت، به صورتی منظّم، در گوریل ها و اورانگوتان ها و شمپانزه ها و، به صورتی نامنظم، در انترها و بوزینهها مشاهده شده است. شمپانزه ها حتی خود ابزار می سازند. در تطوّر انسان گونه ها، مهارتِ دست به تدریج افزایش یافته و توانسته اند ابزارهایی دقیق تر بسازند. همکاری در شکار نیز، که زمانی تصور می شد ازجمله مشخصاتِ منحصربه فردِ انسان است، در میان شمپانزه ها دیده شده است. حتی برخی از گوریل ها و شمپانزه ها توانسته اند از طریق آموزش، از زبان نشانه ها برای ارتباط با یکدیگر و با انسان استفاده کنند.

wikijoo: انسان،_منشا

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!