فانی لند‌

نقد فیلم The Substance – یک روح در سه بدن!

The Substance یک فیلم ترسناک و علمی ‌تخیلی با رگه‌های طنز، محصول مشترک سال ۲۰۲۴ آمریکا، فرانسه و بریتانیا، به کارگردانی و نویسندگی کورالی فارژا (Coralie Fargeat) می‌باشد که جایزه بهترین فیلمنامه کن را از آن خود کرده است. در این فیلم، دمی مور (Demi Moore) در نقش اصلی الیزابت اسپارکل، مارگارت کوالی (Margaret Qualley) به عنوان نقش مکمل سو، دنیس کواید (Dennis Quaid) در نقش هایوی و چندی دیگر به هنرنمایی می‌پردازند.

فیلم The Substance یک اثر علمی‌تخیلی و ترسناک است که داستان آن حول محور کشف یک ماده ناشناخته و مرموز می‌چرخد. این ماده، اثرات خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی بر افرادی که با آن تماس پیدا می‌کنند، می‌گذارد و باعث تغییرات جسمی و روانی در آن‌ها می‌شود. الیزابت اسپارکل از این داروی بازار سیاه استفاده می‌کند تا نسخه‌ای بسیار جوان‌تر و زیبا‌تر از خود را وارد دنیای تلویزیون کند. او بعد از مواجهه با این ماده باید با پیامدهای وحشتناک آن دست و پنجه نرم کند. در طول فیلم، درگیری‌های روانی و تهدیدات ناشی از این ماده به‌تدریج شدت می‌گیرند، و شخصیت‌ها باید برای بقا و حفظ عقل و جسم خود تلاش کنند.

الیزابت، خط فکری دمی مور را دنبال می‌کند!

دمی مور یکی از بازیگران برجسته هالیوود است که به واسطه توانایی‌های بازیگری‌اش در نقش‌های دراماتیک و گاه چالش‌برانگیز شناخته می‌شود. او در طول دوران حرفه‌ای‌اش، نقش‌های متنوعی را هم در کار و هم در زندگی شخصی ایفا کرده است که با عرف و تفکر عمومی در تضاد بوده‌اند. دمی مور با زیبایی، کاریزما و توانایی انتقال احساسات عمیق از طریق نقش‌هایش، جایگاهی ویژه در سینمای هالیوود برای خود ایجاد کرده است. در فیلم The Substance که به تازگی در جشنواره کن اکران شده است، مور نقشی متفاوت را بر عهده گرفته است. این فیلم که از ژانر علمی تخیلی و ترسناک است، قرار است چالش‌های روانی و انسانی پیچیده‌ای را به نمایش بگذارد. در اینجا، دمی مور نقش یکی از کاراکترهای محوری را ایفا می‌کند که با ویژگی‌های خاصی همراه است. کاراکتر او در این فیلم، شخصیتی است که باید با خطرات ناشی از یک ماده بیگانه و اثرات مخرب آن بر ذهن و بدن خود و دیگران مواجه شود. مور با انتخاب نقش در The Substance نشان می‌دهد که همچنان تمایل دارد خود را به چالش بکشد و نقش‌های متفاوتی را تجربه کند.

شخصیت او در این فیلم پیچیده و با لایه‌های مختلف روان‌شناختی همراه است. او باید استرس، ترس و در عین حال قدرت مقابله با شرایط نامعمول را به نمایش بگذارد. این نقش، فرصتی برای مور است تا توانایی خود در نمایش طیف وسیعی از احساسات را نشان دهد. کاراکتر مور در این فیلم به گونه‌ای طراحی شده که از حالت‌های ساده یک قهرمان یا قربانی فراتر می‌رود. او باید با ابعاد مختلف شخصیت خود مقابله کند و در عین حال، با دنیای بیرونی و خطرات غیرطبیعی گلاویز شود. این تضاد و فشارهای روحی می‌تواند فرصتی برای مور فراهم کند تا توانایی‌های روانی و احساسی خود را به نمایش بگذارد. دمی مور پیش از این در ژانرهایی مشابه The Substance نیز فعالیت کرده است، اما در اینجا، مواجهه او با المان‌های علمی تخیلی و وحشت تفاوت بیشتری دارد. او باید با واقعیت‌های ترسناکی که ممکن است از خارج از دایره امن یا از طریق دست‌کاری‌های علمی وارد شود، مواجه شود. در اینجا، بازیگری او به گونه‌ای است که می‌تواند احساس ترس و ناامنی را به شکلی ملموس به مخاطب منتقل کند.

