فانی لند‌

۱۰ قانون نانوشته بازی‌ها که گیمرها را عصبانی می‌کند!

باید اعتراف کرد که بازی‌های ویدئویی امروزه نسبت به سال‌های قبل طرفداران بیشتری پیدا کرده‌اند. از طرفی بازی‌سازها نیز تمام تلاشش را برای انتقال حسی دوست داشتنی از دنیای این بازی‌ها به کار می‌گیرند و سعی در داشتن نمایشی فوق‌العاده دارند. اما هر از چندگاهی، یکسری از مکانیزم‌ها و چیزهای عجیبی را در دنیای بازی‌های ویدئویی می‌توان پیدا کرد که واقعا با عقل جور در نمی‌آیند. چیزهایی که گیمرها را عصبانی می‌کنند و باعث می‌شوند تا آن‌ها، آن‌طوری که باید تجربه خوبی از دنیای بازی‌های ویدئویی نداشته باشند. پس در این مطلب از ویجیاتو همراه ما باشید تا نگاهی به ۱۰ قانون نانوشته‌ای بیندازیم که بازی‌ها با استفاده از آن‌ها ما را عصبانی کردند!

اتصال دائمی به اینترنت


در سال ۲۰۲۴ دیگر نمی‌توان نقش اینترنت را بر فضای بازی‌های ویدئویی نادیده گرفت. امروزه بازی‌های آنلاین تقریبا همه‌جا هستند و طرفداران بسیاری نیز دارند. اما این موضوع که شما برای تجربه یک بازی ویدئویی داستانی باید به اینترنت متصل باشید، واقعا غیر منطقی‌ است. برای مثال زمانی که بازی Suicide Squad: Kill the Justice League منتشر شد، استودیوی راکستدی اعلام کرد که این بازی یک عنوان لایو سرویس است و شما برای تجربه آن باید به اینترنت متصل باشید. این درحالی‌ست که بخش بزرگی از بازی سوساید اسکواد بیشتر به عنوان یک بازی داستان محور جریان دارد و نیاز دائمی به اتصال به اینترنت، واقعا گیمرها را عصبانی کرد.

متاسفانه صرفا بازی‌ها نیستند که در راه آنلاین شدن قدم برداشته‌اند. زمانی فروشگاه‌های فیزیکی بازی مملو بودند از سی‌دی‌ها و دیسک‌های ارزشمندی که همراهمشان دفترچه مخصوص آن بازی، نقشه آن و حتی یک سری از آیتم‌های اضافی فروخته می‌شد. این درحالیست که امروزه اکثر گیمرها بازی‌هایشان را از طریق فروشگاه‌های آنلاینی چون استیم و ایپک گیمز تهیه می‌کنند و حتی برخی بازی‌ها تنها به صورت دیجیتالی منتشر می‌شوند.

لانچر مخصوص ناشرها


امروزه ما در دنیای بی‌نهایتی از لانچرها زندگی می‌کنیم. هر ناشری لانچر مخصوص خودش را دارد و شما برای نصب و تجربه برخی از بازی‌هایی که توسط این استودیوها منتشر شده‌اند، باید لانچر مخصوص آن‌ها را نصب کنید. ایپک گیمز، استیم، یوبیسافت کانکت، مایکروسافت استور، پلی‌استیشن استور، هامبل باندل و حتی GOG، تنها نمونه محدودی از ده‌ها لانچری هستند که شما برای تجربه بازی‌های مختلف باید آن‌ها را نصب کنید. البته باید به این لیست، لانچر مخصوص راکستار و حتی بتل دات نت را نیز اضافه کرد.

حضور تعداد بی‌شماری از لانچرهای مختلف، موضوعی است که واقعا گیمرها را عصبانی کرده. از طرفی ممکن است که شما صرفا برای تجربه یک بازی ویدئویی باید به سراغ لانچر خاصی بروید. برای مثال فورتنایت تنها با استفاده از لانچر اپیک گیمز در دسترس است و نمی‌توان آن را از طریق استیم دانلود و نصب کرد. همچنین یک سری از بازی‌ها روی لانچرهای مختلفی در دسترس‌اند. برای مثال شما می‌توانید جی‌تی‌ای وی را از طریق اپیک گیمز، استیم و حتی لانچر خود راکستار دانلود کنید! بنابراین آیا وجود این همه لانچر امری ضروری است؟

لغو پروسه ساخت بازی‌های مورد انتظار


این مورد تقریبا درباره تمامی استودیوهای بازی‌سازی صدق می‌کند. چندین سالی می‌شود که بسیاری بازی‌سازها پروسه ساخت بازی‌های موردانتظارشان را به دلایل عجیبی لغو می‌کنند. از دی‌ال‌سی‌های داستانی جی‌تی‌ای وی بگیرید، تا بازی‌های مستقلی که سال‌ها در دست ساخت بودند. بازی‌سازها تا پیش از شروع ساخت یک بازی ویدئویی، به سود دهی آن فکر می‌کنند و اگر آن بازی سود دهی کافی را نداشته باشد، آن بازی کنسل خواهد شد.

