فانی لند‌

نقد فیلم Winner – حقایق آمریکایی

فیلم Winner درامی آمیخته با کمدی سیاه، محصول ۲۰۲۴ آمریکا و کانادا، به کارگردانی سوزانا فوگل (Susanna Fogel) و نویسندگی کری هاولی (Kerry Howley) بر اساس داستان واقعی است. در این فیلم امیلیا جونز (Emilia Jones) در نقش ریالیتی وینر بازی می‌کند. همچنین بازیگرانی چون کانی بریتون (Connie Britton)، دنی رامیرز (Danny Ramirez)، کاترین نیوتن (Kathryn Newton) و زک گالیفیاناکیس (Zach Galifianakis) نیز در Winner به ایفای نقش پرداخته اند.

 یک درام واقعی و بیوگرافی است که داستان ریالیتی وینر (Reality Winner)، کارمند سابق سازمان امنیت ملی ایالات متحده (NSA)، را روایت می‌کند. این فیلم به ماجرای افشای اسناد محرمانه توسط ریالیتی وینر می‌پردازد که اطلاعاتی درباره دخالت روسیه در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا را درز داده بود. او به خاطر افشای این اطلاعات دستگیر شد و به زندان افتاد. داستان فیلم، زندگی وینر و همچنین مسائل پیچیده‌ای را که او با آن روبه‌رو شد، به تصویر می‌کشد؛ از جمله اخلاقیات، امنیت ملی و شجاعت در بیان حقیقت. Winner نگاهی عمیق به زندگی شخصی و تصمیمات اخلاقی ریالیتی وینر در مواجهه با واقعیت‌های پیچیده سیاسی است.

تاثیرگذاریِ کم روایت

انتقاد اصلی به فیلم‌ Winner این است که با وجود پتانسیل بالای داستان واقعی، روایت آن گاهی به اندازه کافی تاثیرگذار یا جذاب نیست. داستان ریالیتی وینر به خودی خود می‌تواند به شدت متحیرکننده باشد، اما برای یک فیلم بیوگرافی، چالش این است که واقعیت را به شکلی جذاب و دراماتیک به تصویر بکشد. مثلا در حالی که ریالیتی وینر در مرکز این داستان قرار دارد، فیلم نتوانسته است به عمق روان‌شناختی شخصیت او بپردازد. چرا او تصمیم گرفت این اطلاعات را افشا کند؟ انگیزه‌های شخصی و عاطفی او به اندازه کافی بررسی نشده و فیلم بیشتر به دنبال نمایش بیرونی ماجراست تا پیچیدگی‌های درونی.

از آنجا که بسیاری از مخاطبان از سرنوشت وینر آگاه هستند، فیلم در ایجاد تعلیق و تنش قابل توجه ناکام است. یک فیلم بیوگرافی باید فراتر از صرفاً روایت وقایع تاریخی باشد و از عناصر سینمایی برای ایجاد هیجان و تعلیق استفاده کند. اما در Winner ، روایت خطی و کم‌هیجان باعث می‌شود داستان کمتر تاثیرگذار باشد. علاوه بر این، هر چند موضوع دخالت در انتخابات آمریکا و افشاگری مهم است، فیلم نتوانسته به سایر جنبه‌های زندگی ریالیتی وینر مانند روابط شخصی و درگیری‌های احساسی او بپردازد. این محدودیت باعث شده که فیلم از نظر انسانی غنی نباشد و تنها بر ابعاد سیاسی تمرکز کند.

با این وجود، فیلم به مسائل اخلاقی پیچیده‌ای مانند امنیت ملی و آزادی بیان می‌پردازد که برای مخاطبان جذاب و مهم است، اگرچه پرداختن به این موضوعات می‌توانست عمیق‌تر و چند بعدی‌تر رقم بخورد. در واقع این فیلم حتی بر سلایق کاراکتر اصلی نیز مانور نمی‌دهد. در نهایت، Winner  فیلمی است که موضوع مهمی را برای پرداختن انتخاب کرده، اما به دلیل عدم توجه کافی به عمق شخصیت‌ها و ایجاد تعلیق و هیجان کافی، از پتانسیل کامل داستان واقعی خود استفاده نکرده است.

