فانی لند‌

چه آسیب‌هایی از کنترل‌کردن در روابط عاشقانه نشأت می‌گیرد؟

محدود کردن دسترسی به منابع مالی: فرد کنترل‌گر ممکن است دسترسی شریک عاطفی خود به منابع مالی را محدود کند و او را از نظر مالی وابسته به خود نگه دارد.

ایجاد حس گناه و مسئولیت

سرزنش و انتقاد مداوم: فرد کنترل‌گر دائماً از شریک عاطفی خود ایراد می‌گیرد و او را به‌خاطر کوچک‌ترین اشتباهاتش سرزنش می‌کند.

مقایسه با دیگران: فرد کنترل‌گر شریک عاطفی خود را با دیگران مقایسه می‌کند و او را به‌خاطر نقص‌ها و کمبودهایش سرزنش می‌کند.

ایجاد حس گناه: فرد کنترل‌گر با ایجاد حس گناه و مسئولیت در شریک عاطفی خود، او را تحت کنترل خود نگه می‌دارد و به او می‌گوید که اگر او را ترک کند، زندگی او تباه خواهد شد و یا اینکه او را مسئول تمام مشکلات و ناراحتی‌های خود می‌داند.

تهدید به ترک کردن: فرد کنترل‌گر برای رسیدن به خواسته‌های خود، شریک عاطفی خود را به ترک کردن تهدید می‌کند.

سوءظن و بی‌اعتمادی

حسادت و سوءظن بی‌دلیل: فرد کنترل‌گر به طور مداوم شریک عاطفی خود را تحت‌نظر می‌گیرد و به او بی‌اعتماد است.

بازرسی وسایل شخصی: فرد کنترل‌گر بدون اجازه شریک عاطفی خود، وسایل شخصی او را بازرسی می‌کند.

چک کردن ایمیل و حساب‌های کاربری در شبکه‌های اجتماعی: فرد کنترل‌گر به طور مداوم ایمیل و حساب‌های کاربری شریک عاطفی خود در شبکه‌های اجتماعی را چک می‌کند.

سؤالات پی‌درپی و بازجویی: فرد کنترل‌گر دائماً از شریک عاطفی خود سؤالات پی‌درپی می‌پرسد و او را بازجویی می‌کند.

تسلط و اعمال نظر

تصمیم‌گیری بدون مشورت: فرد کنترل‌گر بدون مشورت با شریک عاطفی خود، برای همه چیز تصمیم می‌گیرد.

تلاش برای تغییر شخصیت و رفتار: فرد کنترل‌گر سعی می‌کند شریک عاطفی خود را مطابق میل و سلیقه خود تغییر دهد و به او می‌گوید که چگونه لباس بپوشد، چگونه رفتار کند و چگونه صحبت کند، در کل سعی می‌کند علایق و سلیقه شریک عاطفی خود را تغییر دهد.

نادیده گرفتن نظرات و خواسته‌ها: فرد کنترل‌گر نظرات و خواسته‌های شریک عاطفی خود را نادیده می‌گیرد.

تحقیر و توهین: فرد کنترل‌گر شریک عاطفی خود را تحقیر و توهین می‌کند.

تحمیل نظرات و عقاید خود: فرد کنترل‌گر سعی می‌کند نظرات و عقاید خود را به شریک عاطفی خود تحمیل کند.

انتقاد مداوم و سرزنش: فرد کنترل‌گر دائماً از شریک عاطفی خود ایراد می‌گیرد و او را به‌خاطر کوچک‌ترین اشتباهاتش سرزنش می‌کند. هیچگاه از شریک عاطفی خود راضی نیست و همیشه ایرادی برای او پیدا می‌کند و به طور مداوم شریک عاطفی خود را با دیگران مقایسه می‌کند و او را تحقیر می‌کند.

ایجاد حس ناامنی و وابستگی

حسادت و سوءظن بی‌دلیل: فرد کنترل‌گر به طور مداوم شریک عاطفی خود را تحت‌نظر می‌گیرد و به او بی‌اعتماد است.

ایجاد حس گناه و مسئولیت: فرد کنترل‌گر با ایجاد حس گناه و مسئولیت در شریک عاطفی خود، او را تحت کنترل خود نگه می‌دارد.

تهدید و ارعاب: فرد کنترل‌گر برای رسیدن به خواسته‌های خود از تهدید و ارعاب استفاده کرده و شریک عاطفی خود را با خشونت فیزیکی یا کلامی تهدید می‌کند و از عواطف شریک عاطفی خود برای سوءاستفاده و کنترل او استفاده می‌کند.

سوءاستفاده عاطفی: فرد کنترل‌گر ممکن است از شریک عاطفی خود سوءاستفاده عاطفی کند و او را مورد آزار و اذیت عاطفی قرار دهد.