حتی خود استودیوی راکستار زمانی قصد داشت تا چندین دی‌ال‌سی داستانی مختلف را برای بازی جی‌تی‌ای وی عرضه کند. اما به دلیل موفقیت بی‌حد و مرز جی‌تی‌ای آنلاین، آن‌ها دست از چنین کاری کشیدند و هرگز دی‌ال‌سی برای جی‌ تی‌ ای وی عرضه نشد. این نشان می‌دهد که سوددهی تا چه اندازه برای بازی‌سازهای بزرگ و کوچک ارزشمند است.

حذف شدن تدریجی قابلیت Split Screen


قابلیت Split Screen را به یاد دارید؟ قابلیتی که در بازی‌های قدیمی کاربرد داشت و به شما اجازه می‌داد تا بازی‌های آنلاین را به صورت ۲ نفره و روی یک کنسول تجربه کنید. تصور کنید که دوستتان به خانه شما آمده و قرار است فورتنایت بازی کنید. با فعال کردن این قابلیت، صفحه نمایشگرتان تقسیم به دو می‌شد و شما می‌توانستید ۲ شخصیت را به صورت همزمان کنترل کنید. شخصیت اول دوستتان بود و شخصیت دوم، خود شما. منتهی چندسالی می‌شود که این قابلیت از دنیای بازی‌های ویدئویی به طور تدریجی حذف شده و دیگر خبری از آن نیست.

این قابلیت یکی از دوست داشتنی‌ترین مکانیزم‌هایی بود که به شما اجازه می‌داد تا یک بازی را به صورت چندنفره تجربه کنید. اکنون این قابلیت صرفا در بازی‌های قدیمی و تعداد انگشت‌شماری از عناوین مدرن امروزی مثل It Takes Two قرار دارد.

قابلیت Fast Travelling صرفا در مکان‌های خاصی قابل اجراست


راستش را بخواهید، این قابلیت بیشتر در دنیای بازی‌های جهان‌بازی چون ویچر، اسپایدرمن و سایبرپانک کارایی دارد. با استفاده از قابلیت Fast Travel شما می‌توانید بدون آن‌که مسافتی را طی کنید، فورا از نقطه‌ای به نقطه دیگر بروید و بازی را سریع‌تر به پایان برسانید. متاسفانه کاربرد این قابلیت در دنیای بازی‌های مختلف، متنوع‌تر از یکدیگر است. در برخی از بازی‌ها مانند اسپایدرمن شما می‌توانید بدون محدودیت خاصی از این قابلیت استفاده کنید و خودتان را از نقطه‌ای به نقطه دیگر برسانید.

اما در دنیای عناوینی چون سایبرپانک، این قابلیت صرفا در مراحل و لوکیشن‌های خاصی در دسترس است. این به آن معناست که شما نمی‌توانید هر موقع که دلتان خواست، از این قابلیت استفاده کنید. موضوعی که قطعا برای بسیاری از گیمرها آزاردهنده است. مگر نه؟

سختی ناعادلانه بازی‌ها


طبیعتا بازی‌سازها دوست ندارد که عناوینشان ساده بنظر برسند. آن‌ها می‌خواهند برای چندساعتی هم که شده، شما را مشغول تجربه‌ای متفاوت کنند. در اکثر بازی‌های ویدئویی شما می‌توانید میزان درجه سختی بازی را کم و زیاد کنید. اگر گیمری تازه‌وارد هستید، می‌توانید بازی را روی حالت آسان اجرا کنید و اگر کهنه‌کارید، می‌توانید به سراغ گیم‌پلی سخت بازی بروید. اما در یکسری از بازی‌ها این تغییرات می‌تواند گیم‌پلی بازی را نیز کاملا عوض کند.

برای مثال در دنیای بازی Kingdom Hearts II Final Mix، اگر شما درجه سختی بازی‌ها را روی سخت قرار می‌دادید، دشمنانی که با آن‌ها روبرو بودید به مراتب سخت‌تر می‌شدند. این درحالی بود که بازی بدون آن‌که به شما بگوید، میزان سلامتی شخصیت شما را کمتر می‌کرد و در نتیجه، دشمن‌ها راحت‌تر شما را شکست می‌دادند. این بازی تنها نمونه کوچکی برای سختی ناعادلانه بازی‌هاست و انگار که بازی‌سازها دوست دارند شما را اذیت کنند.

محتوای اضافی


دنیای بازی‌ها به طرز قابل توجهی گسترس یافته. بطوری‌ که اکثر بازی‌های ویدئویی جهانی مملو از محتوای اضافی دارند. برای مثال سری اساسینز کرید از دنیای یوبیسافت، شاید جزو فرنچایزهایی باشد که دست برتر را در میان عناوین جهان‌باز دارد، اما راستش را بخواهید اکثر چیزهایی که شما در دنیای این سری می‌بینید، تکراری و اضافی‌اند. انگار که صرفا نقشه بازی بدون آن‌که هدفی داشته باشد پر شده است از مراحل یکنواخت، لوکیشن‌های تکراری و ساید کوئست‌هایی که هیچ ربطی به داستان اصلی بازی ندارند.