کمبود لایه‌‌های عمیق!

 داستان فیلم بر پایه یک رویداد معاصر و واقعی است که همچنان در ذهن بسیاری از مردم جهان زنده است. دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا و افشاگری ریالیتی وینر. پرداختن به این موضوعات برای مخاطبان جذابیت خاصی دارد و می‌تواند باعث شود آنان نسبت به مسائل سیاسی روز حساس‌تر شوند. به ویژه این که کاراکتر اصلی، جوانی دغدغه‌مند است. اگرچه انتخاب این موضوع جالب است، اما فیلم به شکل قابل توجهی از تبدیل آن به یک درام مهیج سیاسی بازمی‌ماند. بیشتر روایت خطی و کم‌تنش است و به شکلی که می‌توانست اثرگذار باشد، عمیق نمی‌شود. در فیلم‌هایی که به رویدادهای سیاسی می‌پردازند، تعلیق، درام و تضادهای فکری نقش مهمی دارند؛ اما Winner نتوانسته این جنبه‌ها را به خوبی نشان دهد. فیلم به موضوع مهمی مانند اخلاقیات در افشای اطلاعات محرمانه و درگیری میان امنیت ملی و آزادی بیان می‌پردازد. این چالش‌های اخلاقی برای بیننده مسئله ایجاد می‌کند و فیلم به طور غیرمستقیم از او می‌خواهد که به این مسائل فکر کند.

 با وجود پرداخت به این مسائل، فیلم نتوانسته است آنها را به شکلی چند لایه و پیچیده ارائه دهد. پرداخت یک‌ جانبه به تصمیم ریالیتی وینر و عدم نمایش عمق درگیری‌های اخلاقی یا نمایان کردن ابعاد مختلف این تصمیم باعث می‌شود بیننده نتواند به طور کامل در بحث‌های اخلاقی فیلم غرق شود. ریالیتی وینر به عنوان یک قهرمان زن که علیه سیستم ایستاده، انتخاب جالبی برای روایت است. فیلم سعی می‌کند او را به عنوان فردی شجاع و جسور به تصویر بکشد که در برابر قدرت‌های بزرگ از حقیقت دفاع می‌کند. با این حال، شخصیت‌ پردازی ریالیتی وینر به اندازه کافی عمیق نیست. ما انگیزه‌ها، ترس‌ها و درگیری‌های درونی او را به طور کامل نمی‌بینیم. این عدم پرداخت عمیق به شخصیت اصلی باعث می‌شود تا تماشاگر نتواند به طور کامل با او ارتباط برقرار کند یا سفر درونی او را درک کند. در فیلم‌های بیوگرافی، عمق دادن به شخصیت اصلی برای ایجاد همدلی با مخاطب بسیار مهم است، اما در این فیلم چنین اتفاقی به اندازه کافی رخ نمی‌دهد.

بازیگر نقش اصلی، امیلیا جونز، توانسته است ریالیتی وینر را با صداقت و اصالت نسبی به تصویر بکشد. اجراهای بازیگران مکمل نیز به خوبی صورت گرفته است. از نظر فنی و بازیگری، فیلم عملکرد قابل قبولی دارد. به ویژه خانواده وینر. با این وجود ریالیتی یک کاراکتر سخت و خونسرد را نتوانست به طور دوست‌داشتنی در ذهن مخاطب تصویر کند. در واقع فیلم حتی در ارائه حمایت قوی از سوی سایر شخصیت‌ها برای تقویت روایت اصلی ناتوان است. شخصیت‌های فرعی به خوبی پرداخته نشده‌اند و در نهایت فیلم بیشتر بر دوش بازیگر اصلی تکیه دارد تا سایر عناصر داستان. فیلم به طور مستقیم به موضوعاتی مثل شجاعت در برابر قدرت‌های بزرگ، افشای حقیقت و اهمیت ارزش‌های اخلاقی پرداخته است. این پیام‌ها مهم و تأمل‌ برانگیز هستند و می‌توانند مخاطب را به تفکر وا دارند. اما مشکل اینجاست که فیلم در ارائه پیام‌هایش اغلب سطحی عمل می‌کند و از پرداختن به جنبه‌های پیچیده‌تر بازمی‌ماند. برای مثال، به جای اینکه به عواقب و پیامدهای درازمدت تصمیم وینر به طور عمیق پرداخته شود، بیشتر به نتیجه فوری آن توجه شده است. این امر باعث شده که فیلم از تأثیرگذاری عمیق‌تری که می‌توانست بر مخاطب داشته باشد، فاصله بگیرد.