یکی از جنبه‌های جالب شخصیت مور در این فیلم، این است که او به عنوان یک بازیگر با تجربه، در دوران بلوغ حرفه‌ای خود، توانسته نقش‌هایی را انتخاب کند که منعکس‌ کننده نوع مبارزه شخصی او با جهان است. در The Substance، کاراکتر الیزابت نه تنها باید با چالش‌های بیرونی مواجه شود، بلکه درونی‌ترین بخش‌های شخصیت خود را نیز به مبارزه دعوت می‌کند. در طول فیلم، شخصیت مور با دگرگونی‌های درونی عمیقی روبه‌رو خواهد شد. این تغییرات ممکن است ناشی از تاثیرات ماده مرموز باشد که داستان فیلم حول آن می‌چرخد.

این تحول درونی نیازمند بازیگری‌ است که بتواند ظرافت‌های روان‌شناختی را به‌خوبی به تصویر بکشد. مور که پیش‌تر نیز در نقش‌های دراماتیک چنین مهارت‌هایی از خود نشان داده است، توانست این پیچیدگی‌ها را در نقش جدید خود به‌خوبی نمایان کند. علاوه بر این، فیلم‌هایی از ژانر علمی تخیلی و وحشت اغلب با پیام‌ها و مفاهیم عمیق‌تری نیز همراه‌اند. ماده مرموز در The Substance ممکن است نمادی از ترس‌های مدرن انسان‌ها از تکنولوژی، علم یا تغییرات ناخواسته در زندگی انسان‌ها باشد. اما می‌تواند سمبلی از نیازمندی بشر به چهارچوب‌های زیبایی روز دنیا نیز تلقی شود. کاراکتر دمی مور می‌تواند نمایانگر فردی باشد که با این تهدیدات جهانی و در عین حال شخصی دست و پنجه نرم می‌کند.

همچنین دمی مور در طول سال‌های بازیگری خود در نقش‌های متنوعی ظاهر شده که برخی از آن‌ها با چالش‌های جسمی و روانی فراوانی همراه بوده است. فیلم‌هایی نظیر G.I. Jane که مور در آن نقش زنی را بازی کرد که به ارتش پیوسته و در برابر کلیشه‌های جنسیتی ایستادگی می‌کند، یا Ghost که در آن عمق عاطفی یک رابطه پس از مرگ به تصویر کشیده می‌شود، نشان‌دهنده قدرت بازیگری او در شرایط مختلف  و به عهده گرفتن نقش‌های تاثیر گذار است. این تجربه‌ها او را آماده کرده تا در فیلم The Substance نیز به خوبی عمل کند و نقشی تأثیرگذار ارائه دهد.

با توجه به سابقه این بازیگر در بازی نقش‌های قوی و مستقل، مخاطبان از او انتظار دارند که در The Substance نیز چنین ویژگی‌هایی را به نمایش بگذارد. در نهایت، حضور دمی مور در The Substance به نظر می‌رسد که یکی از بهترین عملکردهای او در ژانر علمی تخیلی و وحشت باشد. این فیلم می‌تواند نقشی کلیدی در کارنامه حرفه‌ای او ایفا کند و نشان دهد که مور همچنان در دوران بلوغ حرفه‌ای خود نیز توانایی تجربه و خلق نقش‌های جدید و پیچیده را دارد.

همه چیز خشن و نامطلوب است!

فیلم‌های ترسناک و علمی تخیلی، به ویژه آن‌هایی که با موضوعاتی همچون مواد ناشناخته یا تغییرات جسمی و روانی سر و کار دارند، اغلب به استفاده از صحنه‌های مشمئز کننده و چندش‌آور برای تاثیرگذاری بر مخاطب متوسل می‌شوند. اما The Substance از این تکنیک برای خلق حس ترس و وحشت دوچندان استفاده کرده است. این صحنه‌ها غالباً با هدف به چالش کشیدن مرزهای تاب‌آوری مخاطب و همچنین تقویت حس استرس و اضطراب در طول فیلم استفاده می‌شوند. در The Substance، نشان دادن تغییرات ناگوار در بدن انسان‌ها به واسطه ماده مرموز و اثرات روانی آن در راستای القای حس ناآرامی و بی‌ثباتی در مخاطب است. از این طریق، کارگردان می‌خواهد به تماشاگران نشان دهد که خطرات این ماده نه تنها جسمی، بلکه روانی و بسیار عمیق هستند.

