فانی لند‌

(ویدئو) خالق شخصیت‌های فراموش‌نشدنی: یادبودی از آنتون چخوف، غول داستان کوتاه

راهنماتو- امروز سالگرد درگذشت آنتون چخوف، طنزپرداز و داستان‌نویس شهیر روسی است. مردی که با قلم توانای خود، داستان‌هایی طنزآمیز و در عین حال عمیق خلق کرد و نام خود را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه ساخت.آنتون چخوف، نویسنده‌ای که به خاطر داستان‌های کوتاه خود مشهور است، در سال ۱۸۶۰ در روسیه متولد شد.

او در طول عمر کوتاه خود، بیش از ۳۰۰ داستان کوتاه و چندین نمایشنامه نوشت که بسیاری از آنها به زبان‌های مختلف ترجمه شده و مورد تحسین منتقدان و خوانندگان قرار گرفته‌اند.چخوف به عنوان استاد داستان کوتاه شناخته می‌شود. او در آثار خود به زندگی روزمره مردم عادی در روسیه می‌پردازد و با ظرافتی خاص، طنز و تراژدی را در هم می‌آمیزد.

داستان‌های چخوف سرشار از شخصیت‌های فراموش‌نشدنی هستند که با لحنی ساده و صمیمی به تصویر کشیده می‌شوند. او به خوبی احساسات و تجربیات انسانی را درک می‌کند و آنها را به گونه‌ای به قلم می‌آورد که خواننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.چخوف در سال ۱۹۰۴ در سن ۴۴ سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت.

اما آثار او تا به امروز پابرجا مانده و همچنان خوانندگان سراسر جهان را مجذوب خود می‌کند.در این مقاله و این ویدئو، به مناسبت سالگرد درگذشت آنتون چخوف، به زندگی و آثار او می‌پردازیم و برخی از مشهورترین داستان‌های او را معرفی می‌کنیم.

25 تیر درگذشت آنتون چخوف

به گزارش راهنماتو: ما رودرروی یکدیگر نقش آدم‌های مغرور را بازی می‌کنیم و زندگی بی‌آن‌که به ما اعتنایی داشته باشد، می‌گذرد.

120 سال پیش در چنین روزی، خیابان‌های مسکو مملو از جمعیتی بود که برای تشیع جنازه آنتون چخوف آمده بودند. اگرچه او در 44 سالگی درگذشت، اما مجموع 60 اثری که از خود برجای گذاشت به شدت جریان ساز بودند. اکثرا او را با تفنگ چخوف می شناسند. می‌گفت بهتر است هر جمله، شی یا حرف اضافی از عبارات یک داستان یا نمایشنامه حذف شود. پس اگر در صحنه‌ای تفنگی دیدیم باید شلیک شود و الا اضافه است.

چخوف بر این باور بود که رسالت یک نویسنده به وجود آوردن پرسشی اساسی در ذهن مخاطبان است. بنابراین پایان برخی از داستان کوتاه‎هایش را باز می‌گذاشت او؛ بنابراین ما حین خواندن آثار او پاسخ تمام پرسش‌هایمان را نمی‌گیریم و فضایی برای فکر کردن خواهیم داشت.

بعلاوه، یکی از دلایل غنای قلم چخوف این بود که او؛ علی‌رغم غول‌های ادبیات روسیه مثل تولستوی زندگی مرفهی نداشت، از طرفی همچون داستایفسکی راهی اردوگاه کار اجباری نشده بود، به همین خاطر تنوعی در زندگیش ایجاد کرد و روستایی را برای اقامت در نظر گرفت تا میان مردم زندگی کند و در حالی که صدای آن‌ها را می‌شنود، داستان‌هایی از دل آن‌ها بنویسد. این طبقه، طبقه‌ای بود که کمتر ردپایی از آن‌ها در ادبیات روسیه دیده می‌شد.

اما امروزه چخوف را پدر داستان کوتاه می‌نامند. او داستان نویسی را از دوران نوجوانی برای تامین مخارج خانواده‌اش شروع کرده بود و بعدتر برای خنداندن خانواده نامه‌هایی شبیه به داستان‌های طنز برایشان می‌نوشت. با گذشت زمان لحن او جدی‌تر شد که گاهی آمیخته با تراژدی و گاهی آمیخته با طنز بود. از مهم‌ترین نمایشنامه‌های او باغ آلبالو و دایی وانیا و از جذاب‌ترین داستان کوتاه‌های او بانو با سگ ملوس و آفتاب پرست است. خوشبختانه اکثر آثار او به زبان فارسی ترجمه و در انتشارات متفاوت چاپ شده‌اند.

یادش گرامی و نامش جاودان. 

طناز السادات حسینی فر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!