سبک کارگردانی سوزانا فوگل سعی در ارائه یک روایت منسجم و واقع‌گرایانه دارد. لحن فیلم در بیشتر قسمت‌ها جدی و حاکی از یک درام بیوگرافی کلاسیک است که به نوعی احترام به شخصیت واقعی می‌باشد و داستان او را حفظ می‌کند. اما این لحن بیش از حد محافظه‌ کارانه است و باعث می‌شود که فیلم فاقد شور و هیجان لازم باشد. فیلم‌های بیوگرافی موفق، از تنش، تعلیق و گاه حتی طنز در روایت استفاده می‌کنند تا تماشاگر را جذب کنند. در مقابل، لحن یک‌دست و خنثی Winner باعث می‌شود که فیلم انرژی لازم را برای جلب توجه تماشاگر نداشته باشد. فیلم Winner موضوع جالبی دارد و به مسائلی پرداخته که هم سیاسی و هم اخلاقی هستند. انتخاب بازیگران خوب است و داستان واقعی ریالیتی وینر پتانسیل لازم را دارد تا تبدیل به یک درام مهیج شود. با این حال، فیلم به دلیل روایت سطحی، شخصیت‌ پردازی ضعیف و فقدان تعلیق و هیجان، نتوانسته است به یک اثر تاثیرگذار تبدیل شود. فیلم برای کسانی که به موضوعات معاصر علاقه دارند جذاب است، اما از نظر سینمایی، پتانسیل‌های استفاده نشده بسیاری در آن وجود دارد.

سیر سریع اتفاقات

در فیلم Winner، یکی از نکات قابل نقد، سیر سریع اتفاقات و به‌ ویژه روند تغییر شغل‌های ریالیتی وینر است که تأثیر منفی بر روایت کلی داستان دارد. این مسئله باعث شده که مخاطب نتواند به‌خوبی با تصمیمات و انگیزه‌های او در طول داستان ارتباط برقرار کند. فیلم به‌ سرعت از مراحل مختلف زندگی حرفه‌ای ریالیتی عبور می‌کند. این تغییرات شغلی شامل فعالیت‌های او در ارتش، سپس ورود به سازمان امنیت ملی (NSA) و در نهایت افشای اسناد است. مشکل اصلی در اینجاست که فیلم به درستی به درونیات و دلایل این تغییرات نپرداخته و این روند را به‌ صورت سطحی نشان داده است. شتاب‌ زدگی در نمایش این تحولات شغلی باعث می‌شود که بیننده نتواند انگیزه‌ها و دلایل پشت هر انتخاب را به‌ خوبی درک کند. روند سریع تغییرات شغلی، فرصت لازم برای بررسی انگیزه‌های عمیق‌تر وینر، مثل نارضایتی‌های شخصی یا سیاسی او، فراهم نمی‌کند. از این رو، مخاطب نمی‌تواند به طور کامل تحول تدریجی شخصیت را حس کند.