در The Substance، صحنه‌های مشمئزکننده معمولاً فراتر از هدف صرفاً ایجاد وحشت می‌روند و نمایانگر تهدیدات گسترده‌تر یا هشدارهای فلسفی و اجتماعی هستند. در این فیلم، این ماده نمادی از تخریب طبیعت انسان یا نماد خطرات پیشرفت‌های علمی بدون کنترل و بررسی‌های لازم است. تغییرات جسمی و روانی شخصیت‌ها به عنوان تصویری از نابودی فردیت انسان در برابر نیروهای بیرونی تلقی می‌شود. کارگردان با نمایش این صحنه‌های شدید، قصد دارد هشدار دهد که فناوری‌های مدرن بدون توجه به پیامدهای اخلاقی و انسانی می‌تواند چنین تغییرات وحشتناکی را به بار بیاورد.

یکی از نقاط ضعف این نوع کارگردانی، تکیه بیش از حد بر صحنه‌های چندش‌آور به جای تمرکز بر عمق شخصیت‌ها یا داستان‌پردازی است. اگرچه چنین صحنه‌هایی می‌توانند در القای وحشت موثر باشند، اما اگر فیلم بیشتر به نمایش خشونت یا تغییرات جسمی اغراق‌آمیز تکیه کند، ممکن است پیامی سطحی و پوچ به مخاطب منتقل شود. The Substance اگرچه از المان‌های بصری قوی استفاده می‌کند، اما خطر این وجود دارد که مخاطب به جای توجه به پیام اصلی فیلم، تنها به یاد صحنه‌های حال‌به‌هم‌زن باقی بماند.

تصاویر زننده می‌توانند واکنش‌های متفاوتی در مخاطبان ایجاد کنند. برخی از مخاطبان چنین صحنه‌هایی را جذاب و به عنوان بخشی از هیجان فیلم می‌پذیرند، در حالی که برای دیگران این صحنه‌ها می‌توانند بسیار نامطلوب باشند. The Substance با استفاده از این تکنیک‌ها ریسک از دست دادن بخشی از مخاطبان خود را دارد، به ویژه کسانی که تمایلی به تماشای چنین صحنه‌های خشنی ندارند. از سوی دیگر، طرفداران ژانر ترسناک ممکن است این کارگردانی را تحسین کنند و آن را بخشی از تجربه تماشای این ژانر بدانند.

اگرچه استفاده از صحنه‌های حال‌به‌هم‌زن ممکن است در نگاه اول تنها برای ایجاد وحشت باشد، اما در فیلم‌هایی مانند The Substance این صحنه‌ها می‌توانند به عنوان تمثیلی برای بررسی جنبه‌های روانی و اجتماعی انسان‌ها عمل کنند. تغییرات جسمی و روانی شخصیت‌ها تحت تأثیر ماده مرموز نشان‌ دهنده اضطراب‌ها و ترس‌های انسانی در برابر ناشناخته‌ها، به ویژه در حوزه علم و زیبایی است. کارگردان با استفاده از این تکنیک، ممکن است بخواهد مخاطب را به تفکر عمیق‌تر درباره این مسائل دعوت کند. یکی از خطرات اصلی این سبک کارگردانی این است که نمایش مداوم خشونت و صحنه‌های مشمئزکننده می‌تواند حس بی‌حسی و عدم واکنش در مخاطب ایجاد کند.

هنگامی که کارگردان به‌طور مداوم این تصاویر را به نمایش می‌گذارد، تأثیر اولیه وحشت و ترس در تماشاگران کم‌رنگ می‌شود. برای موفقیت این فیلم، باید تعادل دقیقی بین نمایش صحنه‌های بصری شدید و زننده و پیشبرد داستان و عمق شخصیت‌ها وجود داشته باشد.