عوارض و پیامدهای کنترلگری در رابطه

کنترلگری در رابطه، پدیده‌ای مخرب و آسیب‌زننده است که می‌تواند عوارض و پیامدهای منفی متعددی برای هر دو طرف رابطه داشته باشد. در ادامه به برخی از این عوارض و پیامدها اشاره می‌کنیم:

عوارض برای فرد تحت کنترل

از بین رفتن اعتماد به نفس: فرد تحت کنترل به‌مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و به خودباوری و توانایی‌های خود ایمانش را از دست می‌دهد. این موضوع می‌تواند به عزت نفس او لطمه زده و او را در معرض آسیب‌های روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار دهد.

احساس خشم و نارضایتی: فرد تحت کنترل دائماً از رفتار شریک عاطفی خود احساس خشم و نارضایتی می‌کند. این خشم و نارضایتی می‌تواند به‌مرور زمان به کینه و انزجار تبدیل شده و رابطه را به سمت سردی و بی‌تفاوتی سوق دهد.

افسردگی و اضطراب: کنترلگری می‌تواند منجر به افسردگی و اضطراب در فرد تحت کنترل شود. احساس ناامیدی، بی‌ارزشی و عدم کنترل بر زندگی خود، از جمله عواملی هستند که می‌توانند به بروز این مشکلات روانی در فرد تحت کنترل منجر شوند.

احساس تنهایی و انزوا: فرد تحت کنترل ممکن است به دلیل محدودیت‌هایی که از طرف شریک عاطفی خود برای او ایجاد می‌شود، احساس تنهایی و انزوا کند. این موضوع می‌تواند به تشدید افسردگی و اضطراب در فرد و همچنین آسیب به روابط اجتماعی او با دوستان و خانواده‌اش منجر شود.

مشکلات جسمی: کنترلگری می‌تواند منجر به مشکلات جسمی مانند سردرد، میگرن، مشکلات گوارشی و اختلالات خواب شود. استرس و اضطراب مداوم ناشی از کنترلگری، می‌تواند به طور مستقیم بر سلامت جسمی فرد تحت کنترل تأثیر منفی بگذارد.

عوارض برای فرد کنترل‌گر

از بین رفتن صمیمیت و اعتماد: کنترلگری باعث ایجاد حس بی‌اعتمادی و ناامنی در شریک عاطفی می‌شود و صمیمیت را از بین می‌برد. فرد تحت کنترل به‌مرور زمان از شریک عاطفی خود دور شده و رابطه عاطفی آنها به سمت سردی و بی‌تفاوتی سوق پیدا می‌کند.

تنش و درگیری: کنترلگری دائماً باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه می‌شود. بحث و جدل‌های مداوم، فضای رابطه را مسموم کرده و به‌مرور زمان به فرسایش عشق و محبت بین طرفین منجر می‌شود.

خیانت و جدایی: کنترلگری یکی از عوامل اصلی خیانت و جدایی در روابط عاطفی است. فرد تحت کنترل ممکن است برای رهایی از این رابطه طاقت‌فرسا به دنبال راهی برای فرار باشد و به خیانت به شریک عاطفی خود روی بیاورد. در نهایت، کنترلگری می‌تواند به جدایی و فروپاشی کامل رابطه منجر شود.

احساس گناه و شرم: فرد کنترل‌گر ممکن است در نهایت از رفتار خود احساس گناه و شرم کند. او ممکن است به‌مرور زمان متوجه آسیب‌هایی که به شریک عاطفی خود و رابطه خود وارد کرده است، بشود و از این بابت دچار عذاب وجدان و شرمساری شود.

مشکلات در روابط دیگر: کنترلگری می‌تواند به روابط فرد با دوستان، خانواده و همکارانش نیز آسیب برساند. میل به تسلط و کنترل دیگران، می‌تواند فرد را در موقعیت‌های چالش‌برانگیزی در روابط اجتماعی خود قرار دهد و به انزوا و طردشدن او از سوی دیگران منجر شود.

عوارض برای رابطه

از بین رفتن عشق و محبت: کنترلگری باعث از بین رفتن عشق و محبت در رابطه می‌شود. میل به تسلط و حسادت، جایگزین عشق و محبت شده و رابطه را به سمت سردی و بی‌تفاوتی سوق می‌دهد.

سردی و بی‌تفاوتی: رابطه به دلیل عدم وجود صمیمیت و اعتماد، به سمت سردی و بی‌تفاوتی سوق پیدا می‌کند. طرفین رابطه به‌مرور زمان از یکدیگر دور شده و انگیزه خود برای ادامه رابطه را از دست می‌دهند.