تغییر شغل‌های ریالیتی، به‌ویژه از ارتش به NSA، نشانگر تغییراتی در زندگی و دیدگاه اوست. با این حال، فیلم به‌ درستی به انگیزه‌های پشت این تغییرات نمی‌پردازد. برای مثال، درک عمیقی از اینکه چرا او تصمیم به پیوستن به ارتش گرفت، یا چرا وارد NSA شد و به افشای اطلاعات اقدام کرد، ارائه نمی‌شود. این تصمیمات بزرگ بدون نمایش کافی از دلایل و درگیری‌های درونی او، کمتر قابل درک به‌نظر می‌رسند. تغییرات شغلی ریالیتی در فیلم بیشتر به عنوان نقاط داستانی ارائه می‌شوند تا عناصر کلیدی در توسعه شخصیت. این عدم عمق باعث می‌شود که مخاطب حس نکند ریالیتی از یک فرآیند فکری یا درونی برای این تغییرات عبور کرده است. یکی از جنبه‌های مهم زندگی ریالیتی وینر فشارهای اجتماعی و محیطی بوده است که بر تصمیمات کاری او تأثیر گذاشته‌اند. اما فیلم، این فشارها را به‌ طور کافی نشان نمی‌دهد. تغییرات شغلی او می‌توانست با تمرکز بر مسائلی مانند فشارهای اقتصادی، مسائل خانوادگی، یا فشارهای سیاسی و اجتماعی پیچیده‌تر به نظر برسد. با این حال، فیلم این جنبه‌ها را نادیده می‌گیرد و روند تغییرات شغلی او بیشتر به‌صورت گذرا نمایش داده می‌شود. در نتیجه، مسیر شغلی وینر به‌ صورت مقطعی و بدون پرداخت به زمینه‌های اجتماعی و سیاسی آن به‌ نظر می‌رسد. در حالی که این مسائل می‌توانستند به عمق بیشتری به داستان و درگیری‌های شخصیت اصلی اضافه کنند.

برای اینکه تماشاگر با شخصیت اصلی همدلی کند، نیاز به یک سیر تحول تدریجی و دراماتیک دارد. اما فیلم به دلیل سیر سریع تغییرات و تمرکز کم بر این تحولات، موفق به نمایش این روند تدریجی نمی‌شود. مخاطب درک نمی‌کند که چگونه و چرا ریالیتی از یک فرد نظامی به افشاگر اطلاعات تبدیل می‌شود. این مسأله باعث کاهش تأثیرگذاری نهایی داستان می‌شود. حتی توضیحی در رابطه با علایق او نسبت به خاورمیانه نیز داده نمی‌شود و مخاطب به طور ناگهانی می‌فهمد که او به سه زبان مسلط است و علایق و سلایقش در رابطه با جغرافیای شرق بدون توضیح باقی می‌ماند. عدم توجه به تحول تدریجی شخصیت ریالیتی و نمایش شتاب‌ زده تغییرات او، باعث می‌شود که داستان بی‌روح و مکانیکی به نظر برسد و مخاطب از تجربه عاطفی عمیق با شخصیت باز بماند.

تغییر شغل‌های ریالیتی از ارتش به NSA می‌توانست فرصتی برای نمایش چالش‌های خاص هر موقعیت شغلی باشد. این تغییرات باید با نمایش درگیری‌های داخلی و خارجی او در محیط‌های کاری مختلف همراه می‌شد. فیلم می‌توانست چالش‌های او در ارتش، تغییر دیدگاه او نسبت به سیاست‌های امنیتی و نهایتاً فشارهای اخلاقی ناشی از کار در NSA را به شکلی دراماتیک‌تر نشان دهد. اما این تغییرات به شکل گذرا و بدون نمایش کافی از این چالش‌ها ارائه شده‌اند. در نتیجه فیلم از نشان دادن عمق چالش‌های کاری و حرفه‌ای او ناتوان است و این فقدان، روند داستان را ضعیف کرده است. سیر سریع اتفاقات و تغییرات شغلی ریالیتی وینر در فیلم Winner یکی از نقاط ضعف اصلی است که باعث کاهش عمق شخصیت‌ پردازی و عدم ایجاد درام قوی می‌شود. شتاب‌زدگی در تغییر شغل‌ها و پرداخت سطحی به انگیزه‌ها و فشارهای محیطی، باعث می‌شود که فیلم از نظر روایی نتواند پیچیدگی و تحول تدریجی شخصیت اصلی را به‌خوبی منتقل کند. این مشکل نه تنها به تضعیف شخصیت اصلی منجر می‌شود، بلکه بر تأثیرگذاری کلی داستان نیز اثر منفی می‌گذارد.

