فانی لند‌

معنی انفتاح در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق انفتاح در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

انفتاح در دانشنامه آزاد فارسی:

انفتاح. [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) گشاده شدن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). فتح. ( تاج المصادر بیهقی ). گشوده شدن. ( یادداشت مؤلف ): حرف سین ، متصف به شش صفت همس ، رخاوت ، انفتاح ، انخفاض ، اصمات صفیر… است. ( منتهی الارب ). || ( اصطلاح طب ) پاره شدن رگ از سر آن. ( از بحر الجواهر بنقل کشاف اصطلاحات الفنون ). انشقاق عرق در سر آن ، مقابل انصداع. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) گشاد و بازشدگی. ( ناظم الاطباء ). گشادگی.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!