غیر ممکن باورپذیر

در این فیلم کارگردان تصمیم می‌گیرد که اتفاقات از نظر علمی کاملاً باورپذیر نباشند. این رویکرد معمولاً به این دلیل است که هدف اصلی چنین فیلم‌هایی نه ارائه توضیحات دقیق علمی، بلکه ایجاد حس ترس، وحشت یا تعلیق در مخاطب می‌باشد. کارگردان‌ تمایل دارد تا با ایجاد حس ناشناختگی و عدم اطمینان، ترس بیشتری را در مخاطب ایجاد کند. در The Substance، ماده مرموزی که باعث تغییرات جسمی و روانی می‌شود، ممکن است آن‌چنان غریب و خارج از درک علمی باشد که به عمد غیرمنطقی یا غیرقابل توضیح جلوه داده شود. با این کار، کارگردان سعی می‌کند تا حس ترس از ناشناخته‌ها را در مخاطب بیدار کند. این نوع ترس اغلب مؤثرتر از ترس‌هایی است که می‌توان آن‌ها را با توجیهات علمی یا منطقی توضیح داد.

در The Substance حوادث و مفاهیم داستانی نه تنها به عنوان بخش‌هایی از داستان، بلکه به عنوان استعاره‌هایی برای بیان موضوعات عمیق‌تر اجتماعی، روانی یا فلسفی استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، ماده مرموز نمادی از اثرات منفی اجتماعی بر فرد می‌باشد. در واقع کارگردان به جای اینکه تمرکز خود را بر منطق علمی این ماده بگذارد، آن را به عنوان ابزاری برای انتقال پیام‌های فلسفی به کار می‌برد.

همچنین فیلم‌های علمی تخیلی و وحشت گاهی نیاز دارند تا فضای تخیل‌انگیزی ایجاد کنند که از محدودیت‌های دنیای واقعی فراتر رود. اگر اتفاقات فیلم کاملاً با اصول علمی همخوانی داشته باشند، ممکن است این احساس خیال‌پردازی و آزادی در فیلم از بین برود. کارگردان تصمیم گرفته است که برخی از اتفاقات فیلم فراتر از محدودیت‌های علم برود تا مرزهای خلاقیت را گسترش دهد و تخیل مخاطب را درگیر کند. این تصمیم می‌تواند به تقویت عناصر سوررئال و عجیب‌وغریب فیلم کمک کند.

اتفاقات عجیب و غیرمنطقی در فیلم، به جای ایجاد یک خط داستانی منطقی، می‌توانند واکنش‌های حسی شدیدتری در مخاطب ایجاد کنند و او را بیشتر درگیر فضای وحشتناک فیلم کنند. یکی از رویکردهای مؤثر در این فیلم، ایجاد نوعی ابهام در باورپذیری اتفاقات است. کارگردان گاهی به طور عمدی مرز بین واقعیت و خیال را تار می‌کند تا مخاطب در حالت تعلیق ذهنی باقی بماند. این باعث می‌شود که تماشاگر نتواند به طور قطعی بگوید که آیا آنچه در فیلم می‌بیند منطقی و علمی است یا خیر. این نوع ابهام ذهنی باعث افزایش هیجان و تعلیق می‌شود و فیلم را پیچیده‌تر و غیرقابل پیش‌بینی می‌کند.

در The Substance، کارگردان از این تکنیک استفاده می‌کند تا مخاطب را در وضعیتی قرار دهد که نتواند به راحتی توضیح علمی دقیقی برای وقایع پیدا کند و همین امر بر استرس روانی او بیفزاید. در The Substance استفاده از توضیحات علمی مفصل و دقیق ممکن است به کلیشه تبدیل شود. تصمیم کارگردان باعث می‌شود که فیلم از کلیشه‌های رایج علمی‌ تخیلی دور شده و به یک تجربه منحصر به فرد و غافلگیرکننده تبدیل شود. همچنین کارگردان ترجیح داده تا سبک هنری و دیدگاه شخصی خود را به فیلم وارد کند و به جای ارائه یک واقعیت علمی دقیق، به دنبال ایجاد جهانی خیالی و مستقل است که قوانین خاص خود را دارد.

بهترین فیلمنامه کن!