سخن آخر

فیلم Winner، با وجود جذابیت داستان واقعی و موضوع سیاسی پیچیده‌اش، از جنبه‌های مختلف کارگردانی و شیوه ارائه پایان خود دچار چالش‌هایی است. یکی از مشکلات عمده در کارگردانی سوزانا فوگل، ناپایداری لحن و ریتم فیلم است. فیلم از ابتدا تا انتها به یک لحن خاص پایبند نمی‌ماند و به شکل غیرضروری با سرعت غیرمنتظره پیش می‌رود. این ریتم ناپایدار باعث می‌شود تماشاگر نتواند به درستی در داستان غرق شود. در بخش‌هایی که باید تنش و هیجان احساس شود، فیلم دچار رکود می‌شود و در بخش‌هایی که نیاز به عمیق‌تر شدن در احساسات یا تأمل بر تصمیمات شخصیت اصلی است، به سرعت از آن عبور می‌کند. به عنوان مثال، لحظات کلیدی مانند تصمیم‌گیری ریالیتی برای افشای اطلاعات یا عواقب احساسی و اخلاقی این کار، با شتاب‌زدگی نشان داده می‌شود و عمق کافی به آنها داده نمی‌شود.

یکی دیگر از مشکلات کارگردانی این است که فیلم بر تحول شخصیت ریالیتی وینر به اندازه کافی متمرکز نیست. در فیلم‌های بیوگرافی، یکی از مهم‌ترین جنبه‌ها نمایش روند تغییر شخصیت اصلی است. سوزانا فوگل نتوانسته این تحول تدریجی و درونی را به‌خوبی به تصویر بکشد. مخاطب نمی‌بیند که چرا و چگونه ریالیتی از یک کارمند وفادار به NSA به یک افشاگر تبدیل می‌شود. فقدان نمایش درونیات شخصیت و سفر احساسی او باعث می‌شود تماشاگر نتواند با او همدلی عمیقی داشته باشد. مثلا، ارتباطات عاطفی و فکری ریالیتی با محیط اطراف و کسانی که با او تعامل دارند (خانواده، همکاران، دوستان)، به خوبی پرداخت نمی‌شود و به‌ صورت سطحی از کنار آنها عبور می‌کند.

در بسیاری از لحظات کلیدی فیلم، کارگردان نتوانسته حس تنش و بحران را به خوبی القا کند. برای نمونه، صحنه‌هایی که باید پر از تعلیق باشند، مانند لحظه‌های افشای اطلاعات یا بازداشت ریالیتی، فاقد آن حس اضطراب و استرس لازم هستند. کارگردان نتوانسته با ایجاد فضای دراماتیک قوی، مخاطب را درگیر کند و همین مسئله باعث می‌شود که صحنه‌های مهم و حیاتی بی‌روح و کم‌تنش به نظر برسند. مانند بازداشت ریالیتی که باید یکی از هیجان‌انگیزترین لحظات فیلم باشد، بدون هیچ‌گونه پیچیدگی یا حس اضطراب نمایش داده شده و در نتیجه تماشاگر از تجربه احساسی قدرتمندی که انتظارش را دارد، محروم می‌شود. فضاهای کاری، خانه، و محیط‌های مختلف که ریالیتی در آنها حضور دارد، به شکل قابل قبولی ساخته و پرداخته نشده‌اند. در فیلم‌های بیوگرافی، فضاها نقش مهمی در نشان دادن ذهنیت شخصیت دارند؛ اما در این فیلم، فضاها به شکل ساده و بدون استفاده از امکانات بصری و سینمایی نمایش داده شده‌اند. این فقدان جزئیات باعث می‌شود مخاطب در فضای داستان قرار نگیرد و از نظر احساسی نیز از فیلم فاصله بگیرد.