متاسفانه فرنچایز اساسینز کرید تنها نمونه کوچکی از این دسته از بازی‌هاست. بازی‌سازها با استفاده از تبلیغات گسترده، سعی دارند تا بازی‌هایشان را متفاوت نشان دهند. اما وقتی این بازی‌ها از راه می‌رسند، چیزی جز یک سری بازی تکراری با محتوای غیر مربوط و مراحل مشابه نیستند و این موضوعی است که واقعا گیمرها را ناامید کرده. گاهی اوقات جدای از محتوای اضافی، این حجم محتواها هستند که صبر گیمر را امتحان می‌کند؛ فقط کافی‌ست به سری کال آو دیوتی و حجم بازی نگاهی بیندازید که به تنهایی نیمی از حجم کنسول را در بر می‌گیرد.

کمک‌های غیر ضروری


در واقع یکی دیگر از چیزهایی که گیمرها از دیدن آن در دنیای بازی‌های ویدئویی متنفر هستند، راهنماهای غیر ضروری است که بازی به شما می‌دهد. تصور کنید که به همراه یکی از NPC‌های بازی، راهی ماموریتی هیجان‌انگیز شدید و وظیفه دارید تا پازلی را حل کنید. مدت زمان شما محدود است و با رسیدن به انتهای آن، NPC بازی به شما راهنمایی‌هایی را می‌دهد که می‌توانند در حل کردن آن پازل کارساز باشند. اما واقعا کسی به این راهنمایی‌ها نیازی دارد؟ راستش را بخواهید، نه!

بازی‌های ویدئویی باید فرصت کافی را به گیمرها در حل کردن پازل‌های مختلف بدهند. آن‌ها باید به بازیکن‌ها اجازه دهند که خودشان تصمیم بگیرند، پازل‌ها را حل کنند و ماموریت را به پایان برسانند. بازی‌سازها باید بدانند که کمک گرفتن از یک NPC واقعا آخرین چیزی است که ما گیمرها می‌خواهیم. پس باید اجازه شکستن خوردن را به ما بدهند و بگذارند که ما خودمان پازل‌ها را حل کنیم. هرچقدر هم که طولانی باشد.

تسک‌های روزانه و ماموریت‌های تایمی


تسک‌های روزانه یکی از آن دسته مواردی هستند که بازی‌سازها و بازی‌ها عمدا با استفاده از آن‌ها گیمرها را عصبانی می‌کنند. در دنیای برخی از بازی‌ها مانند فورتنایت، شما باید با لاگین کردن روزانه وارد بازی شوید و ماموریت‌هایی که به صورت تایمی پیش رویتان هستند را به پایان برسانید. تصور کنید که می‌خواهید بازی مورد علاقه‌تان را تجربه کنید و وقتی وارد بازی می‌شوید، با ده‌ها ماموریت روزانه انجام نشده‌ای روبرو خواهید شد که برای ادامه بازی باید به سراغشان بروید.

تسک‌های روزانه بدون شک یکی از بدترین چیزهایی‌اند که در دنیای بازی‌های ویدئویی وجود دارند. متاسفانه بسیاری از بازی‌های آنلاین برای آن‌که گیمرها را مجبور به لاگین روزانه کنند، تسک‌هایی را پیش رویشان قرار می‌دهند که تنها تا مدت زمان خاصی در دسترس‌اند و دیگر گیمرها نمی‌توانند لذت کافی از دنیای بازی‌های ویدئویی داشته باشند.

قابلیت Motion Blur 


Motion Blur قابلیتی است که به شما اجازه می‌دهد تا با روان‌تر شدن حرکات و تار شدن محیط، انیمیشن‌های بهتری داشته باشید. این قابلیت در دنیای بازی‌های ریسینگ جذاب است و حس واقع‌گرایانه‌ای را به دنیای این بازی‌ها القا می‌کند. اما حضور این قابلیت در بازی‌هایی که نیازمند بررسی جزئیات‌اند، واقعا جالب نیست. در دنیای بازی‌هایی چون رد دد، شما نیاز دارید تا محیط را به درستی بررسی کنید و تار شدن محیط بازی چیزی نیست که گیمرها در دنیای این بازی‌ها بخواهند.

بنابراین قابلیت Motion Blur در دنیای بازی‌هایی که ریسینگ نیستند، واقعا آزاردهنده است. پس دفعه بعدی که به سراغ تجربه یک بازی ویدئویی رفتید، فراموش نکنید که در همان ابتدای کار این قابلیت را از طریق تنظیمات بازی خاموش کنید.

حالا کدام قانون نانوشته شما را بیشتر از همه عصبانی می‌کند؟ آیا مشکلات دیگری وجود دارد که در این مطلب وجود نداشت و شما بارها با آن دست و پنجه نرم کردید؟ حتما نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!