یکی از ویژگی‌های برجسته فیلمنامه The Substance، روایت چندلایه و غنی آن است. فیلم نه تنها یک داستان علمی‌تخیلی با رویکردی ترسناک را روایت می‌کند، بلکه از لایه‌های زیرین فلسفی و اجتماعی برای تعمیق پیام‌های خود استفاده می‌کند. فیلمنامه این فیلم به شکل هوشمندانه‌ای سوالات مهمی را درباره انسانیت، اخلاق، مفهوم زیبایی و اثرات علم و فناوری بدون کنترل مطرح می‌کند. این پیچیدگی در روایت یکی از دلایل اصلی موفقیت فیلم در کسب جایزه بهترین فیلمنامه است، چرا که داوران جشنواره کن همواره به دنبال آثاری هستند که بتوانند از سطوح مختلف، مخاطب را درگیر کنند.

نویسنده توانسته است به شکلی استادانه ژانر علمی‌تخیلی و وحشت را با مفاهیم فلسفی و روان‌شناختی ترکیب کند. داستان حول محور ماده‌ای مرموز است که به‌ تدریج اثرات وحشتناکی بر بدن و روان شخصیت‌ها می‌گذارد. این ترکیب بین عنصر علمی‌تخیلی (ماده مرموز) با تاثیرات عمیق روان‌شناختی و فلسفی (تغییرات جسمی و روانی شخصیت‌ها) روایت را از سطح داستانی ساده و خطی فراتر برده و آن را به تجربه‌ای چند بعدی تبدیل کرده است. فیلمسازان برجسته‌ای که در جشنواره کن شناخته می‌شوند، معمولاً این نوع روایت‌های چند ژانری را می‌پسندند، چرا که توانایی فیلم در ترکیب مفاهیم علمی با احساسات انسانی و موضوعات فلسفی عمیق، آن را از سایر فیلم‌ها متمایز می‌کند.

عنصر تعلیق یکی از ویژگی‌های کلیدی فیلمنامه The Substance است. داستان از همان ابتدا مخاطب را با حس عدم قطعیت و ناشناختگی درگیر می‌کند. این ناشناختگی، که مربوط به اثرات ماده مرموز است، به شکل تدریجی و هوشمندانه‌ای گسترش می‌یابد. به جای اینکه به سرعت تمام جزئیات را آشکار کند، فیلمنامه‌نویس با خلق لحظاتی پر از تعلیق و ابهام، مخاطب را در حالتی از انتظار و نگرانی نگه می‌دارد. این نوع روایت، که در آن هرگز نمی‌توان کاملاً به اتفاقات داستان اعتماد کرد، باعث ایجاد یک تجربه سینمایی پرتنش و دلهره‌آور می‌شود. فیلمنامه نه تنها بر طرح داستانی قوی تمرکز دارد، بلکه شخصیت‌های چند بعدی و پیچیده‌ای را نیز معرفی می‌کند.

شخصیت اصلی، که دمی مور آن را به تصویر کشیده، کاراکتری است که با بحران‌های داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می‌کند. او در مواجهه با تهدید ماده مرموز، هم از لحاظ جسمی و هم از نظر روانی تغییر می‌کند. این شخصیت‌ها به‌خوبی پرداخته شده‌اند و دارای عمق روان‌شناختی و احساسات پیچیده‌ای هستند که باعث می‌شود مخاطب با آن‌ها همذات‌پنداری کند. توسعه این نوع شخصیت‌های قوی و چندلایه، یکی دیگر از دلایل موفقیت فیلمنامه در کسب جایزه کن است.

یکی دیگر از عوامل موفقیت فیلمنامه، طرح سوالات مهم و بحث‌برانگیز اخلاقی و اجتماعی است. فیلم به مسائلی مانند خطرات تغییر چهارچوب‌های زیبایی شناختی در دنیای مدرن و دست‌آویز قرار دادن فناوری ناشناخته برای حفظ این زیبایی می‌پردازد. این سوالات، که در داستان فیلم به واسطه تاثیرات ماده مرموز بر شخصیت‌ها مطرح می‌شود، فراتر از داستان علمی‌تخیلی است و به نقد اجتماعی و فلسفی عمیقی از جهان معاصر اشاره دارد.