پایان فیلم که سرنوشت تلخ ریالیتی وینر و محکومیت او به زندان را نشان می‌دهد، از نظر احساسی سنگین است و پیامدهای اخلاقی عمل او را به نمایش می‌گذارد. پایان بد فیلم به تماشاگر این واقعیت را گوشزد می‌کند که حتی با نیت افشای حقیقت و دفاع از حقوق عمومی، سیستم سیاسی و امنیتی ممکن است با سخت‌گیری و سرکوب روبه‌رو شود. هرچند این پایان تلخ و واقع‌گرایانه است، اما مشکل اصلی در نحوه اجرای آن است. پایان به شکلی ناگهانی و بدون پردازش کافی از لحاظ احساسی و داستانی به نمایش گذاشته می‌شود. مخاطب از این‌که سرنوشت ریالیتی با چنین نتیجه‌ای به پایان می‌رسد، شگفت‌زده نمی‌شود، چون فیلم نتوانسته به درستی زمینه‌سازی کند و مخاطب را برای این پایان آماده سازد.

پایان فیلم قرار بود تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد و او را به تامل در مسائل مهمی چون عدالت، آزادی بیان و پیامدهای افشای اطلاعات وا دارد. با این حال، به دلیل عدم پرداخت مناسب به شخصیت ریالیتی در طول فیلم، مخاطب نمی‌تواند به‌خوبی با سرنوشت او همدلی کند. پایان فیلم، اگرچه از لحاظ منطقی با روند وقایع سازگار است، اما به دلیل عدم وجود پیوند احساسی عمیق با مخاطب، از تأثیرگذاری لازم برخوردار نیست. پایان‌های ناخوشایند در فیلم‌ها معمولاً زمانی موفق هستند که تماشاگر را با سؤالاتی درباره اخلاقیات، عدالت و حقیقت مواجه کنند. اما در Winner، پایان بد بیشتر به‌ صورت یک نتیجه‌گیری سرد و بی‌روح ارائه شده است. فیلم نتوانسته مخاطب را به عمق فکری بیشتری در مورد انتخاب‌های ریالیتی یا پیامدهای گسترده‌تری که عمل او می‌توانست داشته باشد، هدایت کند.

پایان باید از لحاظ فکری مخاطب را درگیر می‌کرد و او را به تأمل در موضوعات پیچیده‌تری همچون انتخاب‌های سخت، مواجهه با سیستم‌های قدرتمند و قیمت افشای حقیقت می‌کشاند. اما به دلیل سیر شتاب‌زده فیلم و عدم تمرکز بر عمق شخصیت، پایان فیلم بی‌اثر و سطحی به‌نظر می‌رسد. کارگردانی سوزانا فوگل در فیلم Winner از جنبه‌های مختلفی قابل نقد است، از جمله عدم تعادل در ریتم و لحن، پرداخت سطحی به تحول شخصیت ریالیتی و نبود تنش و تعلیق در لحظات کلیدی. این موارد باعث شده که فیلم نتواند تأثیرگذاری لازم را بر تماشاگر بگذارد. پایان بد فیلم نیز که به‌طور ناگهانی و بدون پرداخت کافی از لحاظ احساسی و دراماتیک به نمایش گذاشته شده، از ایجاد تأثیر عمیق و ماندگار بر مخاطب ناتوان است. در نهایت، فیلم با وجود پیامدهای اخلاقی مهم و داستان واقعی جذاب، به دلیل ضعف‌های کارگردانی و فقدان عمق در شخصیت‌پردازی، نتوانسته به پتانسیل کامل خود دست یابد.

55

امتیاز ویجیاتو

Winner یک فیلم زندگینامه‌ای کمدی درباره یک دختر تگزاسی (امیلیا جونز) است که شروع به خدمت شجاعانه به ایالات متحده می‌کند و ناگهان با حقیقت تلخ جنایات و بی عملی کشورش روبرو می‌شود!

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!