عدم تعادل قدرت: تعادل قدرت در رابطه به نفع فرد کنترل‌گر به هم می‌ریزد. این موضوع می‌تواند به نارضایتی و خشم فرد تحت کنترل و همچنین حس ناامنی و بی‌اعتمادی او به شریک عاطفی شود.

عدم رشد و پیشرفت: کنترلگری مانع رشد و پیشرفت هر دو طرف رابطه می‌شود. ترس از رها شدن و حسادت، باعث می‌شود که فرد کنترل‌گر از پیشرفت و موفقیت شریک عاطفی خود احساس خطر کند و سعی کند او را در سطحی پایین‌تر از خود نگه دارد.

عدم رضایت جنسی: کنترلگری می‌تواند به عدم رضایت جنسی در رابطه منجر شود. میل به تسلط و انتظارات غیرمنطقی فرد کنترل‌گر، می‌تواند رابطه جنسی را به تجربه‌ای ناخوشایند برای هر دو طرف تبدیل کند.

خیانت و جدایی: همان‌طور که در بخش قبلی اشاره شد، کنترلگری یکی از عوامل اصلی خیانت و جدایی در روابط عاطفی است. فرد تحت کنترل ممکن است برای رهایی از این رابطه طاقت‌فرسا به دنبال راهی برای فرار باشد و به خیانت به شریک عاطفی خود روی بیاورد. در نهایت، کنترلگری می‌تواند به جدایی و فروپاشی کامل رابطه منجر شود.

راهکارهای درمان کنترل گری در رابطه

کنترلگری در رابطه مشکلی است که می‌تواند به‌طورجدی به کیفیت رابطه و سلامت روانی هر دو طرف آسیب برساند. خوشبختانه، راهکارهای مختلفی برای درمان کنترلگری در رابطه وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

راهکارهای فردی

افزایش خودآگاهی: اولین قدم برای درمان کنترلگری، افزایش خودآگاهی است. سعی کنید افکار، احساسات و رفتارهای خود را در موقعیت‌های مختلف به‌دقت بررسی کنید. چه زمانی میل به کنترل دیگران در شما به وجود می‌آید؟ چه عواملی باعث تشدید این میل می‌شوند؟

شناسایی ریشه‌های مشکل: ریشه‌های کنترلگری را در خود شناسایی کنید. تجربیات دوران کودکی، ویژگی‌های شخصیتی و مشکلات سلامت روان می‌توانند از جمله عوامل زمینه‌ساز کنترلگری باشند.

تقویت اعتماد به نفس: با افزایش اعتماد به نفس، نیاز به کنترل دیگران را در خود کاهش دهید. روی نقاط قوت و توانایی‌های خود تمرکز کنید و به خودباوری و ارزشمندی خود ایمان داشته باشید.

یادگیری مهارت‌های ارتباطی: مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنید. یاد بگیرید چگونه به طور واضح و قاطعانه با دیگران صحبت کنید و نیازها و احساسات خود را به طور مؤثر بیان کنید.

مدیریت خشم: اگر خشم یکی از عوامل تشدیدکننده میل به کنترل در شماست، یاد بگیرید چگونه خشم خود را به طور سالم و مؤثر مدیریت کنید.

مراجعه به متخصص: اگر به‌تنهایی قادر به حل مشکل کنترلگری خود نیستید، از یک روانشناس یا مشاور متخصص در زمینه روابط عاطفی کمک بگیرید.

راهکارهای زوجی

گفتگوی صلح‌آمیز: در فضایی آرام و بدون تنش، با شریک عاطفی خود در مورد مشکل کنترلگری صحبت کنید. به طور واضح و قاطعانه به او بگویید که چه رفتارهایی از او برای شما آزاردهنده است و چه انتظارات و توقعاتی از او دارید.

تعهد به حل مشکل: هر دو طرف رابطه باید به حل مشکل کنترلگری متعهد باشند و برای این منظور تلاش و کوشش کنند.

تعیین مرزهای سالم: در رابطه خود مرزهای سالم و قاطعانه تعیین کنید و اجازه ندهید شریک عاطفی‌تان از این مرزها عبور کند. به طور واضح به او بگویید که چه چیزهایی را در رابطه قابل قبول می‌دانید و چه چیزهایی را نمی‌پذیرید.

تقویت صمیمیت و اعتماد: با افزایش صمیمیت و اعتماد در رابطه، میل به کنترل را در خود کاهش دهید. با شریک عاطفی خود وقت بگذرانید، به حرف‌های او گوش کنید و برای او وقت بگذارید.

جستجوی کمک تخصصی: اگر به‌تنهایی قادر به حل مشکل کنترلگری در رابطه خود نیستید، از یک روانشناس یا مشاور متخصص در زمینه روابط عاطفی کمک بگیرید.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!