نویسنده با طرح این سوالات، به بیننده فرصتی می‌دهد تا درباره تاثیرات علم بر بشریت و مرزهای اخلاقی آن تفکر کند. یکی دیگر از نقاط قوت فیلمنامه، نحوه پیشبرد داستان از طریق نقطه‌گذاری‌های دقیق و هوشمندانه است. در فیلمنامه‌نویسی، نقطه‌گذاری به معنای قرار دادن لحظات کلیدی و تغییرات مهم در ساختار داستان است که مسیر روایت را تغییر می‌دهد.

در این فیلم، فیلمنامه‌نویس به شکلی دقیق و با ظرافت لحظات بحرانی را انتخاب می‌کند که باعث تعلیق و پیچیدگی بیشتر در داستان می‌شود. این لحظات تغییر، نه تنها به تقویت حس ترس و اضطراب کمک می‌کنند، بلکه شخصیت‌ها را در شرایطی قرار می‌دهند که باید تصمیمات دشواری بگیرند. این نقطه‌گذاری‌ها به صورت کاملاً طبیعی و منسجم در فیلمنامه قرار گرفته‌اند و از این جهت، داستان به شکلی روان و بدون وقفه پیش می‌رود. یکی از نکات برجسته در فیلمنامه‌های موفق، پایان‌بندی‌ است که نه‌تنها داستان را به شکلی رضایت‌بخش خاتمه می‌دهد، بلکه مخاطب را به تفکر وادار می‌کند.

در The Substance، پایان‌بندی به گونه‌ای طراحی شده است که هم پیامدهای ماده مرموز را به اوج می‌رساند و هم پرسش‌های بی‌پاسخی را برای مخاطب باقی می‌گذارد. این نوع پایان‌بندی‌های باز و تأمل‌برانگیز در فیلمنامه‌های موفق جشنواره‌ای، به خصوص در کن، مورد توجه قرار می‌گیرد زیرا به مخاطب اجازه می‌دهد تا با درگیری ذهنی بیشتر فیلم را ترک کند و همچنان درباره مفاهیم آن بیاندیشد.

همه‌چیز سمبولیک است!

مهم‌ترین نماد در فیلم، خود ماده مرموز است که تغییرات جسمی و روانی را در شخصیت‌ها ایجاد می‌کند. این ماده نمادی از پیشرفت‌های کنترل نشده بشر است. در دنیای مدرن، بسیاری از پیشرفت‌های علمی و فناوری، مانند بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی و دستکاری‌های ژنتیکی، ترس و نگرانی‌های اخلاقی ایجاد می‌کنند. ماده مرموز در فیلم، نمادی از ترس از ناشناخته‌ها و پیامدهای پیشرفت‌های علمی بدون نظارت است.

این نماد همچنین به قدرت تغییر مفاهیم‌های زیبایی‌شناختی بشر پست مدرن اشاره دارد که می‌تواند به طور همزمان نجات‌بخش یا نابودکننده باشد. تغییرات فیزیکی که ماده مرموز بر شخصیت‌ها وارد می‌کند، نمادی بر از دست دادن کنترل بر هویت و تاثیر قدرت‌های اکثریت بر انسان است. این تغییرات به شکل استعاره‌ای به نگرانی‌های اجتماعی و روانی درباره تاثیرات تحولات زیستی بر هویت فردی و جمعی اشاره دارد. انسان‌هایی که تحت تأثیر ماده قرار می‌گیرند، به نوعی کنترل خود را بر بدن و روان خود از دست می‌دهند، که نماد از بین رفتن آزادی اراده در دنیای مدرن است.

آینه‌ها به عنوان یک نماد برای بازتاب هویت و خودآگاهی استفاده می‌شوند. در The Substance، استفاده از آینه به عنوان نمادی از بحران هویت و از خودبیگانگی در شخصیت‌ها است. وقتی شخصیت‌ها در آینه به خود نگاه می‌کنند و شاهد تغییرات جسمی و روانی خود می‌شوند، این لحظات بازتابی از شکاف بین آنچه که هستند و آنچه که تبدیل شده‌اند می‌باشد. آینه‌ها در این فیلم همچنین به عنوان سمبلی از مواجهه با واقعیت ناخوشایند و ترس از ناشناخته‌های درونی عمل می‌کنند.

موضوع زایش و تخریب که به‌طور مکرر در فیلم مطرح می‌شود، سمبلی از دوگانگی زندگی و مرگ و چرخه‌ی طبیعی حیات است. ماده مرموز از یک سو قابلیت ایجاد تغییرات زایشی در بدن را دارد، اما این تغییرات به سرعت به تخریب و زوال منجر می‌شوند. این دوگانگی نمادی از تناقضات ذاتی علم و فناوری می‌باشد؛ اینکه فناوری‌ها می‌توانند هم سازنده و هم مخرب باشند. همچنین به ترس انسان از مرگ و نیاز به جاودانگی اشاره دارد که در اینجا به شکلی وحشتناک و ویرانگر ظاهر می‌شود.

استفاده از تضاد بین نور و تاریکی در فیلم نیز اهمیت زیادی دارد. نور در این فیلم سمبل دانش، آگاهی و کشف حقیقت است، در حالی که تاریکی به عنوان نمادی از ناشناخته‌ها، ترس و جهل عمل می‌کند. شخصیت‌هایی که در تاریکی فرو می‌روند، به نوعی در حال غرق شدن در ناشناخته‌ها و ترس‌های خود هستند، در حالی که نور به عنوان وسیله‌ای برای کشف حقیقت و درک بهتر شرایط عمل می‌کند. این تضاد بین نور و تاریکی در خدمت روایت داستان قرار می‌گیرد و به طور سمبلیک نشان‌دهنده تلاش انسان برای درک واقعیت‌های پیچیده پیرامون خود است.

محیط‌های بسته و محصور در فیلم، نماد محدودیت و به دام افتادن هستند. این مکان‌ها می‌توانند بازتابی از احساس شخصیت‌ها نسبت به وضعیت خود باشند؛ آن‌ها احساس می‌کنند که تحت تأثیر ماده مرموز به دام افتاده‌اند و کنترل بر زندگی خود را از دست داده‌اند. این فضاها به عنوان سمبلی از اسارت ذهنی و جسمی عمل می‌کنند و نشان می‌دهند که چگونه شرایط بیرونی می‌تواند افراد را محصور و محدود کند.

خون به عنوان یک نماد قدرتمند در فیلم، نشانه‌ای از زندگی و مرگ و قربانی شدن است. وقتی شخصیت‌ها با تغییرات ناگهانی در بدن خود مواجه می‌شوند و خونریزی‌های غیرمنتظره یا دردناک را تجربه می‌کنند، این لحظات نشان‌دهنده نابودی آرام و تدریجی انسانیت در مواجهه با یک نیروی بیگانه و غیرقابل کنترل است.

خونریزی‌ها و تغییرات جسمی می‌توانند به نوعی نشان‌ دهنده رنج بشری در مسیر کشف حقیقت یا مواجهه با واقعیت‌های دردناک نیز باشند. در بخش‌هایی از فیلم، ماده مرموز با عناصر طبیعی و بیولوژیکی پیوند دارد. این پیوند نشان‌ دهنده آمیختگی انسان با طبیعت و همچنین نشان‌ دهنده خطرات دستکاری در فرآیندهای طبیعی است. این نماد به مخاطب یادآور می‌شود که هرگونه مداخله بی‌رویه در طبیعت و فرآیندهای زیستی ممکن است عواقب جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد.

در سراسر فیلم، عنصر ناشناختگی و ابهام، حضوری قوی دارد. این عنصر به نوعی به عنوان نماد ترس از ناشناخته‌ها و بی‌اعتمادی به علم و تکنولوژی‌های نوین عمل می‌کند. شخصیت‌ها هرگز به‌طور کامل نمی‌دانند با چه چیزی مواجه هستند و این ابهام باعث افزایش تنش و وحشت در داستان می‌شود. این مفهوم به ترس عمومی از دستاوردهای علمی جدید و احتمال خطرات ناشی از عدم شناخت کامل این فناوری‌ها اشاره دارد.

تجربه‌ی از خودبیگانگی که شخصیت‌ها در مواجهه با ماده مرموز تجربه می‌کنند، سمبلی بر از خودبیگانگی انسان در جهان مدرن است. ماده، آن‌ها را از بدن، هویت و حتی انسانیت خود جدا می‌کند. این از خودبیگانگی می‌تواند به نوعی بازتاب دهنده احساس گمشدگی و بی‌ریشه‌گی انسان‌ها در جهانی باشد که روز به روز پیچیده‌تر و عجیب‌تر می‌شود.

پالتوی زرد الیزابت!

رنگ زرد پالتوی الیزابت اسپارکل به عنوان یک عنصر قدرتمند عمل کرده و معانی مختلفی را به ذهن منتقل می‌کند. انتخاب این رنگ در طراحی لباس این فیلم، به دقت انجام شده تا پیام‌های نهفته‌ای به مخاطب انتقال دهد. رنگ زرد به‌طور سنتی با هشدار و خطر مرتبط است، مانند علائم راهنمایی یا لباس‌های ایمنی. در فیلم The Substance، پالتوی زرد نمادی از خطری است که در حال نزدیک شدن می‌باشد، یا به نوعی نشانه‌ از تهدید بالقوه‌ای است که شخصیت الیزابت با آن مواجه خواهد شد. این رنگ همچنین نوعی هشدار برای بیننده است که شخصیت در موقعیتی بحرانی یا خطرناک قرار دارد.

زرد به عنوان یک رنگ گرم و زنده در مقابل محیط‌های سرد، تاریک و ترسناکی که معمولاً در فیلم دیده می‌شود، تضادی قوی ایجاد می‌کند. این تضاد نشان‌دهنده مبارزه بین زندگی و مرگ یا امید در برابر ناامیدی است. پالتوی زرد به عنوان سمبلی از سرزندگی یا امید اولیه شخصیت نیز عمل می‌کند، حتی اگر این امید به تدریج در طول داستان کمرنگ شود. این تضاد رنگی همچنین می‌تواند نشان دهد که شخصیت الیزابت به‌نوعی از محیط اطراف خود جدا یا بیگانه است.

در برخی تفسیرها، رنگ زرد نشان‌ دهنده جنون، وسواس یا از خودبیگانگی نیز هست. این معانی به ویژه در متون ادبی و هنری وجود دارند. در The Substance، پالتوی زرد نشانی از تغییرات درونی و روانی شخصیت الیزابت می‌باشد که به تدریج از حالت عادی خود فاصله می‌گیرد و به دلیل اثرات ماده مرموز دچار ناآرامی و بحران هویت می‌شود. بنابراین زرد نمایانگر روند از خودبیگانگی و جنون تدریجی شخصیت در مواجهه با نیرویی غیرقابل کنترل است.

در برخی فرهنگ‌ها و سنت‌ها، رنگ زرد با بیماری، فساد و زوال مرتبط است. این تفسیر می‌تواند با چهارچوب فیلم مرتبط باشد، به ویژه با توجه به اینکه ماده مرموز به تدریج سلامت جسمی و روانی شخصیت‌ها را تخریب می‌کند. پالتوی زرد نمایانگر زوال تدریجی شخصیت اصلی است زیرا او به مرور تحت تأثیر اثرات ویرانگر ماده قرار می‌گیرد.رنگ زرد به دلیل درخشش و روشنایی آن، به عنوان رنگی شناخته می‌شود که جلب توجه می‌کند.

در این فیلم، این پالتو همچنین نشان از قدرت شخصیت الیزابت در مراحل ابتدایی دارد؛ قبل از اینکه ماده مرموز او را تحت تاثیر قرار دهد. علاوه بر این، زرد نشانه‌ای از تلاش شخصیت برای کنترل و تسلط بر شرایط اطرافش است. لازم به ذکر است که فیلم نیز با دستگاه زردی که خیابان‌ها را تمیز می‌کند به اتمام می‌رسد.

65

امتیاز ویجیاتو

توصیف The Substance بدون سر و کله زدن با صفت های بی پایان دشوار است. این فیلم گروتسک است. به هم ریخته است و ناراحت‌کننده، خنده‌دار و هولناک، سورئال و بیمارکننده. این فیلم حتی گاهی جسورانه و نفرت انگیز است. با این حال، همه این واژه‌ها برای توصیف روان‌پریشی واقعی فیلم بسیار اندک هستند.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!